پند حکیمانه لقمان…

۱. فرزندم هیچ کس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن.

۲. با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش.

۳. بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند.

۴. نماز را آنگونه که شایسته است بپادار.

۵. اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن.

۶. از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش.

۷. از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش.

۸. با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن.

۹. در مقابل پیش آمدها شکیبا باش.

۱۰. بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو.

۱۱. از طریق اسماء و صفات خداوند او را بخوبی بشناس.

۱۲. به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل کن.

۱۳. سخن به اندازه بگو.

۱۴. حق دیگران را به خوبی ادا کن.

۱۵. راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار.

۱۶. به هنگام سختی دوست را آزمایش کن.

۱۷. با سود و زیان دوست را امتحان کن.

۱۸. با بدان و جاهلان همنشینی مکن.

۱۹. با اندیشمندان و عالمان همراه باش.

۲۰. در کسب و کار نیک جدّی باش.

۲۱. بر کوته فکران و ضعیف عنصران اعتماد مکن.


۲۲. با عاقلان ایماندار مدام مشورت کن.

۲۳. سخن سنجیدۀ همراه با دلیل را بیان کن.

۲۴. روزهای جوانی را غنیمت بدان.

۲۵. هم مرد دنیا و هم مرد آخرت باش.

۲۶. یاران و آشنایان را احترام کن.

۲۷. با دوست و دشمن، خوش اخلاق باش.

۲۸. وجود پدر و مادر را غنیمت بشمار.

۲۹. معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار.

۳۰. کمتر از درآمدی که داری خرج کن.

۳۱. در همۀ امور میانه رو باش.

۳۲. گذشت و جوانمردی را پیشه کن.

۳۳. هر چه که می توانی با مهمان مهربان باش.

۳۴. در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار.

۳۵. بهداشت و نظافت را هیچگاه فراموش مکن.

۳۶. هیچگاه دوستان و هم کیشان خود را ترک مکن.

۳۷. فرزندانت را دانش و دینداری بیاموز.

۳۸. سوارکاری و تیراندازی و … را فراگیر.

۳۹. در هر کاری از دست و پای راست آغاز کن.

۴۰. با هر کس به اندازۀ درک او سخن بگو.

۴۱. به هنگام سخن متین و آرام باش.

۴۲. به کم گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن خود را عادت بده.

۴۳. آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند.

۴۴. هر کاری را با آگاهی و استادی انجام بده.

۴۵. نا آموخته استادی مکن.

۴۶. با ضعیفان و کودکان سرّ خود را در میان نگذار.

۴۷. چشم به راه کمک و یاری دیگران مباش.

۴۸. از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش.

۴۹. هیچ کاری را پیش از اندیشه و تدبر انجام مده.

۵۰. کار ناکره را کرده خود مدان.

۵۱. کار امروز را به فردا مینداز.

۵۲. با بزرگتر از خود مزاح مکن.

۵۳. با بزرگان سخن طولانی مگو.

۵۴. کاری مکن که جاهلان با تو جرأت گستاخی پیدا کنند.

۵۵. محتاجان را از مال خود محروم مگردان.

۵۶. دعوا و دشمنی گذشته را دوباره زنده مکن.

۵۷. کار خوب دیگران را کار خود نشان مده.

۵۸. مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده.

۵۹. با خویشاوندان قطع خویشاوندی مکن.

۶۰. هیچگاه پاکان و پرهیزکاران را غیبت مکن.

۶۱. خودخواه و متکبر مباش.

۶۲. در حضور ایستادگان منشین.

۶۳. در حضور دیگران دندان پاک مکن.

۶۴. با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن.

۶۵. به هنگام خمیازه دست بر دهان خویش بگذار.

۶۶. حالت خستگی را در حضور دیگران ظاهر مکن.

۶۷. در مجالس انگشت در بینی مینداز.

۶۸. کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن.

۶۹. هیچکس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن.

۷۰. با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو.

۷۱. سخن گفته شده را تکرار مکن.

۷۲. از شوخی و مزاح خود کمتر کن.

۷۳. از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن.

۷۴. از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن.

۷۵. از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن.

۷۶. حرمت هر کس را در حد خود نگاه دار.

۷۷. در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن.

۷۸. از مردگان به نیکی یاد کن.

۷۹. از خصومت و جنگ افروزی جدّا پرهیز کن.

۸۰. با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن.

۸۱. نان خود را بر سفره ی دیگران مخور.

۸۲. در هیچ کاری شتاب مکن.

۸۳. برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور.

۸۴. به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو.

۸۵. از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار.

۸۶. در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر.

۸۷. سخن و کلام دیگران را قطع مکن.

۸۸. به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن.

۸۹. در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر.

۹۰. مهمان را به هیچ کاری دستور مده.

۹۱. با دیوانه و مست سخن مگو.

۹۲. برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز.

۹۳. در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن.

۹۴. در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن.

۹۵. ادب و تواضع را هیچگاه فراموش مکن.

۹۶. با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش.

۹۷. بر آرزو ها و خواسته های خود غالب باش.

۹۸. خدمتکاری بزرگان و همکاری با مستمندان را فراموش مکن.

۹۹. با بزرگان با ادب و با کودکان مهربان باش.

۱۰۰. با دشمنان مدارا کن و در مقابل جاهلان خاموش باش.

۱۰۱. در مال و مقام دیگران طمع مکن.

۱۰۲. از رفت و آمد و مال و مرام و مسلک خویش کمتر بگو.

۱۰۳. بجز خداوند هیچ کس و هیچ چیز را فرمانروا و فریادرس خویش مشمار.

۱۰۴. عمر و روزی با حساب و کتاب است، پس مترس و طمع مکن.

۱۰۵. عمر را برای عمل و عبادت و پاکی و پرهیزکاری غنیمت بدان.

۱۰۶. اگر بهشت را می طلبی از فساد و ستم و گردن کشی پرهیز کن.

۱۰۷. سرچشمه ی زشتی ها را دنیا پرستی و مستی و نادانی بدان.

۱۰۸. بجز در حق و راستی بندگان خدا را بندگی و فرمانبری مکن.

 

۱۰۹. خود را با ستم سلاطین شریک مگردان.

۱۱۰. دنیای دیگر را به دست فراموشی مسپار.


نکات اخلاقی از بزرگان

سخنان گهربار مولا اباعبدالله الحسین علیه السلام

خداوندا، تو آگاهی که آنچه انجام دادیم ، نه برای رقابت در کسب جاه و مقام بود و نه برای چیزهای پوچ و بیهوده دنیا، بلکه برای این بود که نشانه های راه دینت را ارائه دهیم و (مفاسد را) در شهرهای تو اصلاح کنیم تا بندگان مظلوم تو در امنیت و آسایش باشند و به احکام تو عمل کنند.

تحف العقول ، ص۲۳۹

کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.

مقتلخوارزمی ،ج۱،ص۲۳۹

کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرف تار می شود .

بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۰

چه دارد آن کس که تو را ندارد؟ و چه ندارد آن که تو را دارد؟ آن کس که به جای تو چیز دیگری را پسندد و به آن راضی شود، مسلما زیان کرده است .

دعای عرفه ، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۲۲۸

به درستی که من بیهوده ، گردنکش ، ستمگر و ظالم حرکت نکردم ، بلکه برای اصلاح در امت جدم محمد (ص ) حرکت کردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدم محمد (ص ) و پدرم علی بن ابی طالب (ع ) رفتار کنم .

بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹

مردی نزد امام حسین (ع ) آمد و گفت : “من مردی گناهکارم و از معصیت پرهیز نمی کنم ، مرا پند و اندرز بده “. امام حسین (ع ) فرمودند: “پنج کار انجام بده و هر چه می خواهی گناه کن . اول : روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه کن . دوم : از ولایت و حکومت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن . سوم : جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن . چهارم : وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو می آید، او را از خود دور کن و هر چه می خواهی گناه کن . پنجم : وقتی مأمور و مالک جهنم می خواهد تو را در آتش بیندازد، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه کن .

بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۶

از کاری که باید از آن پوزش خواست حذر کن که مؤمن بدی نمی کند و عذر نمی خواهد و منافق هر روز بدی می کند و معذرت می خواهد.

تحف العقول ، ص ۲۴۸

از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .

بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۱۹

کسی که گرفتاری و اندوه مؤمنی را برطرف کند و او را آسوده کند، خداوند گرفتاری و اندوه دنیا و آخرت را از او رفع می کند.

بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۲

اگر حوادث سه گانه فقر، مرض ، مرگ نمی بود، بنی آدم در برابر هیچ چیز سر فرود نمی آورد.

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص ۸۰

بهای شما چیزی جز بهشت نیست ، پس خود را به غیر آن مفروشید، زیرا هر کس به دنیا راضی گردد ( هدفش فقط رسیدن به دنیا باشد ) به چیزی پست راضی شده است .

بلاغة الحسین (ع )، ص ۳۰۸

شکر نعمت های گذشته موجب می شود که خدای متعال نعمت های تازه ای به انسان لطف کند.

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص ۸۰

این را دانسته باشید عالی ترین نعمتهایی که خداوند به شما داده است ، احتیاج هایی است که مردم به شما دارند، مراقب باشید که با بی اعتنایی به نیازمندان ، این نعمت ها را رد نکنید که تبدیل به نقمت و بلا خواهد شد. بدانید که کار نیک علاوه بر آن که موجب ستایش گری مردم است ، به دنبال آن هم پاداش الهی در کار است . اگر ممکن بود که (کار نیک ) را به صورت انسانی ببینید، او را شخصی خوش رو، بسیار زیبا مشاهده می کردید، که هر بیننده ای از دیدارش لذت می برد، و چنان چه می شد (کار زشت ) را به صورت انسان ببینید، شخصی زشت و بدقیافه به چشم شما می آمد که دلها از آن نفرت می گشت و چشم ها از دیدار روی نحسش فرو بسته می شد.

بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۱

تقواشما را به تقوا و خویشتن داری سفارش می کنم و شما را از روزهای خدا (روز قیامت و مرگ و…) می ترسانم و شما را اندرز می دهم .

فکر کنید به آن هنگام که مرگ با آن قیافه هول انگیز و آمدن نامطلوب و طعم ناگوارش ، در روح شما چنگ انداخته و میان شما و عمل فاصله گشته است ، باز هم در طول عمر به فکر تن پروری باشید.

می بینم شما را که مصیبت مرگ ناگهان گریبانگیرتان شده است و شما را از روی زمین به اندرون می کشاند و از بلندی زمین به پستی آن می نشاند و از انس و الفت زمین به سوی وحشت قبر منتقل می سازد و از روشنایی و صفای زمین به درون تاریکی و ظلمت قبر می برد و از صحنه پهناور آن به تنگنای گور می کشاند، به آن زندانی که نزدیک ترین بستگان هم ملاقات ندارند، به جایی که بیمارش عیادت ندارد و به هیچ ناله و فریادی پاسخ نمی دهند. خداوند ما و شما را بر مشکلات این روز پیروز سازد، و ما و شما را از مجازات آن روز نجات بخشد، و ما و شما را مستوجب پاداش عظیم قرار دهد.

بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۰

به شما سفارش می کنم که تقوا را پیشه خود سازید، زیرا خداوند ضامن شده است که افراد باتقوا را از آنچه که مکروه ایشان است ، به آنچه که خوشایندشان است ، رهنمون شود و “او را از آن جا که فکر نمی کند، روزی دهد”.

بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۱

ای فرزند آدم ، دمی بیندیش و با خویشتن بگو که پادشاهان جهان و جهانمداران کجایند؟ آنان که خرابیهای جهان را آباد می کردند و جویهای آب حفر می نمودند و درختان آن را می کاشتند و شهرهای آن را آباد می ساختند، به کجا رفتند؟ صاحبان ثروت از ثروت و همه چیز خود با بی میلی جدا گشتند و دیگران وارث آن گردیدند، ما نیز به زودی به آنان خواهیم پیوست .

ارشاد القلوب ، ج ۱، ص ۲۹

ای فرزند آدم ، به یاد آور بستر مرگ و خوابگاه قبر خویشتن را، یاد آور هنگامی را که در پیشگاه عدالت الهی اعضا و جوارحت به زیانت گواهی خواهند داد، روزی را به یاد آور که قدمها در آن روز می لرزد و دلها در تنگنای سینه فشرده می شود، روزی که عده ای در آن رو سفید گردند و رازها از پرده برون افتد و میزان عدالت الهی برای سنجش نیک و بد به کار افتد.

ارشاد القلوب ، ج ۱، ص ۲۹

ای فرزند آدم ، به یاد آور مردن پدران و فرزندانت را، کجا بودند و اکنون رهسپار چه جایی شده اند؟ می بینم که تو نیز به همین زودی به آنان خواهی پیوست و باعث عبرت دیگران خواهی گشت .

ارشاد القلوب ، ج ۱، ص ۲۹

فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن کسى است که کمک نماید به کسى که امیدى به وى نداشته است .
و بخشنده ترین افراد آن شخصى است که – نسبت به ظلم دیگرى با آن که توان انتقام دارد – گذشت نماید.
صله رحم کننده ترین مردم و دید و بازدید کننده نسبت به خویشان ، آن کسى ست که صله رحم نماید با کسى که با او قطع رابطه کرده است

*****************************

اسقاط تدریجی خدا بر بنده خود , این است که تمام نعمتها را بر او می بخشد و شکر و سپاس را از او می گیرد.

******************************
بخیل کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. نیز می فرمایند : به کسی که سلام نداده اجازه صحبت ندهید.

*******************************
کسی از نظر مقام و منزلت بزرگوارتر است که به زرق و برق دنیا در دست هر که باشد ارزش قائل نشود.

********************************
هر کس از کار فرو ماند و راه تدبیر بر او بسته شود , کلیدش مداراست.

*********************************
بپرهیز از کاری که برای آن ناچار به عذرخواهی شوی . زیرا مومن نه بدی کند و نه پوزش طلبد ولی منافق هر روز بدی می کند و عذر می خواهد .

*********************************
خداوندا مرا با احسان خود , فزون طلب منما و با بلا و گرفتاری ادب مکن.

http://6360.blogfa.com/post/1

ترسیدم نماز صبحت قضا شده باشد!

 

 

 

ترسیدم نماز صبحت قضا شده باشد!

 

پس از اتمام سخن امام صادق (علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.

فراوری: زهرا اجلال- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

نماز

 

آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است.  امام فرمود: مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت و گفت فلان گناه کبیره را مرتکب شدم …
پس از اتمام سخن امام صادق (علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.
بنابر تصریح قرآن کریم، سعادت و رستگاری ، او در گرو دو رکن اساسی است که یکی از آنها نماز است : «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»[ بقره / 45] در واقع، نماز، انسان را به راه رستگاری هدایت می کند و مانع اثر گذاری جرقّه های انحرافی روی دل او می شود، … ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ چنانچه گاه دیده می شود انسان نماز می خواند اما گناه هم می کند؛ در روایت پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله در این رابطه می فرمایند: ان شاء لله بالاخره این نماز انسان را نجات می دهد ….
افزون بر این، نماز، برای رفع حوائج و گرفتاری های دنیا و آخرت است؛ در روایات داریم که اگر انسان هنگام گرفتاری شدید، دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز حاجتش را از خداوند بخواهد، پروردگار عالم حاجتش را به او عنایت می فرماید. [مصباج المتهجّد، ص 302]

 

در آن هنگام، با خداوند نجوا می کند که خدایا! من که چشم داشتم پس چرا اکنون کور هستم؟ خطاب می شود برای اینکه در دنیا نماز نمی خواندی، ما را فراموش کرده بودی؛ هر چه من محبت کردم همه لطف ها و مهربانی ها را پس زدی و اهمیت نمی دادی و اکنون نیز ما تو را فراموش کرده ایم

 

بنابراین اگر می بینیم که در زندگی هایمان خیلی گرفتاریم؛ به طوری که این گره ها و گرفتاری هایمان در هم پیچیده شده اند،(گرفتاری های عادی که هر کسی به نوعی دچارش است را منظور نیست) مراد گرفتاری های پیچیده ای که به هیچ نحو باز نمی شود، بن بست هایی که خیلی از ما دچارش شده ایم و به خدا شکایتش را می کنیم، اگر از این بن بست ها در زندگی هایمان دیدیم می تواند یکی از سرنخ های اساسی و ریشه ای اش این باشد که به نمازمان اهمیت نمی دهیم؛ به اوّل وقت آن توجه نمی کنیم، همه چیز فدای نمازهایمان می شود، نمازهای جماعت را وقتی نگاه می کنیم خلوت هستند، به این موارد توجه نمی کنیم… در آیات قرآن نیز به طرق مختلف به این مهم پرداخته شده است؛
فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ، الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ [ماعون / 5-4]
«و َمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»[ طه / 124]
در این آیه بیان شده کسی که اعراض داشته باشد، نمی گوید نماز نخواند بلکه می گوید کسی که بد نماز می خواند، یا اوّل وقت نمی خواند، به نماز اهمیّت لازم را نمی دهد و …، دچار  یک زندگی ناخوش و توأم با گرفتاری ها و  نگرانی های پی در پی می شود که حاصل آن دلهره، اضطراب خاطر و پریشانی دائمی است.
چنین انسانی در قیامت کور وارد صف محشر می شود و بی کس و بی پناه است. در آن هنگام، با خداوند نجوا می کند که خدایا! من که چشم داشتم پس چرا اکنون کور هستم؟ خطاب می شود برای اینکه در دنیا نماز نمی خواندی، ما را فراموش کرده بودی؛ هر چه من محبت کردم همه لطف ها و مهربانی ها را پس زدی و اهمیت نمی دادی و اکنون نیز ما تو را فراموش کرده ایم؛ «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصیراً، قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى »[ طه / 126- 125]
باور داشته باشیم که اهمیّت دادن واقعی به نماز، دنیا و آخرت آدمی را اصلاح خواهد کرد. نماز می تواند معیشت بد را مبدّل به معیشت خوش و زندگی تلخ را مبدّل به زندگی شیرین کند؛ چنانچه در روایات می خوانیم اگر کسی نماز خوب بخواند و اگر نماز او مقبول باشد، قطعاً بعد از چنین نمازی یک دعای مستجاب دارد.[ الامالی المفید، ص 118: «مَنْ أَدَّى فَرِیضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَة»]

 

وقتی روی گردانی و کم توجهی به دستورات خدا و نماز چنین شرایطی را برای انسان دارد، حساب ترک نماز که جای خودش خواهد بود؛ چنانچه مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی، روایتی را نقل می کند که شخصی خدمت امام صادق «سلام الله علیه» آمد و گفت: یابن رسول الله! گناهان کبیره را بشمارید. آن حضرت فرمودند: گناهان کبیره که اکبر همه گناهان است، هفت گناه است: اوّل:کُفر؛ دوّم: قتل نفس و آدم کشی؛ سوّم: عاق پدر و مادر ؛ چهارم: رباخوری؛ پنجم: خوردن مال بچه یتیم؛ ششم: فرار از جنگ؛ هفتم: تَعَرّب بعدالهجرة، یعنی جایی برود که نتواند دینش را حفظ کند.
زراره که از شاگردان امام صادق(علیه السلام) و از بزرگان است، تعجب کرد و گفت: یابن رسول الله! گناه نماز نخواندن بالاتر است یا خوردن مال بچه یتیم؟ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کسی که نماز نخواند، گناهش بالاتر از این است که مال بچه یتیم را بخورد. گفت: یابن رسول الله! چرا در این هفت مورد، ترک نماز را نشمردید؟ فرمودند: اوّل چیزی که شمردم چه بود؟ گفت: کفر، فرمودند: کسی که نماز نخواند کافر است.[ الکافی، ج 2، ص 278] (این کفر، کفر اعتقادی و لفظی نیست؛ بلکه کفر عملی است. لذا در روایات فراوانی آمده است که: «مَنْ تَرَكَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَرَ»[ عوالی اللئالی، ج 2، ص 224]
در روایتی دیگر داریم که مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است.  امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت و گفت فلان گناه کبیره را مرتکب شدم …
پس از اتمام سخن امام صادق (علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.

 

از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟
فرمودند: به این دلیل که غالباً نمازهایشان قضا است. (طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج  ١٩-ص ۴۶۱و۴۶۲)

 

اکثر اوقات برای نماز صبح خواب می مانیم، چه کنیم؟

 

یک جهت در باب قضا شدن نماز مخصوصا نمازهای صبح این است که ما آن حسابی که برای نماز باید باز کنیم باز نمی کنیم؛ بین الطلوعین یعنی زمانی که می توان نماز صبح را خواند حدود یک ساعت تا یک ساعت و نیم زمان داریم… به واقع اگر یکی از ماها در این فاصله زمانی کاری برایمان ایجاد شود که برایمان مهم باشد؛ مثل اینکه سفری داشته باشیم و بلیطمان برای این ساعت باشد آیا خواب می مانیم؟
اگر کارهای مهمی که البته اهمیت این ها به حساب خودمان است و اهمیتشان در برابر نماز صبح هیچ نیستند، را در این زمان داشته باشیم غیر از این است که تا خود صبح از خواب بلند می شویم و مرتب نگران هستیم که از این پرواز یا کار جا نمانیم؟!!
چرا کارهای دنیویمان را فراموش نمی کنیم و یا برای آن ها خواب نمی مانیم؟

 

از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟
فرمودند: به این دلیل که غالباً نمازهایشان قضا است.

 

این به خاطر آن است که آن جایگاه و اهمیتی که نماز دارد را نفهمیده ایم، درک نکرده ایم و نشناخته ایم  و این طور می شود که راحت می گوییم “نمازم قضا شد! ، اشکال ندارد قضایش را می خوانم و …”
ما داریم در محاسباتمان بد حساب و کتاب می کنیم … در معاملات دنیوی اگر در یک معامله ای ضرر کنیم چقدر ناراحت می شویم، در نوع نگاهمان به نماز باید این ناراحتی و اهمیت چندین برابر شود، چنانچه اگر آن جایگاه و ضرورت را فهمیدیم دیگر حاضر نیستیم به این راحتی ها ضرر کنیم و با هیچ چیزی معامله کنیم؛ چنانچه روایتى را مرحوم مجلسى نقل مى كند كه: مردى خدمت امام صادق علیه السلام آمد و با حضرت مشورت كرد كه من مى خواهم سفرى تجارتى به شام بروم، شما چه صلاح مى دانید؟
امام علیه السلام با آن بینش الهى خود فرمودند: نرو. توضیح ندادند. این مرد رفت و به مشورت امام علیه السلام گوش نداد. چند ماهى سفر او طول كشید تا به مدینه برگشت و به خدمت امام علیه السلام آمد.
گفت: یابن رسول الله! من به مشورت شما گوش ندادم و رفتم و ده هزار دینار طلا كه خیلى پول بود، از داد و ستد سود كردم. امام صادق علیه السلام فرمودند: من بر سر جواب مشورتم هستم، همان كه گفتم: نرو. گفت : چرا یابن رسول الله؟ فرمود: براى این كه در این مدت یك بار نماز صبح تو قضا شد، كل آن پول و هر چه پول در دنیاست براى جبران آن نماز از دست رفته در راه خدا بدهى، آن را جبران نمى كند .
کار دیگر در آن رابطه و برای اینکه با این کاهلی ها مبارزه کنیم این است که شب غذای سنگین نخوریم، آب زیاد نخوریم، بین روز خواب قیلوله داشته باشیم، از اطرافیان خواهش کنیم که صبح برای نماز حتما شما را بیدار کنند چنانچه در روایات داریم که همسران برای بیدار شدن نماز شب یکدیگر را کمک کنند و حتی آب به صورت هم بپاشند؛ آن که نماز مستحب است این همه تأکید شده است و نماز صبح که نماز واجبی است جای خود دارد.
در بیانی نیز داریم که برخی هنگام نماز صبح نمی توانند به خاطر سنگینی بلند شوند که از آثار گناه است. شخصی به امام حسن عسگری (علیه السلام) گفت که هر شب قصد می کنم تا نماز شب بخوانم؛ اما نمی شود. امام فرمود: «گناه تو را زنجیر کرده است.» دلیل اینکه کسی دلش می خواهد نماز شب بخواند اما نمی تواند، انجام گناه است و با استغفار می تواند آن را رفع کند… در مورد نمازها مخصوصا نماز صبح استغفار کنیم و از خدا بخواهیم که کمکمان کند، قطعا اثر دارد. (به نقل از آیت الله مجتهدی)
در آخر نیز رعایت آداب خواب نیز می تواند در این مسیر کارساز باشند؛ مانند: وضو گرفتن، خواندن سوره های توحید و معوذتین، ذکر صلوات و تسبیحات اربعه و تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها)، خواندن آیة الکرسی بخصوص خواندن آیه آخر سوره کهف : قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ».

منابع:
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مظاهری
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
بیانات حجت الاسلام محمدی
سایت عرفان

توصیه هایی برای مقابله با وسوسه شیطان

توصیه هایی برای مقابله با وسوسه شیطان

در این مقاله بر آن هستیم تا دستور العمل هایی از اساتید اخلاق در رابطه با مقابله با خطرناک ترین دشمنان یعنی شیطان ارائه کنیم…

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
فرار از وسوسه شیطان

شیخ عبدالقائم شوشتری از اساتید اخلاق می گوید: هر وقت شیطان وسوسه تان کرد و نتوانستید حریف نفس بشوید، هفت مرتبه بگویید: «بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوة الابالله العلی العظیم» وقتی این ذکر را بگویید هفت ملک به کمک شما می آیند.

حاج اسماعیل دولابی

خداوند متعال «شیطان» را هم برای تکامل انسان قرار داده است تا ناخالص ها را از بهشت دور و خالص ها را به بهشت داخل کند.
به شما بشارت می دهم که می توان بر شیطان غالب شد؛ «إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً».
کسی که در کارهایش «بسم الله» بگوید شیطان از او غافل می شود و او می تواند به راه خود ادامه دهد. وقتی وجود خودش «بسم الله» شود اجنه و شیاطین از او فرار می کنند. گرچه شیطان از خدا تا روز قیامت عمر تقاضا کرد ولی خداوند به او فرمود تا «إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» به تو مهلت دادم، از کجا که آن وقت معلوم یک ساعت بعد نبوده است؟ شاید شیطان اصلاً نابود شده باشد بنابراین از شیطان حرف نزن و از خوبان حرف بزن.

حاج شیخ عبدالقائم شوشتری

هر وقت شیطان وسوسه تان کرد و نتوانستید حریف نفس بشوید، هفت مرتبه بگویید: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ»

منظور از «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» شیطان است، شیطان کاری با مردم و مسلمانانی که خداجو هستند ندارد با جویندگان آخرت هم کاری ندارد با من و شما کار دارد و تا خون ما را نریزد و ما را گمراه و بیچاره نکند ول کن نیست او با خداجویان کار ندارد پس پیوسته باید به خدای متعال پناه برد.
این دشمن به قدری خطرناک است که به جنگ انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام رفته و در هیچ کجا پیروز نشده است ولی این قدر در خودش قدرت می دید که حتی به سوی آنها هم رفته است.
استعاذه را بیشتر کنید ما دشمن بسیار خطرناک داریم و او موجودی است هنرمند و همه کاره، همه فن به نام ابلیس! این دشمن:
اول: از عمر طولانی برخوردار شده است.
دوم: عالم اجنه را درک کرده، نقاط ضعف و قدرت آن را می داند.
سوم: در عالم بالا با ملائکه بوده است.
چهارم: با بشر بوده و با تمام زیر و بم او آشناست
و پنجم اینکه: قسم یاد کرده که بشر را گمراه کند مگر مخلصین.
از این رو هر وقت شیطان وسوسه تان کرد و نتوانستید حریف نفس بشوید، هفت مرتبه بگویید: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ»
در احادیث آمده است که وقتی این ذکر را بگویید هفت ملک به کمک شما می آیند و آنها را دفع می کنند؛ من تجربه کرده ام که وقتی انسان «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ» را می خواند احساس قوت می کند.
مسئله ابلیس و شیاطین که دشمن های نامرئی هستند مسئله مهمی است و هیچ راهی بهتر از پناهندگی به خدا نیست به همین دلیل به چند استعاذه اشاره می کنیم:
۱-مداومت به معوذتین؛ سوره های ناس و فلق هر چند روزانه یک مرتبه.
۲-مداومت به آیات سوره اعراف، آیات ۵۳، ۵۴ و ۵۵ روزانه یک مرتبه
۳-دعاهای ۸، ۱۰ و ۱۷ صحیفه سجادیه به شرط توجه به محتوای دعا، گاهی یک مرتبه هنگامی که حال مناجات داشته باشید بخوانید.

علامه سید محمدحسین طهرانی

طبق آیات قرآن کریم، «شیطان» در عالم خلقت و تکوین اثری ندارد در حقیقت او یک مأمور الهی برای بازرسی و تشخیص خوب از بد، نیک از زشت، سعید از شقی و بهشتی از جهنمی است تا انسان در این دنیا که عالم تکلیف است با اراده و اختیار خود یا راه سعادت را طی کند و یا راه شقاوت و بدبختی را.
شیطان یک مأمور مطیع و فرمانبردار خداست که وظیفه وی جدا کردن خبیث از طیّب است مانند زنبور عسل مخصوصِ گماشته بر در کندو تا زنبورها را تفتیش کند و به آنهایی که گیاه بد بو خورده اند راه ندهد و آنها را با نیش خود دو نیمه کند و زنبورهای شایسته را که به مأموریت خود خوب عمل کرده اند و از گیاهان معطر و خوشبو خورده اند به درون کندو راه دهد.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=308760

بیانی راه گشا از آیة الله بهجت (ره) برای توفیق نماز شبhttp://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=311131

بیانی راه گشا از آیة الله بهجت (ره) برای توفیق نماز شب

 

بعد از یک روز پر کار و خسته کننده به رختخواب رفتم تا استراحت کنم … همین طور که طبق عادت شبانه، قبل از خواب اتفاقات روزانه را مرور می کردم، یادم افتاد که امروز از دوستی هدیه گرفتم … بلند شدم و از کیفم کادو را برداشتم … کادوی زیبایی داشت.. با دقت بازش کردم … کتابی با تیتر و فهرست هایی وسوسه کننده برای خواندن کتاب….

لیلا علیخواه/کارشناس ارشد علوم قرآنو حدیث - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

آیة الله بهجت و نماز

گویی خواب از سرم پریده بود شروع کردم به خواندن کتاب. در کتاب از فواید نمازی نوشته بود که هم برای امروزم خوب بود هم برای فردایم، هم برای جسمم درمان بود هم برای روحم، هم به درد دنیایم می خورد هم به داد آخرتم می رسید. خیلی لذت بردم اما از آن سوی پُر از حسرت شدم که چرا تا کنون موفق نشده ام درست و حسابی نماز شب خوان شوم. بارها و بارها تصمیم گرفتم ولی باز هم …
اما این دفعه عزمم را جزم کردم و برای اینکه نتیجه ای بهتر و متفاوت بدست بیاورم، چه خوب … قسمتی از کتاب درباره عوامل محروم شدن از نماز شب نوشته است ..قطعاً بجز من افراد دیگری هم به این درد مبتلا بوده اند و هستند… مطالبی که خواندم دلایل زیادی گفته شده بود؛ مثل تنبلی، پرخوری، زیاد خوابیدن، گناه، مخصوصا دروغ و عُجب.
با خودم گفتم: پس باید با عزم و اراده جدی بر تنبلی خودم غلبه کنم، با پر خوری نکردن، زیاد خوابیدن را هم کنترل کنم. و از همه مهتر حواسم به گناه نکردن بخصوص دروغ، باشد. به نظرم رسید مقوله گناه از بقیه مهم تر بود. حدیث های زیادی هم در این مورد نوشته بود که بسیار تأثیر گذار بودند.

شب نعمتی است بسیار زیبا که از فواید آن آرامشِ دل انگیز شب است برای سخن گفتن و راز و نیاز کردن با شب آفرین. پس این سخن حق است که چشمی كه در روز؛ به گناه آلوده شد، شب هنگام سعادتِ بارانی شدن در كنار سجّاده را ندارد

مردی حضور حضرت علی علیه السلام مشرّف شد و عرض كرد:«یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیلِ؟ فَقال أمیرُالمؤمنینَ: أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیدَتْكَ ذُنُوبُك».(1) ای امیرالمؤمنین، چرا من از فیض نماز شب محروم می شوم؟ آن حضرت فرمود: تو مردی هستی كه گناهانت تو را در بند و [زنجیر] كشیده اند».

اسارت در هر چیزی، انسان را از چیزهای دیگر باز می دارد. خداوند انسان را آزاد از هر چیز و البته بنده خود می خواهد. تا انسان بنده ی خدا نشود از دیگر قیدها آزاد نمی شود. پس نمی توان عبد و بنده ی گناه و نفس خود بود ولی تمنای بندگی خدا را داشت. یک دل و دو دلبر که نمی شود!
شخصی از امام حسین علیه السلام پرسید: «یا أبا عبد اللّه إنّی لا أقوى على الصلاة باللیل، فقال: لا تعص اللّه بالنهار» (2) یا اباعبدالله من برای نماز شب قدرت و توانی در خود نمی بینم و موفق به خواندن نماز شب نمی شوم. امام فرمود: در روز در برابر خداوند سر کشی نکن.
اصل نماز بر خشوع بنا شده است. پس چگونه می توان با سرکشی و بد رفتاری در پیشگاه الهی، به خلوتِ یار راه یافت و فرصتی پیدا کرد برای دلبری؟
شب نعمتی است بسیار زیبا که از فواید آن آرامشِ دل انگیز شب است برای سخن گفتن و راز و نیاز کردن با شب آفرین. پس این سخن حق است که چشمی كه در روز؛ به گناه آلوده شد، شب هنگام سعادتِ بارانی شدن در كنار سجّاده را ندارد.
زبانی كه در روز؛ به بدگفتاری باز شد، شب هنگام قادر به زمزمه حقّ و نجوا با دلبر نخواهد بود.
ممكن نیست كه سیه دلِ روز، دل زنده دار سحر باشد.
ممكن نیست كه تبهكار روز، پارسای شب شود.
امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ الرَجُلَ یذْنِبُ الذَّنْبَ فَیحْرُمُ صَلاة َاللَّیلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّییءَ اَسْرَعُ فی صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِین فِی اللَّحْمِ» (3)؛ كسی كه مرتكب گناهی شود از نماز شب محروم می گردد و به درستی كه نفوذ اثر كار ناپسند در انجام دهنده ی آن از نفوذ چاقو در گوشت سریع تر است».
یعنی همان گونه كه كارد در گوشت نفوذ كرده، آن را قطعه قطعه می كند، گناه نیز اطاعت را قطعه قطعه مى كند. هر کاری اثری از خود بجا می گذارد. طبق فرمایش امام صادق علیه السلام اثر گناهِ روز در فرد، هم شدید است هم سریع.
حدیث های دیگری نیز درباره اثر گناه بر نماز شب نخواندن، دیدم. مانند این حدیث: شخصی نزد سلمان فارسی آمد و گفت: من توان آن را ندارم که در شب نماز به جای آورم. سلمان گفت: در روز گناه مکن.
در حدیث دیگری امام علی علیه السلام می فرماید: گناهان و اعمال و رفتار بد انسان، موجب محرومیّت او از نماز شب می شود. (4)
از بین گناهان، بر ترک گناه دروغ برای توفیق نماز شب تأکید بیشتری شده است:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که : «ان الرجل لیكذب الكذبة و یحرم بها صلوة اللیل فاذا حرم بها صلوة اللیل حرم بها الرزق» (5)
انسان گاهى دروغ مى گوید و سبب محرومیتش از نماز شب مى شود، هنگامیكه از نماز شب محروم شد، از روزى و مواهب مادى و معنوى نیز محروم مى شود.
در این میان حدیثی دیدم که لحظه ای احساس تضاد و دور باطل بین احادیث نمودم. امام صادق علیه السلام می فرماید: «صَلَاةُ اللَّیْلِ كَفَّارَةٌ لِمَا اجْتَرَحَ بِالنَّهَارِ.» نماز شب، گناهان روز را می زداید. (6)

یعنی گناهِ روز از یک طرف مانع نماز شب است و از یک طرف خودش به وسیله نماز شب از بین می رود!؟ کمی که اندیشیدم دریافتم که عزم و اراده از هر چیز مهم تر است. اینکه انسان اراده و همتش را بر این قرار دهد که گناه نکند و در برابر گناهان مقاومت کند، خداوند توفیق ترک گناه را به او می دهد و اگر هم جایی گناهی از او سر بزند، انسان می تواند با استفاده از فرصت طلاییِ نیمه شب و کیمیایِ نماز شب، آن را جبران کند. به جز اینکه برخی گناهان عصیان و سرکشی هستند و برخی گناهان مانند غبار بر دل می نشینند. گناهی که از سر عصیان باشد مانع هست و گناهی که مانند غبار باشد، با توفیق الهی به وسیله نماز شب از بین می رود.
در کنار عزم بر ترک گناه، چه راه های دیگری برای توفیق نماز شب خواندن وجود دارد؟ قبل از همه باید بدانیم که هر چیز و هر کاری را باید از خدا خواست. پس نماز شب، و شب زنده داری در برابر حضرت حق، توفیقى می خواهد كه آن را هم باید از خدا طلبید.
گام بعد توسل به اهل بیت (علیهم السلام) است زیرا آنها در همه ی امور هدایت گران ما هستند و دستور حضرت حقّ چنین است که باید خاندان رسالت را واسطه قرار دهیم: «وَابْتَغوا اِلیهِ الوَسیلةِ» (7)

راه کار دیگر قرائت آیه آخر سوره کهف است که مداومت بر آن بسیار راه گشاست. «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم یُوحی اِلَیَّ اَنَّما اِلهُكُم اِلهٌ واحِدٌ فَمَن كانَ یَرجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صالِحاً وَلا یُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً»

و از طرفی عبادت عابدان مقبول حضرت باری تعالی نمی گردد مگر با داشتن ولایت و محبّت خاندان رسالت چنان كه در زیارت «جامعه كبیره» می خوانیم: «بِمُوالاتِكُم تُقْبَلُ الطّاعةُ المُفتَرِضَه»؛ به سبب ولایت و دوستی شما اعمال واجب و مستحب مقبول درگاه احدیت می گردد.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اذا اردت ان تقوم الی صلوة اللیل فقل: اللهم انی اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة و اله و اقدمهم بین یدی حوائجی، فاجعلنی بهم وجیها فی الدنیا و الاخرة و من المقربین اللهم ارحمنی بهم ولا تعذبنی بهم واهدنی بهم و لا تضلنی بهم و ارزقنی بهم و لا تحرمنی بهم و اقض لی حوائجی للدنیا و الاخره انک علی کل شی ء قدیر و بکل شی ء علیم » (8)
هنگامی كه خواستی به نماز شب بایستی بگو: بار خدایا من به وسیله پیامبرت كه نبی رحمت است و به وساطت خاندان پیامبر، رو به سوی تو می آورم و آنان را پیشاپیش حوائجم مقّدم می دارم. خداوندا مرا به حرمت آن پاكان آبرومند در دنیا و آخرت، از مقرّبین درگاهات قرار بده.
بار پروردگارا، به عظمت آنان بر من ترحّم فرما، و به احترام آنان عذابم مفرما، و به سبب آنان هدایتم كن و گمراهم نفرما، و به بركت آنان رزقم داده و محرومم مگردان، و حوایج دنیا و آخرتم را برآور، چه آنكه تو بر هر چیز توانایی و به چیز دانا.
همین طور که کتاب را می خواندم، با خودم گفتم: چگونه می شود بر این خواب شبانگاهی غلبه کرد؟
گویی نویسنده صدای من را می شنید … بعد از اینکه در ذهنم سؤالی می آمد بلافاصله یا بعد از مدتی به جوابم می رسیدم…
نکته مهمی را به نقل از آیة  الله بهجت(ره) بیان کرده بود که بسیار راه گشا بود …. ایشان فرمودند: در تعبدیات کوه کندن (کار دشوار طاقت فرسا) از ما نخواسته اند سخت ترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت تعیین وقت خواب است نه اصل بی خوابی. [پس] نیم ساعت زودتر بخواب تا نیم ساعت زوددتر بیدار شوی. آیا می ترسی اگر بیدار شوی دیگر خوابت نبرد و بمیری؟ اگر خواب بمانی در خواب هم ممکن است بمیری. (9)
پس با کم خوردن در شب و زود خوابیدن، به طور طبیعی می توان به موقع بیدار شد. راه کار دیگر قرائت آیه آخر سوره کهف است که مداومت بر آن بسیار راه گشاست.
«قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم یُوحی اِلَیَّ اَنَّما اِلهُكُم اِلهٌ واحِدٌ فَمَن كانَ یَرجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صالِحاً وَلا یُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً»؛ «بگو من فقط بشرى هستم همانند شما، كه به من وحى مى شود، حق این است كه خداى شما یگانه است پس هر كه امید دارد كه به پیشگاه پروردگار خویش رود باید عمل شایسته كند و هیچكس را در عبادت پروردگارش شریك نكند.»
و دیگر خواندن دعایی که امام صادق علیه السلام توصیه فرموده اند: «وَ اَللّهُمَ لاتُؤمِنی مَكرَكَ وَ لا تُنسِنی ذِكرَكَ وَلاتَجعَلنی مَعَ الغافِلینَ اَقُوُ ساعَةَ كَذا و كَذا» (10)؛ «خدایا مرا ایمن از مكر خود مفرما و هرگز ذكرت را فراموشم منما و قرارم مده از بى خبران، بپا خیزم در فلان ساعت»
با یک انرژی و گویی پیدا کردن یک فرصت طلایی دیگر، با توکل بر خدا و خواندن آیه آخر سوره کهف به امید بیدار شدن و توفیق خواندن نماز شب خوابیدم…
پروردگارا! توفیق ترک گناه و خواندن نماز شب را به ما عنایت بفرما.

پی نوشت:
1 کافی، ج 3، ص 442
2 توحید صدوق، ص 84
3 المحاسن، ج 1، ص 115
4 بحار الانوار ، ج 87 ، ص145
5 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 42
6 الاصول سته عشر، ص325
7 مائده، آیه 35
8 من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 483
9 کتاب700  نکته، 2/17
10 کافی، ج 4، ص 461

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=311131

 

 
مداحی های محرم