عاقل و احمق از منظر امام علی (علیه السلام)
دوشنبه 97/07/02
{از علی علیهالسلام سوال کردند که عاقل کیست و اعقل کدام است. احمق کیست و احمقتر کدام است؟
حضرت یک نحوهای تقسیمبندی میکند که هر کس تصور فرمایشات او را کند میفهمد که عاقل نمره اول کدام و عاقل نمره دوم کدام و احمق نمره اول کدام و احمق نمره دوم کدام است. زیرا آنکس که احمق است خودش نمیفهمد که احمق است برای آنکه همه مردم خودشان را عاقل میدانند. حالا توجه به بیان علی علیهالسلام کنید که چه میفرماید:
میفرماید کارهای خود را بسنجد اگر نفع دنیا دارد بجا آورد آن شخص عاقل است و اما نمره دوم که اعقل است آنستکه کاری بکند که هم برای دنیا و هم برای آخرت او فایده داشته باشد و اما احمق نمره اول آنستکه کارهایی بکند که برای دنیایش مضر باشد از قبیل کار دنیائی که او را به فقر و فلاکت بکشاند مثل آدمیکه با درآمد کم خرج زیاد کند و مشروب بخورد و به مراکز فحشاء برود. و در نتیجه دچار امراض مقاربتی و خطرناک گردد و اما احمق نمره دوم آنستکه کارهایی بکند که نه برای دنیای او فایده داشته باشد و نه برای آخرت و هم برای دنیای او مضر باشد و هم برای عالم آخرت.[تا اینجا صفحه ۳۶۷ کتاب]
البته این را بدانید آنچه که اسلام حرام کرده یا ضرر دنیوی دارد و یا ضرر اخروی و هر چه را حلال کرده یا فایده دنیوی دارد و یا فایده اخروی و این هم مخصوص زمانی دون زمانی نیست بلکه حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام الی قیامه، پس مراد از صالحات آن چیزهایی است که به صلاح انسان باشد و به نفع دنیا و آخرت او تمام شود. [تا اینجا صفحه ۳۶۸ کتاب]}۱
ارجاعات:
۱ ـ کتاب :« گفتار وعاظ» جلد ۲ / مولف : محمد مهدی تاج لنگرودی واعظ / ناشر : دفتر نشر ممتاز / چاپ دوازدهم ۱۳۷۸ / سخنرانی فقید سعید آقای حاج سید محمد علی مبارکه ای از اصفهان / صفحات ۳۶۷و۳۶۸
بیایید خدا را به خاطر خودش بخواهیم (یک حکایت)
دوشنبه 97/07/02
{نقل می کنند که گدایی بود که شبها، در مغازه خرابی، که در چوبی داشت میخوابید، شخصی میگفت از آنجا عبور میکردم دیدم آن گدا، پولها را به دست گرفته و با آنها صحبت میکند و به آنها میگوید: ببین بعضی تو را به خاطر ماشین میخواهند، بعضی تو را به خاطر [تا اینجا صفحه ۲۹۸ کتاب] خانه، و برخی به خاطر شکم و خلاصه هر کسی، تو را به خاطر یک چیز میخواهد ولی من تو را به خاطر خودت میخواهم.
حالا بیاییم ما هم خدا را به خاطر خودش بخواهیم. امام صادق علیهالسلام فرمودند:
اِنَّ العِبادَ ثَلاثَةٌ قَومٌ عَبَدوا اللهَ عَزَّوَجَلَّ خَوفاً، فَتِلکَ عِبادَةُ العَبِیدِ، وَ قَومٌ عَبَدُوا اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی طَلَبَ الثَّوابِ، فَتِلکَ عِبادَةُ الاُجَراءِ، وَ قَومٌ عَبَدُوا اللهَ عَزَّوَجَلَّ حُبّاً لَهُ، فَتِلکَ عِبادَةُ الأَحرارِ، وَ هِیَ اَفضَلُ العِبادَةِ (بحار ج۷۰ ص۲۲۵ و وسائل الشیعه ج۱ ص۴۵).
بندگان خدا سه دسته هستند گروهی خداوند را از ترس عبادت میکنند که این عبادت بندگان و بردگان است و گروهی خداوند را به خاطر ثواب عبادت میکنند که این عبادت مزدوران است و گروهی خداوند را از روی محبتی که به او دارند عبادت میکنند که این عبادت آزادگان است و این برترین نوع عبادات است.}۱
ارجاعات:
۱ـ کتاب: آدابالطلاب/ نویسنده: شاکر برخوردار فرید/ ناشر: موسسه انتشاراتی لاهوت / چاپ ششم/ تهران ۱۳۵۸ /صص ۲۹۸ و۲۹۹
شهیدرضائیان(شما خواهران و مادرانم)...
دوشنبه 97/07/02
« شما خواهرانم و مادرانم:
حجاب شما، جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا میکشاند .»
“شهید علی رضائیان”
جایگاه دروغ گوئی و راست گوئی در اخلاق
چهارشنبه 97/04/06
جایگاه دروغ گوئی و راست گوئی در اخلاق چیست و بگوئید که توریه همان دروغ است یا نه؟
پاسخ:
دروغ گفتن و برخلاف واقع حرف زدن از گناهان کبیره و بسیار زشت است و انسان را خوار، بی ارزش، خجالت زده، شرمسار، و در آخرت به عذاب و کیفر گرفتار می نماید. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
(إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ);[1]دروغ را کسانی می سازند که ایمان ندارند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
ایّاکم و الکذب فانّ الکذب یهدی الی الفجور، و الفجور یهدی الی النار[2]; از دروغ بپرهیزید; زیرا دروغ به بدکاری می کشاند، و بدکاری انسان را به جهنم می کشاند.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز می فرماید:
لا یجد العبد طعم الایمان حتّی یترک الکذب هزله و جدّه[3]; بنده مزه ی ایمان را نمی یابد تا وقتی که دروغ را (به طور کلّی) ترک کند، چه شوخی باشد، چه جدّی.
علی بن الحسین(علیه السلام) می فرماید:
اتقوا الکذب الصغیر منه و الکبیر فی کلّ جدّ و هزل فانّ الرجل اذا کذب فی الصغیر اجترء علی الکبیر[4]; از دروغ بپرهیزید چه کوچک، چه بزرگ، چه شوخی، چه جدّی; زیرا کسی که در موضوع کوچکی دروغ گفت بر گفتن دروغ بزرگ جرأت پیدا می کند.
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
ان الله عزّوجلّ جعل للشّر اقفالا و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب و الکذب شرّ من الشّراب[5]; خدای عزّوجل برای بدی قفل هایی قرار داده است و کلید آنها شراب است و دروغ از شراب هم بدتر است.
امام حسن عسکری(علیه السلام) می فرماید:
جُعلت الخبائث کلّها فی بیت و جُعل مفتاحها الکذب[6]; همه ی پلیدی ها، گویا در یک اطاق نهاده شده است و کلید آن اطاق دروغ است.
بدترین نوع دروغ، دروغ بستن به خدا و پیامبر است که روزه را نیز باطل می کند. ناگفته نماند که در چند مورد دروغ جایز است: 1 در مقام دفع مفسده و نزاع; 2 در مقام اصلاح ذات البین; 3 در جهاد با کفّار و دشمنان; 4 وعده دادن به زن و فرزند در گرفتن چیزی که توانایی آن را نداشته باشد، یا نفقه ی واجب نباشد; ولی اگر بتواند توریه کند که شرح آن را خواهیم گفت بهتر است و نباید تکراری باشد که بفهمند او دروغ می گوید و به وعده اش عمل نمی کند; هم چنین ناگفته نماند که بسیاری از تعارفات ما دروغ است; مثلاً این که می گوییم: بفرمایید خدمتتان باشیم، هرچه بگویی قبول دارم، نوکرم، کوچکم، یا اگر به غذا و شیرینی دعوت کنند، می گوییم میل ندارم. چقدر خوب است که انسان مؤمن هر چه می گوید از روی حقیقت باشد، و همیشه به آیات و اخباری که در مذمّت دروغ آمده توجه کنیم و عاقبت آن را تأمل کنیم، تا بعداً پشیمان و شرمسار نشویم و نگویند دروغ گو کم حافظه است.
توریه عبارت است از کلامی که خلاف ظاهر را از آن اراده کنیم مثل آن که از کسی چیزی بخواهی و او بگوید ندارم; در حالی که منظورش این است که در جیب، یا در جای به خصوصی ندارم; یا بپرسند فلانی در منزل است، جواب بدهند این جا نیست; یعنی نزد من نیست، در فلان اطاق است. بعضی از علما فرموده اند توریه کذب است، چون ملاک در دروغ، فهم مخاطب است، نه گوینده; لکن به اندازه ی دروغ قبیح نیست. شیخ در مکاسب راجع به آن بحث کرده و ظاهراً نظرش جواز توریه است.[7] الیاس معدّل بر چند نفر از عامّه سلام کرد، از جهت بی احترامی جواب سلام او را ندادند، الیاس گفت: فکر می کنم چون شنیده اید من شیعه هستم جوابم را ندادید، به خدا سوگند هرکس یک نفر از ابوبکر و عمر و عثمان و علی را دشمن داشته باشد کافر است; آن جماعت خرسند شده، از او عذرخواهی نمودند.[8]
ضدّ دروغ، راست گویی و صدق است که از بزرگ ترین صفات برجسته و کمال است. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
(اتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ);[9] از خدا بترسید و همراه راست گویان باشید.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
ما یزال العبد یصدق حتّی یکتبه الله صدیقاً[10]; انسان در اثر مداومت به راست گفتن، نزد خدا به مرتبه ی صدیقین (بسیار راست گویان) می رسد.
——————————————————————————–
[1]. سوره ی نحل، آیه ی 105.
[2]. جامع السعادات، ج 2، ص 248.
[3]. سفینه البحار، ج 7، ص 455، و جامع السعادات، ج 2، ص 249.
[4]. جامع السعادات، ج 2، ص 249.
[5]. همان.
[6]. جامع السعادات، ج 2، ص 249.
[7]. در حاشیه مکاسب، در ص 51، چاپ طاهر، بنده نوشته ام اگر در موقع اضطرار انسان بلد باشد که توریه کند جایز است و اگر اضطرار نباشد جایز نیست، چون در هر دروغی انسان عارف می تواند توریه کند.
[8]. خزائن نراقی، ص 47.
[9]. سوره ی یوسف، آیه ی 18 و 83.
[10]. اصول کافی، ج 2، ص 338.