خواستگاري اجباري
انتخاب همسر حق انسان است. نباید به شخصی که هیچ علاقه ای به وجود ندارد به اجبار دیگران جواب مثبت داد .
این که می گویند علاقه بعد از ازدواج ایجاد می شود همیشه صحیح نیست. این جمله زمانی صحیح است که اقدام بر ازدواج براساس ملاک ها و معیارهای اصلی ازدواج شکل گرفته باشد؛ یعنی، اگر طرفین براساس ملاک های مذهب و دینداری، تناسب های فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی و سنی، و. .. تصمیم به ازدواج گرفته باشند اگرچه در مراحل اولیه چه بسا نگرانی و ابهامی باشد اما در ادامه زندگی رضایت بخشی خواهند داشت .
اما اگر ازدواج بر اساس تحمیل و اجبار دیگران باشد و ملاک های یاد شده در طرف مقابل وجود نداشته باشد نه تنها علاقه ای بعد از ازدواج شکل نمی گیرد بلکه دچار آسیب های ازدواج تحمیلی خواهند شد .
امروزه یکی از معضلات اجتماعی، ازدواج های اجباری و ناخواسته است که حق مشروع و گزینش همسر را از دختران سلب می نماید. این آسیب کم و بیش در مناطق گوناگون جهان وجود دارد. این پدیده شوم منحصر به کشورهای جهان سوم نیست و در کشورهای پیشرفته و صنعتی هم گزارش شده
است. مقصود از «ازدواج اجباری » پیوند زناشویی رسمی است که در آن رضایت و اراده زوجین یا یکی از آنان نادیده انگاشته شود و برای برقراری این پیوند، از انواع فشارهای روانی اطرافیان استفاده گردد. ازدواجی که باید بر پایه عشق، اخلاق، محبت و درک متقابل شکل گیرد تا بتواند جوانه های خوش بختی را به همراه آورد، اکراه و اجبار در همسرگزینی این پیوند مقدّس را به صورت یک کابوس وحشتناک در می آورد و زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را با آسیب های جدّی مواجه می سازد . آسیب و عوارض منفی این گونه ازدواج ها بر سلامت جسمی و روحی پسر و دختر تأثیر منفی بر جای می گذارد .
از دست دادن امید به زندگی، فقدان تصویری موفقیت آمیز برای زندگی خود و فرزندان یکی دیگر از اختلالات عاطفی و روانی ازدواج های تحمیلی به شمار می رود. مجموعه این فشارهای روانی ایجاد هرگونه ابتکار، طراوت و نشاط را در محیط خانه از بین می برد و افسردگی، پرخاشگری و دل سردی از زندگی را به همراه می آورد. آسیب دیگر مربوط به روابط خانوادگی است که در نتیجه آن می توان به سست شدن بنیان خانواده، طلاق، فرار از خانه، سوء ظن، فقدان تفاهم بین زوجین، و. .. اشاره نمود .
از طرف دیگر باید توجه داشت باشیم که بحث های قضا و قدر را نباید با تفکرات مردم عوام آلوده کنیم و چنین گمان کنیم که ما از خود هیچ اختیاری نداریم و حق تصمیم گیری نداریم. در دین اسلام تأکید زیادی به تفکر، تعقل و تدبیر شده است. مصلحت آن است که با توجه به اختیاری که خداوند در وجود ما قرار داده و براساس تفکر و مشورت با صاحبان تجربه، طرف مقابل را گزینش کنیم و
قضا و قدر هم در همین راستاست. نه آن که بدون تکیه بر اختیار توانایی انتخاب گری منتظر باشیم هر چه پیش آید بر ما تحمیل شود .
بنابراین اگر تحقیق کافی انجام شد و طی جلسات خواستگاری و گفتگوهای متعارف بین دختر و پسر معلوم شد فرد مورد نظر دارای شایستگی های ایمانی و اخلاقی و نیز تناسب های مختلف لازم در ازدواج، می باشد می توان به وی پاسخ مثبت داد و علاقه و محبتی که در زندگی مشترک لازم است پس از ازدواح حاصل می شود ولی اگر در تحقیق و گفتگوهای جلسات خواستگاری هیچ نقطه مثبتی یافت نشد یا تناسب و توافقی که شرط مهم موفقیت در ازدواج است مشاهده نشد نمی توان گفت پس از ازدواج علاقه ایجاد می شود و باید به این تقاضا پاسخ منفی داد و این از لوازم اختیار و آزادی در انتخاب است .
ــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع : پرسشها و پاسخهای دانشجویی؛ دفتر: 47 (خواستگاری)، ص: 28
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم رجبيكلاشمي در 1396/09/20 ساعت 10:01:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |