زهد و ایثار فاطمه علیها السلام[81]

زهد و ایثار فاطمه علیها السلام[81]

با توجه به این که حبّ دنیا سرچشمه همه گناهان است، چنانکه در حدیث معروف نبوی آمده «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کلِّ خَطِیئَةٍ» و همه تجربیات و مشاهدات ما نیز نشان می دهد که تمام تجاوزها، جنایت ها، ظلمت ها، و ستم ها، دروغ ها، خیانت ها به خاطر همین دلبستگی شدید به مال، مقام و شهوت صورت می گیرد، روشن می شود که زهد و وارستگی پایه اصلی تقوا و پاکی و صلاح است.

ولی «زهد» به معنای ترک دنیا و رهبانیت و بیگانگی از اجتماع نیست، بلکه حقیقت زهد همان آزادگی و عدم اسارت در چنگال دنیاست.

«زاهد» کسی است که اگر تمام دنیا را در اختیار داشته باشد دلبسته و وابسته به آن نباشد.

اگر یک روز ببیند رضای خدا در این است که از همه آن چشم بپوشد، به این معامله حاضر باشد، و از جان و دل بگوید: هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس.

و اگر یک روز حفظ آزادگی و شرف و ایمان در چشم پوشی از مال و جان و زندگی بود فریاد «هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةِ» بلند کند.
[82]

و به گفته قرآن مجید زاهد کسی است که نه بر گذشته و آنچه از دست داده تأسف بخورد، و نه از آن چه فعلًا در اختیار دارد زیاد خوشحال باشد.

« «لِّکیلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکمْ»؛ (55)

این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید».

با این فراز کوتاه به سراغ شخصیت فاطمه علیها السلام در این زمینه از دیدگاه احادیث پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در کتب دیگران می رویم:

1- ابن حجر و دیگران در روایتی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند، او هنگامی که از سفر باز می گشت نخست به سراغ دخترش فاطمه زهرا علیها السلام می آمد، و مدتی نزد او می ماند، ولی یک بار برای فاطمه زهرا علیها السلام دو دست بند از نقره و همچنین یک گردن بند و دو گوشواره ساخته بودند، و پرده ای بر در اطاق آویزان کرده بود.

هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و این منظره را دید بیرون آمد در حالی که آثار غضب در چهره اش نمایان بود، به مسجد آمد و بر منبر نشست.

فاطمه علیها السلام دانست که ناخشنودی پیغمبر صلی الله علیه و آله به خاطر همان مختصر زینت است، همه را نزد پدر فرستاد تا در راه خدا صرف کند.

هنگامی که چشم پیامبر صلی الله علیه و آله به آن افتاد سه بار فرمود:
[83]

«فَعَلَتْ، فِداها ابُوها». (56)

فاطمه آنچه را که می خواستم انجام داد، پدرش به فدایش باد.

واضح است یک جفت دست بند نقره و گردن بند و گوشواره ای که از نقره چندان بهایی ندارد، و از آن بی بهاتر پرده ساده ای است که انسان بر در اطاق بیاویزد، ولی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله همین را دون شأن فاطمه می شمرد، و افتخار و فضیلت او را در سجایای انسانیش می دانست.

فاطمه علیها السلام این درس را از محضر پدر به خوبی آموخت، هم زرق و برق دنیا را ترک گفت و خود را از اسارت آن رهایی بخشید، و هم آنچه داشت در راه خدا و بندگان محروم صرف کرد.

در حدیثی که سابقاً از «حلیة الاولیاء» (تحت شماره 3) نقل کردیم، خواندیم که فاطمه زهرا علیها السلام حتی پوشش کافی در خانه برای آمدن میهمان های نامحرم نداشت که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله عبای خود را به او داد تا خود را بپوشاند و آماده برای آمدن میهمانان جهت عیادت او در بیماریش گردد.

داستان جهیزیه فاطمه علیها السلام و مراسم شب زفاف او که در نهایت سادگی برگزار شد دلیل روشن دیگری بر زهد و وارستگی کامل اوست.

خدمات او در خانه علی علیه السلام تا آن جا که با یک دست گندم را برای پختن نان آسیاب می کرد، و با دست دیگر طفلش را در آغوش می گرفت، همه شاهد گویای مقام زهد اوست، گواه این معنا حدیث زیر است:
[84]

2- ابونعیم اصفهانی چنین نقل می کند:

«لَقَدْ طَحَنَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتّی مَجَلَتْ یدُها، وَ رَبا، وَ اثَّرَ قُطْبُ الرَّحی فِی یدِها؛ (57)

فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله آن قدر با دست خود آسیاب کرد که دستش تاول زد، و ورم کرد، و آثار دستاس در دستش نمایان گشت».

3- در «مسند احمد» که از معروف ترین منابع اهل سنّت است از انس بن مالک چنین نقل شده که: روزی بلال برای نماز صبح، دیر به خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد، رسول خدا فرمود: چرا دیر آمدی؟

عرض کرد: از کنار خانه فاطمه علیها السلام می گذشتم در حالی که با دست خود آسیا می کرد، و کودکش گریان بود، گفتم: اگر اجازه فرمایی من آسیا می کنم و شما کودک را آرام کنید، و اگر اجازه فرمایید من کودک را آرام می کنم و شما آسیا کنید.

او گفت: من نسبت به فرزندم از تو مهربانترم؛ (و من مشغول آسیا کردن شدم و او کودکش را آرام کرد) و این امر باعث تأخیرم شد.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«فَرَحِمْتَها رَحِمَک اللَّهُ». (58)

تو نسبت به فاطمه رحم و محبّت کردی، خداوند تو را مشمول
[85]

رحمتش کند!

فضایل اخلاقی بانوی اسلام از جمله شجاعت و شهامتش در مقام دفاع از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در مقابل مشرکان مکه، و آمدنش به میدان احد برای بستن زخم های پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مطلبی است که بر کسی پوشیده نیست، و در احادیث گذشته اسناد و مدارک آن آمد.

او از لحظه تولد در مسیر عبودیت و بندگی خدا بود و این امر تا آخرین لحظات عمرش ادامه داشت، حدیث زیر شاهد گویای این معناست:

4- در داستان تولد بانوی اسلام فاطمه زهرا علیها السلام و انعقاد نطفه او از میوه بهشتی و آمدن چهار زن با شخصیت جهان- همچون مریم و …- به هنگام تولّد او آمده است:

«فَوُلِدَتْ فاطِمَةُ علیها السلام فَوَقَعَتْ حِینَ وَقَعَتْ عَلَی الْارْضِ ساجِدَةً». (59)

به این گونه فاطمه متولّد شد و در حین تولّد برای خدا سجده کرد.

5- مقام عفت او به آن حد بود که در همان کتاب از اسماء بنت عمیس داستان عجیبی به این شرح نقل شده است:

روزی فاطمه علیها السلام به من فرمود: من از کار مردم مدینه که زنان خود را بعد از وفات به صورت ناخوشایندی برای دفن می برند، و تنها پارچه ای بر او می افکنند که حجم بدن از پشت آن نمایان است ناخرسندم.
[86]

اسماء گفت: من در سرزمین حبشه چیزی دیده ام که با آن جنازه مردگان را حمل می کردند، سپس شاخه هایی از درخت نخل را برداشت و به صورت تابوت مخصوصی درآورد که پارچه ای را روی چوب های آن می افکندند، و بدن را درون آن می گذاردند، به گونه ای که بدن پیدا نبود.

هنگامی که فاطمه بانوی بزرگ اسلام علیها السلام آن را مشاهده کرد فرمود: بسیار خوب و عالی است (و هنگامی که من از دنیا رفتم مرا با آن بردارید) …

و در ذیل همین حدیث آمده است: هنگامی که فاطمه علیها السلام چشمش به آن افتاد تبسم فرمود، و این تنها تبسم او بعد از وفات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بود! (60)
55) حدید، آیه 23.56) تاصواعق المحرقه 109.57) حلیة الاولیا جلد 2، صفحه 41.58) مسند احمد، جلد 3، صفحه 150.59) ذخائر العقبی، صفحه 44.60) همان مدرک، صفحه 54.

مقام علمی فاطمه علیها السلام[87]

مقام علمی فاطمه علیها السلام[87]

محبّت اولیای خداوند نسبت به افراد، یک محبّت ساده نیست، حتماً از عواملی سرچشمه می گیرد که مهم ترین آنها علم و ایمان و تقواست، علاقه فوق العاده پیامبر صلی الله علیه و آله به دخترش فاطمه زهرا، دلیلی است بر وجود این امتیازات بزرگ در این بانوی نمونه جهان.

از این گذشته وقتی او می فرماید: «فاطمه برترین زنان جهان» یا «برترین زنان بهشت» است، که مدارک آن در بحث های گذشته بیان شد، این خود دلیل بر این است که او از نظر علمی نیز سرآمد همه زنان جهان بود.

وانگهی آیا ممکن است فردی که به مقامات والای علم و دانش نرسیده؛ رضای او رضای خدا، و غضب او غضب پروردگار و پیغمبر باشد؟- که در روایات پیشین به آن اشاره شده بود.

علاوه بر همه اینها روایات مهمی در منابع معروف اسلامی وارد شده، که از مقام ارجمند علمی این بانوی بزرگ پرده بر می دارد مانند احادیث زیر:

1- ابونعیم در حدیث از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که روزی رو به یارانش کرد و فرمود:

«مَا خَیرُ لِلْنِساءِ».

چه چیزی برای زنان از همه بهتر است؟
[88]

یاران ندانستند در جواب چه بگویند.

علی علیه السلام به سوی فاطمه علیها السلام آمد و این مطلب را به اطلاع او رسانید.

بانوی اسلام گفت: «چرا نگفتی:

«خَیرٌ لَهُنَّ انْ لا یرَینَ الرِّجالَ وَ لَایرَوْنَهُنَّ».

از همه بهتراین است که نه آنها مردان بیگانه را ببینند و نه مردان بیگانه آنها را» (با آنها جلسات خصوصی نداشته باشند).

علی علیه السلام بازگشت و این پاسخ را به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد.

پیامبر فرمود: «مَنْ عَلَّمَک هذا؛ چه کسی این پاسخ را به تو آموخت؟».

عرض کرد: فاطمه علیها السلام.

فرمود: «انَّها بَضْعَةٌ مِنِّی؛ او پاره وجود من است». (61)

این حدیث نشان می دهد که امیرمؤمنان علیه السلام با آن مقام عظیمی که در علوم و دانش داشت که دوست و دشمن همه به آن معترفند و باب مدینه علم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بود گاهی از محضر همسرش فاطمه علیها السلام استفاده علمی می کرد.

این سخن پیغمبر صلی الله علیه و آله که بعد از بیان احاطه علمی فاطمه علیها السلام می گوید: «او پاره ای از وجود من است» بیانگر این واقعیت است که منظور از «بَضْعَةٌ» تنها پاره تن و جسم نیست، که بسیاری در تفسیر حدیث گفته اند، بلکه فاطمه پاره ای از روح پیامبر صلی الله علیه و آله و علم و دانش و اخلاق
[89]

و ایمان و فضیلت او نیز بود، و پرتوی از آن خورشید و شعله ای از آن مشکات محسوب می شد.

2- در «مسند احمد» از امّ سلمه (یا طبق روایتی ام سلمی) چنین آمده: وقتی فاطمه علیها السلام به همان بیماری که به وفاتش منتهی گشت، بیمار شد من از او پرستاری می کردم، روزی حالتش را از همه روز بهتر دیدم، علی علیه السلام به دنبال کاری رفته بود، فاطمه علیها السلام به من فرمود: آبی بیاور تا غسل کنم، آب آوردم و او غسل کرد، غسلی که بهتر از آن ندیده بودم.

سپس فرمود: لباس های تازه ای برای من بیاور، لباس ها را آوردم و به او دادم، و او پوشید.

سپس فرمود: بسترم را در وسط اطاق بیفکن، من این کار را کردم، او دراز کشید و رو به قبله کرد، و دستش را زیر صورتش گذاشت، سپس فرمود: ای ام سلمه! [ام سلمی ] من الان از دنیا می روم (و به ملکوت اعلا می شتابم) در حالی که پاک شده ام، کسی روی مرا نگشاید. این سخن گفت و چشم از جهان پوشید! (62)

این حدیث به خوبی نشان می دهد که فاطمه از لحظه مرگش آگاه و با خبر بوده، و بی آن که نشانه های آن در او باشد، آماده رحلت از این جهان گشت، و از آن جا که هیچ کس لحظه مرگ را جز به تعلیم الهی نمی داند این نشان می دهد که از سوی خدا به او الهام می شد.
[90]

آری، روح او با عالم غیب مربوط بود، و فرشتگان آسمان با او سخن می گفتند.

به علاوه مطابق روایات گذشته حتی او از مریم دختر عِمران و مادر حضرت عیسی برتر بود، و همین امر کافی است، زیرا قرآن با صراحت می گوید: مریم با فرشتگان خدا سخن می گفت، آیات متعددی در این زمینه در سوره مریم و آل عمران وجود دارد.

بنابراین فاطمه علیها السلام دخت گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به طریق اولی باید بتواند با فرشتگان آسمان هم سخن شود. (63)
61) حلیة الاولیاء، جلد 2، صفحه 40.62) مسند احمد بن حنبل، جلد 6، صفحه 461. این حدیث را ابن اثیر در« اسد الغابة» و جمعی دیگر در کتب خود آورده اند.63) البتّه دلایل علمی و دانش گسترده و فوق العاده آن حضرت در روایات شیعه وضع دیگری دارد که در زندگی نامه آن بزرگوار قبلًا بدان اشاره شد.

کرامات فاطمه زهرا علیها السلام[91]

کرامات فاطمه زهرا علیها السلام[91]

هنگامی که روح انسان قوی شود، و پرتوی از صفات الهی در جان او بیفتد، و به مقام قرب او نائل گردد، اراده اش به فرمان خدا در جهان تکوین اثر می گذارد و آنچه را او می خواهد همان می شود.

این همان ولایت تکوینی است که اولیای خدا از آن برخوردار بودند، و همان چیزی است که سرچشمه کرامات مختلف می باشد و معجزات انبیا مرحله عالی آن است، فاطمه زهرا علیها السلام از عنایت الهی سهم وافری داشت و روایت زیر شاهد این مدعاست:

بسیاری از مفسّران اهل سنّت مانند زمخشری و سیوطی در ذیل آیه شریفه:

« «کلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکرِیا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ یا مَرْیمُ أَنَّی لَک هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ»؛ (64)

هر زمان زکریا وارد محراب او می شد غذای مخصوصی در آن جا می دید.

از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده ای؟ گفت:
[92]

این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی می دهد».

از جابربن عبداللَّه نقل کرده اند که: رسول خدا صلی الله علیه و آله چند روز بود غذایی نخورده بود، و کار بر او مشکل شد، به منزل همسرانش سر زد هیچ کدام غذایی نداشتند، سرانجام به سراغ دخترش فاطمه علیها السلام آمد و فرمود: دخترم! غذایی داری من تناول کنم زیرا گرسنه ام؟

عرض کرد: نه بخدا سوگند!

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از نزد او خارج شد، زنی از همسایگان دو قرص نان و مقداری گوشت برای فاطمه علیها السلام هدیه آورد، و او آن را گرفت و در ظرفی گذاشت و روی آن را پوشاند و گفت: بخدا سوگند رسول اللَّه صلی الله علیه و آله را بر خود و فرزندانم مقدم می دارم!

و این در حالی بود که همه گرسنه بودند.

حسن و حسین را به سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاد و از او دعوت کرد به خانه بیاید.

عرض کرد: فدایت شوم، چیزی خداوند برای ما فرستاده، و من آن را برای شما ذخیره کرده ام.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بیاور. و او ظرف غذا را نزد حضرت آورد. هنگامی که پیغمبر سر ظرف را برداشت مملو از نان و گوشت بود، هنگامی که فاطمه آن را دید در تعجب فرو رفت، و فهمید این نعمت و برکتی است از سوی خدا، شکر آن را بجا آورد و بر پیامبر صلی الله علیه و آله درود فرستاد.

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: دخترم! این را از کجا آورده ای؟
[93]

عرض کرد:

« «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ»؛ این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد، بی حساب روزی می دهد!».

پیامبر صلی الله علیه و آله شکر خدا را بجا آورد و این جمله را فرمود:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَک شَبِیهَةً بِسَیدَةِ نِساءِ بَنِی اسْرائِیلَ».

شکر می کنم خدایی را که تو را شبیه [مریم ] بانوی زنان بنی اسرائیل قرار داد.

هنگامی که روزی خوبی نصیب او می شد از او سؤال می کردند: این از کجاست؟ می گفت: از نزد خداست.

سپس پیغمبر صلی الله علیه و آله به سراغ علی علیه السلام فرستاد، او آمد، و همگی از آن غذا خوردند، و بقیه همسران پیامبر نیز خوردند و همه سیر شدند، و هنوز ظرف غذا پر بود!

فاطمه علیها السلام می گوید: من از آن برای تمام همسایگان فرستادم و خدا در آن برکت و خیر زیادی قرار داد.» (65)

و این نمونه ای از کرامات آن بزرگوار بود.
64) آل عمران، آیه 3765) زمخشری در« کشاف» و سیوطی در« درّ المنثور» ذیل آیه 37 سوره آل عمران، و ثعلبی در« قصص الانبیاء» صفحه 513 آن را نقل کرده اند.

http://www.hawzah.net/fa/Book/View/45287/27331

نخستین کسی که وارد بهشت می شود!

نخستین کسی که وارد بهشت می شود![95]

ورود در بهشت، آن کانون عظیم رحمت الهی، دلیل روشنی بر سعادت یک انسان است، و اگر کسی پیش از همه وارد شود برترین فضیلت برای او اثبات می شود.

در روایات معروف اهل سنّت این افتخار از زبان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله برای فاطمه علیها السلام ثبت شده است:

1- ذهبی در «میزان الاعتدال» آورده است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«اوَّلُ شَخْصٍ یدْخُلُ الْجَنَّةُ فاطِمَةُ علیها السلام؛ (66)

نخستین کسی که وارد بهشت می شود، فاطمه است!».

2- در حدیث دیگری از همان بزرگوار آمده است که فرمود:

«اوَّلُ شَخْصٍ یدْخُلُ الْجَنَّةَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَثَلُها فِی هذِهِ الْامَّةِ مَثَلُ مَرْیمَ فِی بَنِی اسْرائِیلَ؛ (67)

نخستین کسی که وارد بهشت می شود فاطمه دختر محمد
[96]

است، و او در میان این امت همچون مریم در میان بنی اسرائیل است».

از این گذشته از روایات معروف اسلامی استفاده می شود که ورود این بانوی بزرگ در صحنه محشر، و روانه شدن از آن جا به بهشت، با تشریفات بسیار باشکوهی که بیانگر عظمت فوق العاده مقام اوست انجام می گیرد، به احادیث زیر با هم گوش فرا می دهیم؛

3- علی علیه السلام از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل می کند:

«تُحْشَرُ ابْنَتِی فاطِمَةُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ عَلَیها حُلَّةُ الْکرامَةِ قَدْ عُجِنَتْ بِماءِ الْحَیوانِ، فَتَنْظُرُ الَیهَا الْخَلایقُ فَیتَعَجَّبُونَ مِنْها؛ دخترم فاطمه در قیامت محشور می شود در حالی که لباس کرامتی که با آب حیات عجین شده در تن دارد، و خلایق به سوی او می نگرند، و از مقام والای او در شگفتی فرو می روند!».

سپس در ذیل این حدیث می افزاید:

«فَتُزَفُّ الَی الْجَنَّةِ کالْعَرُوسِ لَها سَبْعُونَ الْفَ جارِیةٍ؛ (68)

سرانجام او را با احترام تمام همانند عروس، در حالی که هفتاد هزار از حوریان بهشتی اطراف او را گرفته اند، به بهشت می برند».

4- در حدیث دیگری از عایشه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه چنین می خوانیم:

«اذا کانَ یوْمُ الْقِیامَةِ نادی مُنادٍ: یا مَعْشَرَ الْخَلایقِ! طَأْطِئُوا
[97]

رُؤُسَکمْ حَتّی تَجُوزَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؛ (69)

هنگامی که روز قیامت برپا شود منادی صدا می زند: ای مردم! سرهای خود را به زیر افکنید تا فاطمه دختر محمّد بگذرد!».

5- و در حدیث دیگری بعد از ذکر همین معنا آمده است:

«فَتَمُرُّ مَعَ سَبْعِینَ الْفَ جارِیةٍ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کمَرِّ الْبُراقِ؛ (70)

فاطمه با هفتاد هزار حورالعین به سرعت برق از آن جا عبور می کند (و به سوی بهشت می شتابد)».

6- و عجیب تر این که در کتاب «تاریخ بغداد» در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله می خوانیم: در آن شب که مرا به معراج بردند دیدم این جمله ها بر در بهشت نوشته شده بود:

«لَا الهَ الَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِی حَبیبُ اللَّهِ، وَالْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ صَفْوَةُ اللَّهِ، وَ فاطِمَةُ خِیرَةُ اللَّهِ، عَلی باغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ؛ (71)

خداوندی جز خدای یگانه نیست، محمّد رسول خدا، و علی محبوب پروردگار است، و حسن و حسین برگزیدگان خدایند، و فاطمه منتخب خداوند است، بر دشمنان آنها لعنت خدا باد».

بیش باد، و کم مباد!
66) میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 131.67) کنزالعمال، جلد 6، صفحه 219.68) ذخائر العقبی، صفحه 48.69) تاریخ بغداد، جلد 8، صفحه 141.70) کنزالعمال، جلد 6، صفحه 218.71) تاریخ بغداد، جلد 1، صفحه 259.

http://www.hawzah.net/fa/Book/View/45287/27332/

انتخابات

مقام معظم رهبری :

حضور مردم در انتخابات می تواند کشور را پیش ببرد و از شر دشمن محفوظ و مصون نگه دارد .

 
مداحی های محرم