نگاره‌ای بر نقش حیا و دیگر عوامل در تقویت یا تضعیف حجاب

 

 

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ ِلأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحيمًا. (احزاب: 59)

 

 

نگاره‌ای بر نقش حیا و دیگر عوامل در تقویت یا تضعیف حجاب

بى‏‌حیایى، زن را با همه ارزش والاى ذاتى‏‌اش، ابزارى براى سودجویان مى‏‌سازد و غرور زنانه‏‌شان را که بخش جدا ناشدنى از شخصیت زنانگى آنان است، خواهد شکست.

انسان در پناه محافظ، احساس آرامش مى‏کند. پوشش اسلامى نیز نگهبان زن است و به او امنیت و آرامش مى‏بخشد. پس هر چه این پوشش کامل‏تر شود، درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر مى‏رود. زحمت حجاب، حق بیمه‏اى است که زن براى تأمین سلامت خود مى‏پردازد؛ زیرا حجاب، مانع جریان یافتن هواى نفس و نگاه‏هاى آلوده و فسادآمیز، به حریم پاک زنان مى‏شود. پوشش، سدّى بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است. جایگاه والاى زن، مى‏طلبد که این گوهر آفرینش، در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزش‏هاى انسانى‏اش در امان بماند. فلسفه نگهبانى برای هر چیز ارزش آنهاست و هر قدر این ارزش بالاتر باشد، به همان نسبت برای نگه داری از آن بیشتر تلاش می شود.
پوشیدگى زن، نماد پرهیزگارى اوست. وقتى زن تقواى جنسى را رعایت کند و خود را بپوشاند، وعده‏هاى الهى که براى پرهیزگاران داده شده است، درباره او نیز محقق مى‏شود. در واقع، چیرگى بر هواهاى نفسانى و چشم‏پوشى از لذت‏هاى حرام، به انسان هیبت و وقار مى‏بخشد. به صورت ناخودآگاه، برخورد مردان با زنانى که پوشش ناقصى دارند، برخوردى شهوانى و ابزارى است، ولى برخوردشان با زنان پوشیده و با حجاب، برخوردى همراه با احترام و تکریم قلبى است.
نوع پوشش زن، معرّف شخصیت عفیف یا هوس‏انگیز اوست که موضع‏گیرى مرد را در برابر او مشخص مى‏کند. تا وقتى بانوان، خود را از دید چشم‏هاى حریص مردان مى‏پوشانند، دریاى نفس آنها آرام است، ولى وقتى به جلوه‏گرى دست مى‏زنند، تلاطم روحى و نابسامانى روانى را براى مردان فراهم مى‏آورند.
رعايت پوشش بوسیلۀ زنان ودختران
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ ِلأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحيمًا. (احزاب: 59)
اى پيامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو كه جلباب‏هاى خود (روسرى‏هاى بلند) را بر خويش فروافكنند. اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند، بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
پوشش كامل زن، نشانه حيا و ايمان اوست. قرآن نيز با همين انگيزه و هدف، پوشيدن جلباب را به زنان توصيه مى‏كند و رعايت آن را برخاسته از پاكدامنى و عفت مى‏داند؛ زيرا پوشاندن تمام بدن به شناساندن چنين زنانى به عنوان اهل حجاب و عفت و صلاح و پرهيزكارى كمك مى‏كند. در نتيجه، وقتى با اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى‏شوند و اهل فسق و فجور مزاحم آنان نمى‏شوند.
زمان و موقعيت اجتماعى نزول آيه نيز همين معنا را تأييد مى‏كند؛ زيرا در دوران جاهليت و سال‏هاى نخستين بعثت، كنيزان و زنان اهل كتاب، بدون پوشاندن سر و گردن از منزل بيرون مى‏رفتند و برخى از افراد هرزه و بى‏بندوبار، مزاحم آنها مى‏شدند. اگر زنانى كه تازه مسلمان شده بودند، با همان رسم و بدون رعايت پوشش كامل رفت و آمد مى‏كردند، چه بسا از شر مزاحمان فاسد احساس امنيت نمى‏كردند. ازاين‏رو، خداوند دستور مى‏دهد زنان مؤمن به طور كامل حجاب را رعايت كنند تا در جامعه به عنوان زن مؤمن پاكدامن شناخته شوند و همانند زنان بى‏عفاف اهل كتاب و كنيزان بى‏تعهد، مورد آزار و نگاه‏هاى خائنانه مردان بيگانه قرار نگيرند و بهانه‏اى به دست مزاحمان اهل فسق ندهند.
حجاب كامل، تأمين كننده امنيت و آسايش روانى زن و گوياى اين پيام است كه چنين زنى هيچ‏گاه نبايد توهين و مزاحمت ببيند. اين زنى است كه حجاب به طور طبيعى او را حفظ مى‏كند و شايسته در امان بودن است. پوشش اسلامى، زن را در سنگرى نفوذناپذير و دور از تيررس نگاه و هوس بيگانگان قرار مى‏دهد و از تشويش و نگرانى نگه مى‏دارد. رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اى در اين‏باره مى‏گويد:
پاى‏بندى بانوان به حجاب، آنان را در رسيدن به مدارج عالى معنوى كمك مى‏كند و از سقوط به پرتگاه‏هايى كه در سر راه آنان قرار دارد، مانع مى‏شود. هيچ بحثى درباره پوشش زن، نبايد متأثر از هجوم تبليغاتى غرب باشد. البته حجاب زنان به چادر منحصر نمى‏شود، ولى چادر بهترين نوع حجاب و نشانه ملى ماست و هيچ منافاتى با فعاليت‏هاى زنان مسلمان در مسائل اجتماعى و فرهنگى ندارد.
در اين آيه جلباب به فتح و كسر جيم، وسيله پوشش معرفى شده است و آن، لباس بلند مثل چادر و يا روسرى بزرگ (چارقد) است كه بخش‏هاى عمده بدن، سر و گردن و سينه را مى‏پوشاند و بيشتر در بيرون از منزل استفاده مى‏شود.
بنابر اين آيه، زنان بايد جلباب را طورى به خود بگيرند كه موى سر، زير گلو و سينه‏هايشان را بپوشاند تا در انظار نامحرمان پيدا نباشد كه همگان و البته افراد شهوت‏ران بيماردل و هرزه، آنان را به حيا و عفت بشناسند و جرئت بى‏احترامى و تعرض به آنان را به خود ندهند.
پرهیز از تحریک مردان
خداوند در آیه‏اى از قرآن مجید، حکم و حکمت حجاب را چنین بیان مى‏کند:
یا اَیُّها النَّبِىُّ قُلِ لأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنین عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ذلکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ و کانَ اللَّهُ غَفوراً رحیماً. (احزاب:59)
اى پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که روسرى‏هاى بلند خود را بر خویش فروافکنند که این کار براى اینکه آنها (به عفت) شناخته شوند تا از تعریض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند، بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.
حفظ پاک‏دامنى، منحصر به پوشش نیست، بلکه زن باید از هر گونه رفتارى که سبب تحریک و طمع‏ورزى هوس‏رانان مى‏شود، به شدت بپرهیزد. براى نمونه، خداوند حتى نرمش در سخن گفتن را که سبب تحریک و گناه است، نفى مى‏کند. همچنین خداوند در قرآن، «تبرّج»؛ یعنى آرایش براى خودنمایى را نکوهیده و آن را به جامعه جاهلى نسبت داده و فرموده است:
«و لا تَبرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّه الاُولى. (احزاب: 33)
و خود را همانند زینت‏نمایى روزگار جاهلیت پیشین، زینت‏نمایى نکنید.»
در حقیقت، آنچه مردان را تهییج مى‏کند، سه چیز است: زیبایى، زیور و حرکت‏هاى اغوا کننده که در قرآن مجید، به تبرّج تعبیر شده است. رفتار زن مى‏تواند وسیله اغوا و تهییج مرد شود؛ یعنى اگر زیبایى و زیور زنى دیده شود، ولى رفتار او معقول و متین باشد، مرد اغوا نمى‏شود، مگر به ندرت. به همین دلیل، نرم سخن گفتن زن، گاهى از بى‏حجابى هم اغواکننده‏تر است. امروزه بعضى لباس‏ها که مد روز نیز هستند، حجم و انحناى بدن را چنان نمایان مى‏کنند که اغواى این پوشیدگى گاهى از برهنگى نیز بیشتر است.
تأثیر حیا، بر پوشش بانوان
امام على‏علیه السلام حیا را زیباترین لباس دنیا مى‏داند و مى‏فرماید: «أَحْسَنُ مَلابِس الدُّنیا الحَیاءُ؛ حیا، زیباترین جامه دنیاست.»1 خداوند در قرآن مجید، هنگام بازگویى داستان دختران شعیب و حضرت موسى، ‏علیهم السلام، مى‏فرماید: «جائت اِحْداهُما تَمْشى على اسْتِحیاءٍ؛ یکى از آن دو دختر در حالى که باحیا راه مى‏رفت، آمد».(قصص:25)
در دیگر ادیان نیز بر حیا تأکید شده است: در انجیل، کتاب مقدس مسیحیان، آمده است: «و زنان نیز به لباس مزین به حیا و پرهیز، خود را بیارایند.»2 آرى زینت‏یابى به زیور حیا، نوعى آراستگى به صفات الهى است؛ زیرا یکى از صفات کمالى خداوند، حیاست، چنان که امام محمدباقرعلیه السلام مى‏فرماید:
« فانّ اللَّه عزّوجلّ کریمٌ یَسْتَحیى و یُحِبُّ اَهْلَ الحیاء.3
خداوند صاحب عزت و جلال، کریمى است که حیا مى‏کند و اهل حیا را دوست دارد.»
همچنین نبى مکرم اسلام، ‏صلى الله علیه وآله، نیز آراسته به ویژگى حیا بود، چنان که امام صادق،‏علیه السلام، مى‏فرماید: «شَیْمَتُهُ الحیاءُ؛ اخلاق و عادت او حیا بود.»4 حضرت على‏علیه السلام نیز فردى حیا پیشه بود. درباره ایشان آمده است: «و کان علىٌ‏علیه السلام کثیرُ الحیاء؛ على، بسیار باحیا بود.»5 درباره حدیث ازدواج حضرت فاطمه،‏ علیها السلام هم مى‏گویند:
«فَلَمَّا اَصْبَحَ دَعاها فَجاءَتْ خِرْقَه مِنَ الحیاءِ.»6
چون صبح شد، (پیامبرصلى الله علیه وآله) فاطمه‏علیها السلام را خواند و او با حیایى آشکار (نزد پدر) آمد.
رفتار حضرت فاطمه‏علیها السلام، الگو و معیار بسیار روشنى براى همه بشر، به ویژه دختران جوان و مسلمان است تا زندگى سعادتمندى داشته باشند. در حقیقت، دختران جوان، باحیا و عفاف خود، گامى مؤثر براى بالا بردن شخصیت و ارزش خود و حفظ موقعیت خویش در برابر مردان خواهند برداشت.
حیا، مانع افتادن انسان در دام انحراف جنسى و ضامن پاکدامنى اوست. حیا، یکى از بهترین نیروهاى کنترل کننده درونى است. حیا، سبب سلامت روانى است. اگر به این نداى درونى که نشانه هماهنگى با طبیعت انسانى است، پاسخ داده نشود، تعادل انسان از میان مى‏رود. همان گونه که پاسخ ندادن به غریزه گرسنگى و تشنگى، انسان را به سختى مى‏اندازد، پاسخ ندادن به غریزه حیا نیز روابط انسان را مختل مى‏سازد. همچنین در پرتو حیا، شخصیت آدمى در امان مى‏ماند. حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «مَنْ کَساهُ الْحیاءُ ثَوْبَهُ خَفِىَ عَلَى النّاسِ عَیْبُهُ؛ هر کس جامه حیا را بر خود بپوشاند، عیبش از مردم پوشیده مى‏ماند.»7 البته میان ادب و حیا نیز رابطه محکمى وجود دارد و بسیارى از رفتارهاى مؤدبانه، نمونه‏اى از رفتار حیامدارانه است. در بسیارى از موارد، سبب پاى‏بندى افراد به ادب، وجود روحیه حیا در آنهاست. انسانى که حیا دارد، از انجام دادن کارهاى ناپسند خجالت مى‏کشد، در حالى که اگر شرم نمى‏کرد، ممکن بود آنها را انجام دهد. از این رو، حیا، در آراسته شدن انسان به ادب نیز نقش به‏سزایى دارد. پیامبر اعظم‏صلى الله علیه وآله مى‏فرماید:
آن چه از حیا ریشه مى‏گیرد، عبارت است از: نرمش؛ مهربانى؛ در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان؛ سلامت؛ دورى کردن از بدى؛ خوش‏رویى؛ گذشت و بخشندگى و پیروزى و خوش نامى میان مردم. این ها فایده‏هایى است که خردمند، از حیا مى‏برد.8
بى‏حیایى، زن را با همه ارزش والاى ذاتى‏اش، ابزارى براى سودجویان مى‏سازد و غرور زنانه‏شان را که بخش جدا ناشدنى از شخصیت زنانگى آنان است، خواهد شکست.
مهمترین عوامل بدحجابی یا بدحجابی
در یک نگاه کلی عوامل زیر را می توان از مهمترین عوامل تضعیف حجاب برشمرد :
1. ضعف ایمان
عمل به آموزه‏هاى الهى، جز در پرتو ایمان و آگاهى میسر نخواهد شد. بنابراین، کسانى که در اعتقاد به خداوند و ضرورت دستورات دینى تردید دارند و قلب آنها در ایمان به خداوند و محاسبه روز جزا، به مقام اطمینان نرسیده است، در عمل به دستورهاى الهى نیز تسامح مى‏ورزند. این افراد که به ضرورت حجاب ـ آن‏گونه که باید و شاید ـ پى نبرده‏اند، در پاى‏بندى به آن نیز از خود ضعف و سستى نشان مى‏دهند.
2. هوس‏رانى
برخى زنان براى اقناع میل به خودنمایی، به تنوع پوشش، آرایش و زینت بسیار اهمیت مى‏دهند و بهترین اوقات خود را به حضور در محیط هاى تجارتى و تفریحى و مهمانى‏هاى مفسده‏انگیز مى‏گذرانند. این دسته از بانوان، بدون تفکر و تعقّل و مانند اشیاى بى‏اراده به کارهایى دست مى‏زنند که هیچ‏گونه فایده‏اى براى آنها ندارد و از این رهگذر، آسیب‏هاى جدى متوجه آنان مى‏شود.
3. جلب توجه دیگران
آدمى مى‏خواهد در جامعه، جایگاه ویژه‏اى داشته باشد که چنین جایگاهى گاه به‏صورت حقیقى و گاه به‏صورت مجازى و کاذب به‏دست مى‏آید. جایگاه حقیقى را با دانش و فضایل اخلاقى مى‏توان به‏دست آورد، ولى برخى زنان که از چنین ارزش‏هایى محروم هستند، با نمایش زیبایى‏ها و جاذبه‏هاى طبیعى زنانگى خود به‏دنبال جلب توجه دیگران هستند و مى‏کوشند کمبودهاى کمالى خود را از این راه جبران کنند، غافل از اینکه بى‏حجابى، تنها توجه بیماردلان را به زن جلب مى‏کند که خود، کمترین اعتبارى ندارند.
4. دگر آزارى
بعضى از زنان که عقده دگرآزارى دارند، با خودآرایى مى‏کوشند تمایلات مردان را برانگیزند، ولى بى‏پاسخ بگذارند. این حرکت، مردان را حریص مى‏سازد و در مقابل، زنان سادیسمى از این حرکت خود لذت مى‏برند.
5. غرب‏زدگى
یکى از مشکلات دیرینه جوامع اسلامی، پیروى کورکورانه و بدون تفکر و تحلیل آنان از غرب است. آنها توجه ندارند که اگر غرب به ارزش‏هاى انسانى زن مى‏اندیشید، هرگز به برهنگى و استفاده ابزارى از او فکر نمى‏کرد. او را به‏عنوان موجودى معرفی نمی کرد که مى‏تواند مرد را ارضا کند و اگر نتواند از عهده این وظیفه برآید، به سرعت مطرود شود. ازاین‏رو، زن براى ایفاى نقش یاد شده و حفظ بقاى خود، با قدرت تمام، به آرایش و خودنمایى سرگرم شده است تا توجه مردان را به سوى خود جلب کند. زنان با این گرایش، به‏گونه‏اى سردرگم شده‏اند چراکه خود به دنبال شکارچیان خویش مى‏دوند تا طعمه آنان گردند.
این در حالى است که زن مسلمان، ارزشمندتر و والاتر از آن است که به‏دنبال سلوک غربى باشد و از زن غربى، که از ماهیت انسانى خود تهى شده است، الگو بردارى کند.
6. پل زدن به ازدواج
برخى دختران، بدلباسى و خودنمایى خود را پلى براى رسیدن به ازدواج مى‏پندارند. آنان گمان مى‏کنند با بیرون ریختن مو از زیر روسرى، پوشیدن لباس‏هاى زننده، آرایش‏هاى ناپسند و نشان دادن زیبایى‏هاى زنانه خود مى‏توانند جوانان را به خود جذب کنند. اینان از این نکته غافلند که جوانان با همه اقبال و خوش‏رویى‏هایى که با ایشان داشته باشند، در پى ازدواج با آنان نخواهند بود. غالب جوانان در پى آنند که دخترى را براى همسرى خود برگزینند که طرح دوستى با جوان دیگرى را در پرونده خود نداشته باشد. جوانان بى‏تقوا، از دختران خودنما، براى لذت‏هاى زودگذر استقبال مى‏کنند. در حقیقت، این دختران در چشم‏ها جاى دارند، نه در دل‏ها. بنابراین، بدحجابى و ظاهرسازى، چشم‏انداز مناسبى براى ازدواج نیست و اگر هم ازدواجى به‏خاطر جاذبه‏هاى جنسى صورت پذیرد، بنیان محکمى نخواهد داشت.
7. فخرفروشى
یکى دیگر از ریشه‏هاى خودنمایى، فخرفروشى است. بعضى از زنان دوست دارند دیگران، رفاه مالى آنان را ببینند. بدین منظور، لباس‏هاى فاخر مى‏پوشند و ارزش خود را در طلا و جواهرات مى‏جویند. اینان از جدیدترین و شیک‏ترین لباس‏ها و جواهرات بهره مى‏گیرند و مى‏کوشند تا خود را برتر از دیگران نشان دهند و اندوخته‏هاى مالى خود را به رخ دیگران بکشند و به این عمل افتخار می کنند. نخوت، غرور و فخرفروشى، در رفتار آنان موج مى‏زند و براى خود جایگاه ویژه‏اى قائلند.
زنان و دختران، اگر در دایره عقل و شرع حرکت نکنند، طبیعت آنان خواهان ظاهرسازى و جلوه‏گرى جسمانى است.
8. تبلیغات استعمارى وتهاجم فرهنگی
زنان، توان اثرگذارى بالایى دارند و استعمارگران نیز از این نکته، بیشترین بهره‏بردارى را مى‏کنند. اقبال لاهورى، درباره آگاه شدن زنان از فریب‏هاى تبلیغاتى استعمار گفته است:
اى زافسون فرنگى بى‏خبر
فتنه‏ها در آستین او نگر
از فریب او اگر خواهى امان
اشترانش را ز حوض خود بران
استعمار، براى رواج فرهنگ برهنگى، از راه‏کارهاى گوناگونى بهره مى‏برد که در این میان، زن مسلمان باید با هشیارى کامل، خود را از دام صیادان عفاف به دور دارد.
عده‏اى از زنان فریب‏خورده، در راه ترویج مدهاى مبتذل در جامعه اسلامى، به مهره بى‏مزد و مواجب استعمار تبدیل شده‏اند. اینان در حقیقت، سربازان تهاجم فرهنگى غرب اند که مشکلات گوناگونى مانند: نابسامانى روحى و خانوادگى، پاى‏بند نبودن به ارزش‏هاى دینى و فقر و نادارى، آنان را به این روز انداخته است.
9. وسوسه‏هاى شیطانى
شیطان با همه ارزش‏هاى الهى مخالف است و از گسترش گناهان و زشتى‏ها استقبال مى‏کند و در این راه، از هر ابزارى بهره مى‏گیرد. شیطان با بررسى روحیه افراد، باورهاى انحرافى‏اش را به شیوه‏هاى گوناگون عقیدتى، اخلاقى، سیاسى، اقتصادى یا اجتماعى، به آنان القا مى‏کند. باید دانست گناهان کلیدى، نزد شیطان، اولویت دارند؛ زیرا این نوع زشتى‏ها سبب اشاعه گناهان مى‏گردد. شیطان از یک طرف دریافته است که صَلاح و فساد زن در صلاح و فساد اجتماع نقش چشم‏گیرى دارد و از طرف دیگر، مى‏داند که زنان به خودنمایى نزد دیگران علاقه‏مندند و این خودنمایى هم در اشاعه گناهان، نقش کلیدى دارد. شیطان چنان در این مأموریت خود موفق عمل کرده است که برخى زنان باور کرده‏اند چنین معصیت‏هاى آشکارى، شاخص روشن‏فکرى و نشانه پیشرفت است. هر کسى با کمی تأمل و درنگ، به سرعت درمى‏یابد که هوس‏رانى نه تنها نشانه روشن‏فکرى و متمدن بودن نیست، بلکه قلب را تاریک و عقل را ضعیف مى‏سازد و جز از وسوسه‏هاى شیطان و نفس اماره برنمى‏خیزد. بى‏حجابى، نتیجه متمدن بودن نیست، بلکه در غرایز جنسى و ضعف باورهاى دینى ریشه دارد.
10. سرزنش دیگران
یکى از ریشه‏هاى بى‏حجابى، سرزنش هم‏کلاسى‏ها، دوستان و آشنایان و گاهى هم اعضاى خانواده است. بسیارى از بانوان با برخوردارى از سلامت نفس، مى‏خواهند حجابی دینى و کامل داشته باشند، ولى راهزنان پوشش به آنها شبیخون مى‏زنند و زبان به سرزنش مى‏گشایند که چرا خود را محصور کرده ای و آزادی را از خور سلب نموده ای. گاهى هم این سرزنش‏ها از سوى مردان است که براى رسیدن به لذت‏هاى نامشروع خود چنین مى‏کنند.
11. مدگرایى
انسان مدگرا مى‏کوشد، همواره از تازه‏هاى لباس و آرایش آگاه شود و به هر قیمتى از آنها بهره گیرد. مدگرایى کورکورانه، نتیجه غلبه شهوت و تنوع‏طلبى افراطى بر روح انسان است. شهوت لباس، زنان و دختران و افراد مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت‏پرده که با بهره‏گیرى از پژوهش‏هاى گسترده روان‏شناسى به طراحى مدهاى جدید مى‏پردازند، با طرح مدل‏هاى تحریک‏آمیز کفش، لباس و آرایش زنان، مقلدان بى‏اراده را اغفال مى‏کنند.
یکى دیگر از ریشه‏هاى خودنمایى و بى‏حجابى، تقلید ناموجه از زنان و دخترانى است که بنا به دلایلى، از تقواى پوششى دور مانده‏اند. دلیل چنین تقلیدى را باید در ناآگاهى، ساده‏لوحى، هم‏رنگى با دوستان، چشم و هم‏چشمى، فریب‏خوردن و امثال آنها جست‏وجو کرد. چنین افرادى، بدون کمترین تفکر، عاقبت‏اندیشى و بررسى ماهیت پى‏آمد حکم شرعى رفتار خود، از دیگران تقلید مى‏کنند. اگر آدمى، براساس مصالح واقع‏بینانه و منافع همه جانبه خود تصمیم بگیرد، در چنین گردابى نخواهد افتاد.9
12. ضعف غیرت
سست غیرتى سرپرست خانواده در گرایش به بى‏حجابى و سستى حیا و عفت زنان و دختران نقش بسزایى دارد. این روحیه منفى گاهى سبب مى‏گردد وى با برخى توجیه‏هاى نفسانى، بر بى‏حجابى و جلوه‏گرى ناموس خود اصرار ورزد و چه بسا به آنجا رسد که به نمایش زیبایى‏ها و لباس‏هاى فاخر و زینت‏هاى گران‏بهاى او بر دیگران فخر کند. برخوردهاى چنین کسى با ادعاى انسانیت و مردانگى او در تضاد است.
13. عدم نظارت سیاست‏گذاران فرهنگى
یکى از وظیفه‏هاى مهم مسئولان فرهنگى کشور، نظارت بر مؤسسه‏هاى تولید پوشاک است که بسیارى از آنها به مراکز مدسازى و دوخت لباس‏هاى مبتذل تبدیل شده‏اند. این مراکز، آزادانه و به دور از هرگونه نظارتى، لباس‏هاى غیرمعمول و غیرشرعى تولید مى‏کنند و حتى لباس‏هاى کودکان و نوجوانان نیز از مدسازى اینان در امان نمانده است.
نظارت بر فرآورده‏هاى فرهنگى، از تولید و نمایش فیلم و تبدیل رفتار بازیگران از تبدیل شدن تلویزیون و سینماى کشور به صحنه ترویج مدهاى غربى جلوگیرى مى‏کند. به این نکته هم باید اشاره کرد که براساس قوانین جمهورى اسلامى، خانم‏هایى که حجاب شرعى را رعایت نمى‏کنند، متخلف اند و کیفر خاصى براى این وضعیت در نظر گرفته شده است. با این حال، از تصویب صریح، جامع و متقن قوانین پوشش دینى که از ضروریات دین اسلام به شمار مى‏رود، خبرى نیست و خلأ آن بیش از پیش احساس مى‏شود. دستگاه‏هاى اجرایى نیز در برخورد با پوشش‏هاى غیراسلامى و طراحى مد، سردرگم هستند و بیشتر اوقات، با بى‏اعتنایى از کنار این مسئله مى‏گذرند.
14. خانواده سهل‏انگار
خانواده‏هایى که از آموزه‏هاى دینى فاصله مى‏گیرند، در برزخ میان عمل به آموزه‏هاى دین یا تن دادن به خواسته‏هاى نفسانى خود قرار مى‏گیرند. عقاید آنها رنگ مذهبى دارد، ولى حقیقت دینى ندارد؛ زیرا دین را در محدوده‏اى مى‏پذیرند که با باورهاى غیردینى آنها تضاد نداشته باشد. دین، لقلقه زبان اینان است و در صورت روبه‏رو شدن با کمترین سختى یا تضاد آموزه‏هاى دین با تمایلاتشان، به راحتى از دین چشم‏پوشى مى‏کنند. فرزندان چنین خانواده‏هایى به فرهنگ تسامح در برابر دین خو مى‏گیرند و به تدریج به سوى بى‏حجابى گام برمى‏دارند.
15. ضعف حیا
پوشش و حیا، تفکیک ناپذیرند. تا جلوه‏اى از حیا در زنى وجود نداشته باشد، پوشش را هم با جدیت مراعات نخواهد کرد. زنان باحیا کسانى هستند که از نمایش بدن، موى سر و زینت‏هاى خود شرم دارند. پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم، فرموده است: «خدا، حیا و پوشیدگى بندگانش را دوست دارد.»10 بى‏حیایى زنان و دختران جوان، بیشتر در هم‏نشینى با دوستان بى‏حیا، تماشاى فیلم‏هاى مبتذل، بى‏توجهى به ارزش والاى عفت و حیا، ضدارزش ندانستن بى‏شرمى، فرهنگ نامناسب خانوادگى و بى‏قید و بندى پدر و مادر ریشه دارد.
مسائل اخلاقى و تربیتى، از ظرافت خاصى برخوردار است و از پایین‏ترین دوره سنى شکل مى‏گیرند. اشتباه است که به مسائل تربیتى مربوط به شرم و حیاى دختران، تا نه سالگى توجه نشود. آن‏گاه با فرارسیدن زمان تکلیف از آنها خواسته شود تا یک‏باره در درون خود انقلاب برپا کنند. امور تربیتى، حقایقى هستند که باید به‏تدریج شکل گیرند. حجاب نیز یک فرهنگ است و باید به تدریج و در گذر زمان، در روح و جان آدمى نهادینه شود. صفت ارزشمند حیا، ارزشى بزرگ به زن مى‏بخشد و بى‏حیایى، او را از مقام انسانیت به زیر خواهد کشید.
نگارنده: سید حسین اسحاقی
…………….
پی نوشت‌ها:
1. میزان الحکمه، محمد محمدى رى‏شهرى، ج 2، ح 4544.
2. کتاب مقدس انجیل، نامه اول پولس به تیموئوس، باب دوم، آیه 9.
3. من لا یحضر الفقیه،صدوق ، ج 3، ص 506.
4. اصول کافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج 1، ص 444.
5. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ج 29، ص 173.
6. همان، ج 43، ص 138.
7. میزان الحکمه، ری شهری ، ج 2، ص 563.
8. همان، ص 564.
9. محمدرضا اکبرى، تحلیل نو و عملى از حجاب در عصر حاضر، ص146-190.
10. مستدرک الوسایل، نوری ، ج 7، ص 463







هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.