حوزه و نوسازی فرهنگی

فعالیت حوزه در فرآیند توسعه بیشتر جنبه فرهنگی دارد. هدف ازاین فرهنگ تحقق کامل همه امکان هایی است که در ضمیر بشر نهفته است. بررسی فعالیت های روحانیان در بستر تاریخ نمایان گر آن است که فرهنگ سازی از دست آوردهای مهم حوزه ها بوده است. ظهور وبروز چنین فرهنگی به چند مولفه وابسته است که به برخی از آن هااشاره می کنیم:1) تاثیر و رسوخ در باورها و اعتقادات مردم و یکدلی و یکرنگی با آنان; این تاثیر در صورتی که پایدار باشد زمینه ساز بسیاری از فعالیت ها خواهد شد. برای پایداری تاثیر لازم است:

الف) فرهنگ عرضه شده دارای غنای لازم باشد.

ب) ارتباط دوسویه بین سخن گو و مخاطب بر قرار شود.

ج) از کلی گویی و عبارت پردازی های غیر هنرمندانه پرهیز شود.

«آقا نجفی » از حوزویانی است که با زبانی مردمی توانسته است آثار بجا و به یادماندنی «سیاحت شرق » و «سیاحت غرب » راتالیف و در ذهن و زبان مردم رسوخ کند.

2) تعیین فضای مطلوب فرهنگی،

یافتن «آنچه باید کرد» از ضروریات هر نوع کوششی به حساب می آید. تحقق این امر در پرتو مواجه فکری حاصل می شود، و هر چه تلاش ها جدی تر باشد نتیجه نیز کامل تر خواهد بود.

3) دست یابی به زبانی در خور;

زبانی کارآمد که به دور از موعظه و نصیحت مستقیم باشد داشتن زبان تبلیغ مناسب از مؤثرترین و پایدارترین اسباب اثرگذاری به شمار می آید. «قرآن مجید» و «نهج البلاغه » سر مشق های جاودان چنین زبانی هستند. با این که هدف قرآن هدایت و ارشاد تمام مردمان است، اما این هدایت هرگز به صورت موعظه و پند واندرزهای خشک و رسمی نیست. تمثیل ها و استعاره ها و مجازهای هنرمندانه در سراسر قرآن به چشم می خورد.

داستان «ذوالقرنین » از نمونه های این زبان ارشادی است. ایجازدر روایت چنین داستانی در سرحد کمال است، به گونه ای که دست یافتن به چنین ایجازی - در زمان حاضر - در نقل داستان، آسان نیست.

ایجازی که به قول «اهل بلاغت » اخلال در معنا ایجاد نکند.

داستان حضرت یوسف(ع) با توجه به ظرافت و حساسیت هایی که دارداز نمونه های بسیار بارز دیگر است. شرح بی پردگی هایی که در بطن داستان حضرت یوسف(ع) موجود است، آن چنان در پرده حجب و حیاعنوان شده است که خود می تواند دلیلی بر عصمت و طهارت یوسف(ع)باشد.

این گونه هنرمندی ها در زبان کتب دینی فراوان به چشم می خورد وبا گذر ایام، راز و رمز آن ها بهتر و بیشتر آشکار می شود.

به هر حال بیان دینی در برخی دوره ها و عصرهای پیشین شیوه مطلوب تری داشته است و کاملا پیشروتر از زمان خود بوده است.

اما امروزه نمی شود ادعا کرد که زبان و فرهنگ تبلیغ دینی مطلوب است. معجزات و رفتار و کردار پیامبران نیز در جهت عینیت بخشیدن به زبان دین مؤثر بوده است. زیرا به این وسیله هنجارهابه کردارهای عینی و ملموس تری تبدیل می شده است. امروزه نیز به تناسب محیط و به مقتضای زمان به چنین هنرمندی هایی سخت محتاجیم.

4) تاثیر در زندگی روزمره مردم

عوام، حجم وسیعی از پیروان هر دین و آیین و مسلکی را تشکیل می دهند. هر عقیده ای به هر مقداری که بتواند آگاهانه، روشنگرعوام باشد به انجام کاری بزرگ توفیق یافته است. اگر زبان وبیان و روش تبلیغ، مردمی باشد و با هنرمندی، سرشته شود درلایه های درونی و سرشت انسان ها اثر می گذارد. چنین الگوهایی که خود عین هنرند و یا لااقل هنر شناسند بسیار مورد نیاز زمان حاضر است. ما به دیندارانی نیازمندیم که زندگی شان عین هنرباشد. تا الگویی واقعی و راستین برای زمان خود و نسل های بعدباشند. در این صورت نه تنها عوام جذب این الگوها می شوند وبلکه خطر عوام زدگی نیز کاهش می یابد. از این دیدگاه «سعدی »می تواند از زمره دیندارانی باشد که در سده های قبل توانسته است در اجتماع زمان خود و آینده و بین گروه های مختلف به حق تاثیرگذار باشد. «شهید مطهری » نیز از جمله کسانی است که باتوجه به این رسالت خطیر در زمان حیات پربارشان در جهت محقق شدن چنین رسالتی تلاش و کوشش بسیار کرد، کوشش هایی که محققانه نیز بود. ایشان در باره شعر آسمانی حافظ، «تماشاگه راز» راتالیف کرد. «داستان راستان » را به رغم اعتراض های مختلف گردآوری و به دور از هر گونه تعصب به تحقیق و تالیف پرداخت.

از این رو شخصیت آن بزرگوار به وسیله دوست و دشمن مورد ستایش قرار گرفت. تا به حدی که به قول امام دشمنانش شخصیت ممتاز اورا برنتافتند و هنرش موجب شهادتش شد.

5) ارائه تحلیلی نو از حوادث و وقایع جاری زمان

تحلیل حوادث به شرطی که جذابیت های لازم را داشته باشد در فهم ودرک دیگران مؤثر باشد، در پذیرش عقاید مؤثر واقع می شود.

6) رعایت انصاف در داوری ها

شخصیت هر کسی در شرایط و موقعیت های سخت بهتر شناخته می شود. دراین موقعیت ها است که داوری ها و موضع گیری ها سرنوشت ساز خواهدبود.

از دلایل محبوبیت شخصیت «شهید مطهری » داوری های منصفانه ایشان است. وی به عنوان یک شخصیت فرهنگی در باره دوست و دشمن تعصبی نداشتند و حتی اگر کار فرهنگی ارزشمندی را از شرق شناسی می دیدند، از آن به نیکی یاد می کردند.

7) داشتن شناخت مناسب از مخاطب

8) شناسایی مقتضیات زمان

9) به وجود آوردن محیط مساعد فرهنگی

علاوه بر موارد بالا، پرهیز از سیاست زدگی و دوری از احساسات سطحی و زودگذر می تواند شرایطی ایجاد کند که موجبات رونق بازارامور فرهنگی شود و از طرف دیگر ارضا کننده و مشوق اندیشمندان باشد. نمونه ای از فقدان فضای فرهنگی، فعالیت های پرورشی مدارس است. این فعالیت ها عمدتا سمت و سویی تصنعی و کاذب دارد،مربیان پرورشی مدارس بعضا نه هنرمند و نه هنرشناس هستند گرچه افراد بسیاری نیز هنرمند و باارزش هستند - فعالیت هایی که توسط چنین مربیانی عرضه می شود هیچ گونه ریشه و عمقی ندارد وزمینه ساز بی هویتی می شود.اگر فعالیت های فرهنگی حوزوی نیز چنین شود، نه تنها فایده ای ندارد، بلکه ضررهایی را نیز در پی دارد.

10) روشنگری هدف نهایی فعالیت های فرهنگی است. تمام دینداران به عنوان روشنگران، موظف اند، متحیران خاموش را به استدلال کنندگانی آگاه در آورند. این مهم در پرتو آزادی های معقول ومنطقی و هدف مند به دست خواهد آمد

تبلیغ و تحقیق

جایگاه ارجمند مبلغانمبلغان به شهادت تاریخ همواره در تمامی جوامع از اهمیت خاصی برخوردار بوده اند و حتی جوامع جاهلی و غیر متمدن برای خطیبان،شاعران، نویسندگان و هنرمندان خود ارزشی خاص قایل بوده اند چه آنان را زبان خود و بیان کننده آرمان ها، اندیشه ها و احساسات وفرهنگ خود می دانسته اند.

مبلغ کسی است که پیامی را به شایستگی به مقصد می رساند از این روی ارزش و جایگاه او را نمی توان از قداست، اهمیت و ارزش محتوای پیام و کار تبلیغی او جدا دانست.

فضیلت تبلیغ و جایگاه مبلغ در اسلام

در اسلام مبلغ کسی است که پیام قرآن و خداوند و محتوای گرانقدرو انسان ساز اسلام را به مردمان می رساند و آنان را از گمراهی،کژروی و ظلمت جهل می رهاند. چه ارزشی والاتر و بالاتر از رسانیدن پیام خداوند و گسترانیدن محتوای اسلام و قرآن و ایمان آفریدن وشک ها را زدودن و اسلام را به اعماق جان های مردمان بردن این همان مسوولیتی است که پیامبران خدا یکی پس از دیگری بر دوش گرفتند. (رسلا مبشرین و منذرین)و(الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله…) (1) .

واصطفی الله سبحانه من ولده انبیاء، اخذ علی الوحی میثاقهم،و علی تبلیغ الرساله امانتهم، لما بدل اکثر خلقه عهدالله الیهم… فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه لیتسادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا الیهم بالتبلیغ ویثیروا لهم دفائن العقول ویروهم آیات المقدره من سقف فوقهم مرفوع… . (2)

«ذات وارسته خداوندی از فرزندان آدم پیامبرانی را برگزید وبر پایه وحی از آنان پیمان گرفت و تبلیغ رسالت الهی را به عنوان امانت خویش - به آنان سپرد و این گزینش در حالی بود که بیشتر خلق، پیمان خدا را دگرگون ساخته بودند…. و چنین بودکه خداوند فرستادگانش را میان آنان برانگیخت و پیامبران خودرا پی در پی به سویشان گسیل داشت، تا میثاق فطرت توحیدی را ازآنان مطالبه کنند و نعمت های از یاد رفته خداوندی را یادشان آورند و با تبلیغ حقایق توحیدی احتجاج کنند و عقل های مدفون رابرانگیزانند و آیه های دقیق و سنجیده ای را در خداشناسی - ازسقفی که بر فراز سرشان برافراشته و…- برایشان بنمایش گذراند. پیامبران خدا از آدم تا خاتم(ص) مبلغ بودند و امامان معصوم(علیهم السلام) و عالمان وارسته و مومنان پاکدل و آگاه نسل از پی نسل تبلیغ را وظیفه خود می دانستند.

بی شک انجام چنین مسوولیتی دشواری ها، شرایط و ویژگی هایی داردکه بدون مراعات آن ها نمی توان به هدف تبلیغ دست یافت و گاه اجتناب و پرهیز از تبلیغ بسی سودمندتر است. چه گاه پدید آمدن بدعت هایی را در پی دارد و گاه جای استوار ساختن ایمان ها، دردل ها ایجاد شک و شبهه می کند.

آگاهی از محتوای پیام

یکی از شرایط تبلیغ آن است که مبلغ از محتوای پیامی که در پی رساندن آن است و ابعاد گوناگون آن به خوبی آگاه باشد. اصولاتبلیغ را سه عنصر سامان می دهد; پیام دهنده، پیام گیرنده وپیام. برخی ابزار تبلیغ را بر آن ها افزوده اند لیکن عناصر اصلی در تحقق تبلیغ همان ها است. افزون بر این دلایل زیر لزوم تحقیق در محتوای پیام را به منظور تاثیر و یا تاثیر بیشتر تبلیغ ضرورت می یابد.

نقض غرض

در خطبه اول نهج البلاغه به هدف تبلیغ پیامبران اشاره شده است وبر پایه آن مقصد پیامبران الهی در تبلیغ آن است که با ابلاغ پیام پروردگار عالم حجت را بر بندگان تمام کنند و گنجینه خردهای نهفته آنان را بیدار سازند و آیات و نشانه های قدرت ووجود خداوند متعال را برای مردمان به نمایش گذارند.

از مجموع آیات و روایات استفاده می شود که مبلغ در اسلام به چراغ پرنوری می ماند که پیام گیرندگان در پرتو آن می توانند راه راست را بیابند و حقیقت را با چشمان خویش ببینند و در سایه هشدارها و تنبه آفرینی های او از خواب فلت برخیزند و باوجدان های بیدار شده به پیمان الهی گردن نهند.

بی شک دستیابی به چنین اهدافی جز با شناخت دقیق محتوای پیام ممکن نیست.

دانش و بصیرت در تبلیغ

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

(قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی وسبحان الله و ما انا من المشرکین). (3)

«بگو این راه من است که با بینش و بصیرت به سوی خدا می خوانم.

من و هر که از من پیروی کند و پاک است خدای و من از مشرکان نیستم ».

فخر رازی در تفسیر این آیه شریفه می نویسد:

… و این آیه دلالت دارد که دعوت مردمان به دین خدا تنها درصورتی نیکو و جایز است که از سر بصیرت و هدایت و یقین به آن باشد. و در غیر این صورت دعوت به راه خدا جز غرور و فریب نیست.

پیامبر خدا(ص) فرمود: عالمان دینی امانت داران پیامبران، بربندگان خدایند از این روی که از محتوای پیامی که آنان را بدان می خوانند حفاظت می کنند. (4)

مفسر عالی قدر علامه طباطبائی- رحمه الله علیه - در تفسیر این آیه می نویسد: جمله «ادعوا الی الله علی بصیره » بیان است برای کلمه «سبیلی » و جمله «انا و من اتبعنی » توسعه وتعمیم است. بدین سان معنای آیه آن است که روش و شیوه من آن است که مردم را از سر بصیرت و معرفت به توحید فرا خوانم وپیروان من نیز همین شیوه را دارند و از این جهت همانند منند.

آن مفسر عظیم الشان در پایان تنبه می دهد; مقصود از پیروان آن حضرت که در این موضوع با ایشان مشترکند، همه مسلمانان وتابعان رسول خدا(ص) نیستند. بلکه تنها کسانی مشمول این آیه شریفه اند که افزون بر اخلاص از دانش و بصیرت و یقین برخوردارباشند وگرنه هر مومنی نمی تواند رسالت دعوت به دین و تبلیغ آن را بر دوش کشد. (5)

خداوند متعال در آیه دیگری می فرماید:

(ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین). (6)

«مردم را با حکمت و موعظه نیکو به راه پروردگارت بخوان و باآن به شیوه ای که نیکوتر است مجادله و گفت و گو کن. هماناپروردگار تو به آنان که به راه او هدایت شده اند. آگاه تراست ».

در این آیه شریفه خداوند به پیامبرش فرمان می دهد، سه روش رادر دعوت به راه خدا در نظر گیرد، حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن.

دعوت بر پایه حکمت

بر پایه این آیه شریفه پیامبر(ص) باید از طریق حکمت، موعظه نیکو و مجادله احسن مردم را به راه خدا فراخواند. بدین سان نخستین شیوه و راهبرد تبلیغ دین خدا حکمت است.

حکمت در لغت به معنای دانش، اتقان، باز داشتن، معرفت و…است.

راغب اصفهانی در این باره می نویسد:

الحکمه اصابه الحق بالعلم و العقل فالحکمه من الله تعالی معرفه الاشیاء و ایجادها علی غایه الاحکام.

و من الانسان معرفه الموجودات و فعل الخیرات و هذا هو الذی وصف به لقمان فی قوله عز و جل (و لقد آتینا لقمان الحکمه).

حکمت به معنای دست یافتن به حقیقت از راه دانش و خود است.

بدین سان حکمت خداوند متعال آن است که اشیاء را به گونه ای استوار و متقن بشناسد و بیافریند. و حکمت انسان آن است که به موجودات معرفت داشته و کارهای نیک و شایسته انجام دهد. و این همان است که خداوند به لقمان عنایت کرده و در وصف او فرمود (ولقد آتینا لقمان الحکمه).

از سخنان شیخ طوسی در تفسیر تبیان استفاده می شود که ایشان حکمت را به معنای منع و باز داشتن از فاسد می داند.

حکمت آن است که آدمی را از فساد باز دارد از این روی به تعقل مستقیم و معرفت، حکمت می گویند چه مانع فساد انسان می شود. (7)

به نظر می رسد حکمت در لغت به معنای اتقان، استواری و پختگی است و معانی مختلف دیگری که لغت شناسان تازی و گروهی ازمفسران آورده اند (8) از لوازم و توابع آن باشد، مانند به حق رسیدن، تشخیص، جلوگیری از فساد که از تایج حکمت است و نیز به تکالیف به طور مطلق (9) و تعالیم حضرت عیسی(ع) (10) از آن روی حکمت اطلاق شده است که احکام و اتقان را در پی دارد.

این واژه در قرآن بیست بار به کار رفته و می توان گفت که معنای اصلی آن در همه موارد همان باشد که آوردیم.

علامه طباطبایی در این باره می نویسد:

حکمت نوعی محکم کاری و اتقان یا نوعی از امر متقن و محکمی است که در آن سستی راه ندارد; حکمت قضایایی است که با واقع مطابق است از آن روی که در بر دارنده سعادت انسان است و استعمال آن در معلوماتی که صادق است و حق و کذب در آن ها راه ندارد غلبه یافته است ». (11)

در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که مقصود از حکمت درآیه شریفه، «قرآن » است، از این رو طبرسی در مجمع البیان برهمین اساس معنای حکمت را قرآن دانسته است. (12)

فیض کاشانی در این باره می نویسد:

(ادع الی سبیل ربک بالحکمه:) المقاله المحکمه الصحیحه الموضحه للحق المزیله للشبهه… فی الکافی و القمی عن الصادق یعنی بالقرآن ». (13)

«حکمت سخن درست، روشن گر حق و زداینده شبهه است… و در کافی و تفسیر قمی از امام صادق(ع) نقل شده است که مقصود از حکمت «قرآن » است.

به هر حال حکمت در آیه شریفه چه مربوط به محتوای سخن باشد;یعنی مطالب و محتوای دعوت بر پایه برهان و دلایلی قطعی و منطقی مطرح شود و چه ناظر به شیوه دعوت و تبلیغ باشد یعنی در دعوت راه حکمت بپیماید و هر چیزی را به جای خود نهد و با توجه به اوضاع و احوال و مطابق با مقتضای حال (بلاغت) مطالب را عرضه کند. و چه به هر دو معنا باشد - که این احتمال مطابق ظاهر آیه است- و با معانی لغوی آن سازگارتر می باشد و نیز مطابق روایتی که از حضرت صادق(ع) در باره قرآن آورده است. به روشنی بر این نکته دلالت درد که مبلغ باید از محتوای تبلیغ خود به خوبی آگاه باشد. و اگر به معنای دوم باشد; یعنی مبلغ باید اوضاع و احوال مخاطبان خود را بشناسد و به هنگام تبلیغ با عایت حال آنان به تبلیغ بپردازد.

در این فرض نیز بدون تسلط کامل بر محتوای تبلیغ ، مبلغ نمی تواند حکیمانه تبلیغ را به فرجام رساند.

اصولا حکمت بهر معنا باشد مقابل جهل و نادانی است و ناآگاهی ویا کم آگاهی از موضوعات تبلیغ شده در تقابل کامل با حکمت وحکیمانه تبلیغ کردن است. این مطلب را از دو عنوان دیگر در آیه شریفه; یعنی «موعظه حسنه و جدال احسن » نیز می توان استفاده کرد. موعظه بر دو قسم است; موعظه حسنه و غیرحسنه و جدال نیزدو قسم است، جدال حسن و غیرحسن. جدال حسن نیز گاهی احسن است و گاهی غیراحسن. علامه طباطبایی پس از این تقسیم می نویسد:

آیه شریفه تنها موعظه حسنه و جدال احسن را به عنوان شیوه تبلیغ مجاز دانسته است، نه دیگر اقسام آن ها را. (14) بی شک موعظه حسنه و جدال احسن در صورتی است که مبلغ از چگونگی موضوع مورد نظر خود آگاه باشد، به همان سان که آگاهی از اوضاع و احوال مخاطب نیز ضروری است. (15)

صداقت در تبلیغ در گرو تحقیق است

بی شک از مهم ترین شرایط تبلیغ دین چه در نوشتار و چه در گفتارصداقت است. آیات، روایات و فتواهای فقیهان و سیره عالمان دینی بلکه سیره عقلا مملو از فضیلت و ارزش راستگویی است; علامه نوری در این باره در لولو و مرجان می نویسد: بدان که خصلت صدق و سیره راستگویی از افضل کمالات انسانی است. تمام عقلای هر ملت متفق برحسن آن و زشتی ترک آن هستند و حاجتی به ذکر فضایل و مدایح آن از کتاب و سنت نیست.

آنگاه آیات و روایات زیادی را در این باره آورده است:

در تبلیغ مسایل دینی به صدق در گفتار و نوشتار تاکید شده است و این مهم جز با تحقیق دست یافتنی نیست. علاوه بر این که دروغ درتبلیغات دینی در قرآن و سخنان معصومان چهره ای بس کریه و زشت دارد. از دیدگاه روایات اصولا کذب نکوهیده است و ویران گر ایمان و معنویت و خباثت آفرین و… شمرده شده است.

مرحوم نوری پس از گزارش احادیث متعددی در این باره، فشرده ای از پیامدها و آثار زیان بار دروغ را در چهل عنوان فهرست وارآورده است. برپایه آن ها کذب و دروغ کیفر دردناک الهی را در پی دارد.

گروهی از این روایات به لحاظ سند و دلالت بسیار متقن و روشن است. شهید ثانی در کتاب الدرایه به مناسبت بررسی معنای خبرمتواتر و اقسام آن و ضمن مردود شمردن برخی از اخبار، که گروهی آن ها را متواتر دانسته اند، می نویسد:

آری، حدیث «من کذب علی متعمدا فلیتبوا معقده من النار» رامی توان متواتر دانست. زیرا آن را گروه زیادی از پیامبر خدا(ص)روایت کرده اند و برخی گفته اند شمار راویان آن به چهل نفرمی رسد و برخی گفته اند شصت و دو نفر از اصحاب پیامبر(ص) آن رانقل کرده اند و هم چنان بر تعداد راویان آن افزوده اند و روشن است که تواتر با این تعداد بلکه با کمتر از آن تحقق می یابد. (16)

یکی از آثار دروغ بستن بر خدا، پیامبر و امامان(علیهم السلام)بطلان روزه است. در موثقه ابوبصیر که کلینی، صدوق و شیخ آن راروایت کرده اند چنین آمده است: «سمعت اباعبدالله(ع) یقول:

الکذبه تنقض الوضوء و تفطر الصائم.

قال: قلت له: هلکنا. قال: لیس حیث تدهب انما ذالک الکذبه علی الله و علی رسوله و علی الائمه(علیهم السلام)» (17)

ابوبصیر می گوید از امام صادق(ع) شنید که فرمود: دروغ وضوء رامی شکند و روزه را باطل می کند. به ایشان عرض کردم: [بدین سان]ما هلاک می شویم. حضرت فرمود: آن گونه که شما گمان می کنی نیست.

تنها دروغ بستن بر خدا، پیامبر و امامان(علیهم السلام) این اثررا دارد. لازم به یادآوری است این کذب انواع و اقسامی دارد ونباید گمان کرد که تنها در صورتی که می دانیم این مطلب در دین خداوند نیامده و یا به گونه دیگر آمده و از سر عمد بر خلاف آن می گوییم و یا می نویسیم دروغ عمدی تحقق می یابد. بلکه اگر براثر عدم تحقیق در مساله با تساهل و تسامح، مطلب را درست درنیابیم. و آن را به دین خدا نسبت دهیم، کذب محقق می شود.

مرحوم محقق نوری در لولو و مرجان دروغ بستن بر خدا و معصومین را یازده نوع گفته است; خلاصه نظریه ایشان آن است که پیرایه بستن به خداوند و معصومان چه با زبان و چه با قلم، و چه باکنایه و اشاره و سکوت و چه… حرام است. (18) ایشان در این باره می نویسد:

مخفی نماند که کذب بر خداوند و رسول و ائمه طاهرین(ص) ازمعاصی کبیره و گناهان عظیمه در نزد تمام مسلمین است بلکه ابن حجر عسقلانی در کتاب زواجر نقل کرده از جماعتی که آن موجب کفراست… . (19)

علاوه بر این ها اگر در مواردی احتمال دروغ بودن مطلبی را دهیم نباید آن را به صورت قطعی نسبت دهیم; به عنوان نمونه اگرنتیجه پژوهش در موضوعی آن باشد که حکم دینی برگرفته از کتاب وسنت احتمالا این است و آن را جزما به دین و صاحبان آن نسبت دهیم و یا به دلیل عدم تحقیق و یا تحقیق نارسا احتمال نادرستی مطلب برود و آن را به طور یقینی و قطعی به دین نسبت دهیم این نیز ازگناهان کبیره است بلکه روزه را نیز باطل می کند. صاحب عروه دراین باره می نویسد:

لا فرق فی البطلان بین ان یکون الخبر المکتوب مکتوبا فی کتاب من کتب الاخبار اولا. فمع العلم بکذبه لا یجوز الاخبار به وان اسنده الی ذالک الکتاب الا ان یکون ذکره علی وجه الحکایه دون الاخباربل لا یجوز الاخبار به علی سبیل الجزم مع الظن بکذبه و کذا مع احتمال کذبه… (20)

در باطل شدن روزه با پیرایه بستن بر خدا و رسول خدا تفاوتی نمی کند که خبر دروغ در یکی از کتب حدیثی نوشته شده یا نشده باشد بدین سان با یقین به دروغ بودن اخبار جایز نیست گرچه آن را از همان منبع اصلی (کتاب حدیثی) نقل کنیم مگر آن که بگوییم در آن کتاب چنین آمده است نه این که امام(ع) چنین فرموده است.

بلکه نقل این خبر و انتساب آن به معصوم به صورت قطعی در صورتی که ظن به کذب آن و یا احتمال کذب آن وجود داشته باشد، جایزنیست…. آیه الله خویی(ره) در استدلال بر این حکم می نویسد:

در صورتی که علم به کذب خبر داشته باشیم مطلب روشن است امااگر ظن به کذب داشته باشیم چه ظن به کذب خبر داشته و چه ظن به عدم کذب آن داشته باشیم، حکم شرعی آن مانند صورتی است که کذب و یا صدق آن خبر مشکوک باشد. زیرا تفاوتی از این جهت [حجت نبودن ] میان ظن و شک نیست در این احتمالات چنین نسبتی به معصوم(ع) جایز نیست زیرا آیات قرآن بر حرام بودن آن دلالت دارد.

اطمینان در نقل وقایع تاریخی

که در انتساب به خداوند، پیامبر وپیامبران (22) و امامان(علیهم السلام) تفاوتی نمی کند که در اموردنیوی و یا دینی باشد زیرا مسایل دینی و تاریخی و اجتماعی درباره دین به گونه ای به ائمه و پیامبر و خداوند می رسد گزارش هرمطلب دینی و دست کم غالب آن ها و یا بیان حکم شرعی اگر خلاف واقع باشد از مصادیق دروغ بستن به خدا، پیامبر و اهل بیت(ص)محسوب می شود و بدون تحقیق در مطلب مورد نظر نمی توان از پیرایه بستن بر دین خدا و از این گناه بزرگ دوری کرد.

تبلیغات غیرمنطقی

هرگاه تبلیغ بر پایه تحقیق استوار نباشد به تبلیغات گمراه کننده و فضاسازی فرهنگی و فکری دروغین می انجامد.. و تنها درکسانی تاثیر می گذارد که کورکورانه تقلید می کنند و چشم و گوش بسته تسلیم فضای فرهنگی غالب می شوند. در اسلام ایمان و گرایش بر اساس منطق و تفکر است و تقلید غیرمنطقی اعتبار و ارزش ندارد. قرآن کریم می فرماید:

(فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب). (23)

«پس بندگان مرا مژده ده; آنان که سخن را می شنوند و بهترین آن را پیروی می کنند اینانند کسانی که خدا هدایتشان نموده وایشانند خردمندان ».

بر این اساس تبلیغ در صورتی مفید است که بر پایه تفکر و برهان و استدلال باشد والا اگر تاثیرگذار هم باشد، نمی تواند ایمان های استوار بیافریند و کژی ها و انحرافات فکری مخاطبان را بزداید.

اخبار و سرگذشت اقوام و پیامبران گذشته همه بر پایه واقعیات است.(و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون). (24)

همچنین در تشریع بسیاری از احکام فلسفه آن بیان شده است; رازوجوب نماز یاد خدا و زدودن زشتی ها و انحرافات اخلاقی و اجتماعی است; (25) رمز وجوب روزه تقوا پیشگی و رهانیدن آدمیان ازتنگناهای غرایز حیوانی، (26) فلسفه وجوب زکات و صدقات پاکیزه ساختن مال و تزکیه جان ها است. (27) و علت حرام بودن شراب خوارگی وقماربازی پلیدی و پلشتی آن عمل شیطانی است و دشمنی و کینه توزی که در پی می آورد (28) و دلیل حرام بودن نگاه به نامحرمان پاک سازی جامعه [از آلودگی های جنسی و زینت و آرایش آن به عفت] است. (29)

فراهم کردن زمینه خردورزی

دانشمندان رشته تبلیغ در عصر کنونی معتقدند عالی ترین صورت تبلیغ آن است که بعد فرهنگی و ارشادی داشته باشد و مخاطبان رابه واقعیت امر و شناخت و آگاهی از محتوای پیام و تاثیر آن درسرنوشت انسان توجه دهد و این شیوه تبلیغ را در تبلیغات روزگارما در جهان کمتر می توان دید. (30)

توصیه قرآن آن است که زمینه را حتی برای کافران و کژاندیشان فراهم آورید تا سخن حق را بشنوند و در آن بیندیشند و از سرتفکر و تامل ایمان آورند; علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آیه شریفه زیر می آورد:

(و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه ذالک بانهم قوم لا یعلمون). (31)

این نهایت چیزی است که می تواند، کرامت انسانی و فضیلت و ارزش و رحمت و رافت انسانی را بگستراند… در آیه کریمه توصیه شده هر گاه فرد مشرک برای شناخت و شنیدن کلام خدا به شما پناه آورد، پناهش دهید و او را به مکانی امن هدایت کنید و این دلیل است بر عنایت کامل به گشودن باب هدایت بر مردم و پاسداری ازآزادی انسان در زندگی و کارهای حیاتی خود و چشم پوشی از تحکم وتحمیل، تا در نتیجه هر کس رو به هلاکت می آورد با دلیلی روشن باشد و هر کس به راه هدایت می آید با دلیل و برهان باشد و مردم را پس از اتمام حجت به وسیله پیامبران بر خداوند حجتی نیست ونیز آیه دلالت دارد که اعتقاد به اصول دین باید از روی علم قطعی و بدور از هر گونه شک و تردید باشد…. (32)

تحقیق ونو آوری

نوآوری همواره جذابیت دارد. موفق ترین هنرمندان آنانند که باابتکار و آفریدن اعمال نو در آفرینش احساس و انتقال آن به دیگران توفیق یابند و بدینسان دل ها و توجه مردم را جلب کرده ودر ژرفای جان آنان اثر گذارند. نوآوری در چگونگی تبلیغ و نیزدر محتوای پیام تاثیر شگرفی در تبلیغات دارد. و صد البته نوآوری از تحقیق بر می آید. به همانسان که در همانجا می باشد وشکوفا می شود. تا آن جا که مربوط به تعالیم دینی است، بی شک زمینه برآوردن مسایل نو که بتواند مرهمی بر زخم های مزمن اجتماعی و روحی مردم باشد و توجه آنان را به اصل دیانت و اسلام جلب کند، فراهم است و این مبلغ است که می باید در سایه پژوهش های پیاپی و کوشش فراوان به نوها دست یابد و از زلال گوارای قرآن و سنت و سیره معصومان جان های تشنه را سیراب سازد.

تولستوی در این زمینه می نویسد:

هیچ چیز کهنه تر و متبذل تر و پیش پا افتاده تر از لذت و هیچ چیزفزون تر از احساساتی که ناشی از شعور دینی یک زمان معلوم است شاداب و نو، نیست. جز این نمی تواند باشد زیرا لذت حدی دارد واین حد را طبیعت آدمی معلوم کرده است. لیکن حرکت پیشتاز بشریت که شعور دینی مبین آن است بی کران است. با هر گامی که بشریت به پیش می گذارد - و این گام ها به سبب وضوح روز افزون دینی برداشته می شود - انسان ها پیوسته از احساسات نو بر خور دارند.

فقط بر احساس شعور دینی که عالی ترین درجه ادراک انسان ها را اززندگانی در زمان معین و مشخص نشان می دهد، احساسات جدید - یعنی احساساتی که قبلا مردم هرگز تجربه ننموده اند - به وجود می آید.

تنوع احساساتی که ناشی از شعور دینی اند، بی پایان است و همه این احساسات تازه اند. زیرا شعور دینی جز نشان دادن رابطه جدیدانسان با جهان در یک نظام خلقت چیز دیگری نیست. و حال آن که احساساتی که از میل لذت بردن سرچشمه می گیرد، نه تنها محدوداندبلکه از مدت ها پیش آن ها را کاویده و بیان کرده اند…. (33)

الگوها

صد شکر که الگوهای تبلیغ و تحقیق در تاریخ تشیع و حوزه های علمی شیعه کم نیست، مردان پولادینی که دامن همت به کمر بسته وبا کوشش های مداوم و چشم پوشی از لذت های زودگذر دنیوی با عبوراز فراز و فرودهای تحقیق قله های رفیع تبلیغ را در نوردیدند واز رهگذر پژوهش به سرافرازی چشمگیری در تبلیغ دست یافتند. آن فرزانگان از سویی حجت را بر مبلغان تمام کردند و از سویی راه را به آنان نشان دادند.

استاد سخنوران، عالم وارسته و محقق و مبلغ و نویسنده شایسته مرحوم فلسفی در زمره این عالمان فضیلت مدار بود او تبلیغ وتحقیق را در هم آمیخت. بهره وری از آمیزه این دو، رمز و رازموفقیت و سربلندی او در رسانیدن پیام قرآن و آموزه های معصومان(علیهم السلام) بود.

مناسب می نماید در این جا سخن آن فرزانه را در باره چگونگی وکمیت تحقیقاتی که برای سخنرانی های خود انجام می داد فراروی خوانندگان گذاریم:

در یک سخنرانی حدود پنج سال پیش از نگارش کتاب معاد می گوید:

اما این بحث قیامت که اگر خداوند یک وقتی توفیق داد، میل دارم اگر عمرم وافی باشد، یک سال ماه رمضان را از اول تا آخر به بحث معاد اختصاص دهم. منتهای مراتب آن بحثی را که من بایدداشته باشم اقلا یکسال مطالعه لازم دارد; من باید لااقل پنج ماه روزی، سه الی چهار ساعت، تمام آیات قرآن را در باره معادبررسی کنم و بعد در بقیه هفت ماه، تمام روایات این باب راببینم تا یک بحث پخته و منظمی بر روی یک اساس صحیح بتوانم انجام دهم. (34)

بر پایه سخنان یاد شده ایشان برای هر منبر سی ساعت مطالعه داشته اند البته نباید از یاد برد که سی ساعت مطالعه کسی که بیست الی سی سال تحقیق قبلی داشته و با چنین دستمایه وپشتوانه علمی برای هر سخنرانی این مقدار مطالعه می کرده است.

آن عالم وارسته در این باره می گوید:

باید سی سال درس بخوانم و بعد سی ساعت مطالعه کنم تا یک ساعت برای شما سخن بگویم. (35)

گاه در گوشه و کنار شنیده می شود که هر گاه می خواهند به مطلبی که چندان استوار نیست، اشاره کنند. می گویند این برای منبرمناسب است!

مطالب پیشین و آن چه از مرحوم فلسفی نقل شد، به خوبی بطلان وبی اساسی این مطلب را نشان می دهد; مرحوم فلسفی در باره دشواری ها و تلاش هایی که اهل منبر دارند می فرماید:

… اگر یک کارگر هشت ساعت کار می کند، به خدا عمامه به سر هست که ده تا دوازده ساعت زحمت می کشد; من در اروپا جراحی کردم.

وقتی آن پروفسور فهمید من ناطقم آمد و گفت شما خیلی مواظب باشید به استناد آمارهای دقیق و آزمایش هایی که انجام داده اندمقدار کالری و نیرویی را که یک نفر ناطق در یک ساعت مصرف می کند مساوی با هشت ساعت کار عادی است; یعنی هشت ساعت خشتمالی چقدر نیرو مصرف می کند… . (36)

پی نوشت ها:

1- احزاب(33):39.

2- نهج البلاغه، خطبه اول، با تکیه بر ترجمه عبدالمجید معادی خواه.

3- یوسف(12): آیه 108.

4- التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج 18، ص 224. ر. ک. تفسیرکنزالدقائق، ج 5، ص 64.

5- المیزان، ج 11، ص 279-280.

6- نحل(16): 125.

7- تفسیر تبیان، ج 4، ص 440.

8- ر.ک. روح المعانی، ج 7، ص 254. تفسیر شبر، 278.

مجمع البیان، ج 5، ص 392 التفسیر الکبیر، ج 20، ص 111.

جامع البیان، ج 8، ص 194، البحر المحیط، 5،549. المیزان، ج 12، ص 371، المصباح المنیر، ص 145، لسان العرب،3، ص 107،مجمع البحرین، ج 6، ص 45. ترتیب کتاب العین، ج 1، ص 411.

9- اسرا(17):39 و احزاب(33): 34.

10- زخرف(43):63.

11- المیزان، ج 2، ص 395.

12- تفسیر قمی، ج 1، ص 392، ر.ک. المیزان، ج 12، ص 376 و تفسیرنورالثقلین، ج 3، ص 95.

13- تفسیر الصافی، ذیل آیه 125 سوره نحل.

14- المیزان، ج 12، ص 374 گو این که آن فرزانه این تقسیم رااز روایتی در تفسیر آیه شریفه گرفته است. ر.ک تفسیرنورالثقلین، ج 3، ص 95.

15- بررسی دقیق مفهوم موعظه حسنه و جدال احسن فرصتی فراترمی طلبد و در این جا مقصود بیان تلازم آن دو با شناخت و تحقیق است.

16- الدرایه فی مصطلح علم الحدیث، ص 15.

17- وسایل، باب 2 از ابواب ما یمسک عنه الصائم، حدیث 2. درموثقه دیگر ابوبصیر و نیز در دو موثقه سماعه همین مضمون نقل شده است. ر. ک. همان منبع حدیث 2 و 4.

18- لولو و مرجان، ص 98-91.

19 همان، ص 128-106.

20- العروه الوثقی، ج 2، ص 18، مسله 24 باب صوم.

21- العروه الوثقی، ج 2، ص 18، الخامس.

22- در همان منبع نسبت کذب به پیامبران را مثل کذب به پیامبراسلام دانسته است، مساله 19.

23- زمر(39): 18.

24- عنکوب (29):43.

25- عنکبوت (29): 45.

26- بقره(2):183.

27- توبه(9):103.

28- مائده(8): 90 و 91.

29- نور(24): 30.

30- پژوهشی در تبلیغ، ص 253.

31- توبه(9):6.

32- المیزان، ج 9، صص 154، 155 و156.

33- هنر چیست، ص 84-83 به نقل از پژوهشی در تبلیغ محمدتقی رهبر.

34- نوار سخنرانی آن مرحوم در تکیه سید عزیزالله در تهران حدود پنج سال قبل از بحث معاد با تشکر از بیت آن مرحوم که مطلب یاد شده را از سر لطف در اختیارم نهاد.

35- سخنرانی مرحوم فلسفی در سال 1343 در کرمان.

36- همان منبع.

عوامل توفیق و تنگناهای تبلیغ

پیش گفتارروحانیت حامل امانتی الهی و مسوولیتی ویژه و انحصاری است وارزش و جایگاه او نیز در همین مسوولیت است.

ادای این مسوولیت و ابلاغ پیام و هدایت مردم به ابزار و وسایل ویژه ای نیاز دارد که بدون آن، ایفای این مهم ناممکن و یاکم رنگ است.

این نوشتار به دنبال آن است که در حد مقدور، مشکلات «ابلاغ »را ریشه یابی کرده و عوامل موفقیت و تنگناهای آن را بررسی کند.

یکی از این مشکلات که به مرور از اهمیت بیشتری برخوردار می شودچگونگی ارتباط روحانیت با مردم، به ویژه نسل جوان است.

عوامل متعددی در ساختار ارتباط روحانیت با مردم دخیل است که در زیر به آن ها می پردازیم:

الف) برنامه درسی

برنامه درسی حوزه، به ویژه در سطوح عالی آن، از جهات متعددی قابل نقد و بررسی است.

پاره ای از متون رایج در حوزه که تمامی وقت محصلان علوم دینی به آن اختصاص یافته است، پاسخ گوی تمامی نیازهاو سوالات امروزی نیست و در قالب زمانی خاص تنظیم شده است وشیوه خاصی از گفتارو حتی اندیشه را ایجاد می نماید.

ب) شناسایی مخاطب

در کنار موارد بالا برای انتقال اندیشه و گسترش معارف دینی شناخت دقیق مخاطب ضرورت می یابدمبلغ باید میزان یادگیری و توانایی ذهنی مخاطبان و مراحل عینی و انتزاعی تفکر آنان را بداند و شیوه تدریس و جذب متعلم رابشناسد; از اقتضائات سنی افراد آگاه باشد و با ترکیب قومی وبافت جمعیتی اقوام مختلف آشنا باشد، و میزان سواد و تحصیلات مخاطبان خود را بداند.

علومی که زمینه چنین شناختی را فراهم می کند عبارتند از:

روان شناسی تفاوت های فردی و روان شناسی اجتماعی و روان شناسی رشدو روان شناسی کودک و بلوغ و نوجوانی و جامعه شناسی و قوم شناسی و… که آگاهی اجمالی از آن ها برای مبلغ ضروری است.

گرچه چنین علومی به صورت مستقل و به شکل امروزی آن در حوزه هارایج نبوده است اما بی توجه ای به آن باعث ضعف در ارتباط بامخاطبان خواهد شد. بنابراین پیشنهاد می شود برای برقراری ارتباط بین متون درسی حوزه و نیازهای زمان و به ویژه برقراری رابطه صمیمی و عاطفی و عمیق مبلغان با مردم، این دروس دربرنامه درسی عمومی حوزه و به ویژه رشته تبلیغ وارد شود.

به کارگیری اصطلاحات علمی

استفاده از اصطلاحات علمی و فقهی و تفسیری و فلسفی و… دراجتماع با شیوه ابلاغ و داب انبیا که مطابق روایت «نحن معاشرالانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم » است منافات دارد.

پاره ای از اوقات مبلغان ارجمند، مفاهیم خاصی را در پاسخ به سوالات مردم یا در سخنرانی ها به کار می برند، در حالی که شنونده یا سؤال کننده معنای آن را به خوبی نمی داند، لذا ارتباط وابلاغ مطلوب حاصل نمی شود.

جدا انگاری

گاهی تحصیلات علوم دینی و حضور در حوزه ها باعث جدایی و ایجادفاصله بین طلاب با اقشار دیگر است. تفاوت علاقه ها و گرایش ها درصنف روحانیت با دیگران، دو حوزه فکری و فرهنگی متفاوت راایجاد می نماید که مانع مهم و مؤثری در ایجاد ارتباط است. این معضل اگر با کوچک شمردن حوزه فکری و فرهنگی دیگران وتقدس گرایی همراه باشد، مشکل بزرگ تری را ایجاد می کند.

برای رفع این مشکل ایجاد ارتباط صمیمی و مستمر در دوران تحصیلات جوانان حوزوی با دیگر جوانان و احترام دایمی به تفکرات و گرایشات و علاقه ها و فرهنگ دیگر جوانان ضروری است و مانع جدایی فرهنگی جوانان حوزه با دیگر جوانان خواهد شد.

مداخله در مناقشات سیاسی

حکومت اسلامی تفکر نوینی را در عالم سیاست مطرح کرده و راه جدیدی را گشوده و ره آوردی بس گران قیمت را عرضه کرده است. اماجناح بندی های سیاسی خرد و کلان که غالبا یک یا هر دو طرف آن روحانی است، ضربات جبران ناپذیری را بر حیثیت روحانیت واردکرده و موجبات تضعیف پایگاه روحانیت در بین مردم را فراهم آورده است. غالب جبهه گیری ها ناشی از تعصبات حزبی و گروهی- ونه براساس استدلالات قویم و منطقی و مصالح عمومی- است، سخنان کوبنده و تند و تیغ از نیام برآمده زبان و قلم، برای طرف مقابل آبرو و حیثیتی برجا نمی گذارد که مردم آن را حفظ کنند.

شکستن حرمت ها و برباد رفتن حیثیت ها، اولین دست آوردی است که بعد از هر موضع گیری سیاسی و جناح بندی نصیب دو جناح و در مراحل بعد، دامن گیر صنف روحانیت می شود.

حضرت امام(ره) در این باره فرموده اند:

«مطلب دیگری که باز انسان را می ترساند که خدای ناخواسته مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند… این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد… این که شما خیال کنید که نه من برای خدا این آقا را مثلا به او چه می کنم، این اشتباه است.

برای خدا نیست… این عیبی که شما در او می گویید، درخودتان نیست؟… اگر از اختلاف ماها، آن هم اختلافی که من شک ندارم درسر دنیاست، نه برای خدا، اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم بشود و موجب این بشود که شکست بخورد جمهوری اسلامی و تا قرن هانتواند سرش را بلند کند این جرمی است که خدا می بخشد ما را؟» (1)

انتظار این که در مواجهه سیاسی بر اساس (فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه) (2) ، شرافت و قداست انسانی حفظ شود،تاکنون به مرحله عمل درنیامده است. رقابت های سیاسی ناسالم،دل ها را از یکدیگر می برد. مهر و عاطفه ها را به خشم و کینه تبدیل می کند و مردم را از روحانیت جدا می کند، دوستان را ناامید و دشمنان را امیدوار خواهد کرد. علاوه بر این، خوراک تبلیغاتی مناسبی نیز برای رسانه های آن ها فراهم می کند.

محدودیت افق فکری

تنگ نظری دربرخورد با مسایل اجتماعی و شناختی، از آفات بزرگ ارتباط مبلغ با مخاطب است. برای هر انسانی، به خصوص در اوان نوجوانی، در هر مورد سوالات و شبهات فراوانی ایجاد می شود.

سؤال و شک، در هر مورد که باشد، مقدمه یقین است و یقینی که پس از شک و سؤال به وجود آمده باشد، خدشه ناپذیر است. بنابراین، شک کردن به معنای کفر و الحاد نیست.

برخورد با غضب و خشونت در مقابله با تشکیکات اعتقادی بنیادخام پنداری است. هر پدیده ای برخورد مناسب خود را می طلبد وبرخوردهای غیر مناسب، نه تنها شک را از بین نمی برد، بلکه قضیه را پیچیده تر می کند. این گفته بدان معنا نیست که ما اجازه داریم شک و تردید ایجاد کنیم.

هنر مبلغ وادار کردن معقول مخاطب به بیان شبهات ذهنی و کشف ذهنیات و پاسخ گویی حکیمانه و منطقی به آن ها است، نه مبارزه بابروز آن .

قرآن همواره بر استفاده از حکمت و موعظه حسنه در برخورد بااندیشه های مخالف تاکید ورزیده است و برخورد خشن را در آخرین مرحله و پس از دعوت عالمانه و حکیمانه و تنها در صورتی مجازمی داند که طرف مقابل در مقام لجاج و عناد باشد.

رعایت اعتدال در معیشت

غرق شدن در زخارف دنیا و خروج از اعتدال باعث جدایی مردم ازروحانیت می شود امام(ره) در این باره می فرمایند:

«من به سهم خودم هیچ نگرانی ندارم راجع به این انقلاب،… این انقلاب ان شاءالله محفوظ می ماند و آسیبی از خارج به او نخواهدرسید. لکن آن چیزی که انسان را یک قدری نگران می کند، دو تامطلب است که مربوط به عموم روحانیت است… یکی قضیه این که ازآن زی روحانیت که زی طلبگی بوده است، اگر ما خارج شویم،… خوف این است که یک شکستی به روحانیت بخورد و شکست به روحانیت،شکست به اسلام است… اگر چنانچه ما از زی متعارف روحانیت خارج بشویم و خدای ناخواسته توجه به مادیات پیدا کنیم، در صورتی که خودمان را با اسم «روحانی » معرفی کنیم این ممکن است منتهی بشود به این که روحانیت شکست بخورد… اگر خدای ناخواسته خودتان توجه تان به دنیا باشد و حریص بر دنیا، مردم دیگر ازشما باور نمی کنند، بلکه انحراف در آن ها پیدا می شود».

منبر

منبر قدیمی ترین ابزار برای ارشاد است که هم اینک نیز کارایی مؤثری دارد. اما در عین حال به دلیل ابداع ابزار متنوع آموزشی، به بازنگری هایی احتیاج دارد.

برای پربارتر شدن منبر سزاوار است که:

الف) موضوع آن از قبل برای مردم تعیین شده باشد;ب) مردم، شنوندگانی فعال، جستجوگر و پرسش گر باشند;ج) مردم در انتخاب موضوع بحث، دخالت داشته باشند;د) گوینده از طریق پرسش و پاسخ با مردم رابطه برقرار کند;ه) نیازهای مردم مورد نظر گوینده باشد;و) در ضمن سخنرانی از ابزار تدریس استفاده شود;ز) فنون و مهارت های جلب توجه شنونده مورد نظر باشد;ح) طرح یا متن از پیش تعیین شده ای تنظیم شده باشد;ط) برای گفته های خود سند ذکر کند;ی) منابع جدیدی برای مطالعه ذکر نماید.

روشن است که رعایت شرایط بالا در همه جا و همه وقت، ممکن نیست،اما در صورتی که هدف منبر و سخنرانی، ایجاد شناختی پایدارباشد، نه موقتی و گذرا، رعایت آن ها تا حد امکان لازم است.

نماز جماعت

از دیدگاه اسلام، مسجد مرکز تفقد و یتیم نوازی و رسیدگی به مشکلات و چاره جویی بیچارگان و نماز جماعت نیز به عنوان محورحضور و غیاب و تفقد حال مسلمانان تلقی می شود. جماعتی که براساس این محورها نباشد، اهداف عالی آن برآورده نخواهد شد.

بی خبری امام جماعت از حال مامومین و عدم برقراری رابطه ای عاطفی و مستمر با آنان مانعی مؤثر در ابلاغ و رویج شایسته معارف دینی است.

حضرت امیر مومنان(ع) در نامه ای که به مالک اشتر بعد از نصب اوبه فرمانداری مصر می نویسد، می فرماید:

«ثم تفقد من امورهم مایتفقدالوالدان من ولدهما و لا یتفاقمن فی نفسک شیی ء قویتهم به و لاتحقرن لطفا تعاهدتهم به و ان قل فانه داعیه لهم الی بذل النصیحه لک و حسن الظن بک » (3) ;

مالک! همان گونه که پدر و مادر، فرزندان خود را تفقد می کنند،تو نیز مردم را مورد تفقد قرار ده، هیچ امری را در جهت تقویت آن ها بزرگ مشمار و هیچ لطفی را در راه خدمت به آن ها کوچک مدان هر چند به ظاهر کم باشد. این کار موجب می شود که آن ها نصیحت خود را از تو دریغ نکنند و نسبت به تو خوشبین شوند.

پس از اشاره ای گذرا به موانع و مشکلات تبلیغ راه کارها وپیشنهاداتی برای بهبود وضع موجود ارایه می شود.

تواضع و خضوع عامل نفوذ در دل ها

صفت «تواضع » ملکه ای اخلاقی است که باید در جان مبلغ رسوخ کرده باشد، و به مرحله خضوع رسیده باشد.

تواضع مبلغ نه تنها ظاهر بلکه باید باطن را نیز شامل شود.

پیامبر معظم اسلام(ص) به عنوان برترین انسان و موفق ترین مبلغ عالم، پیوسته خود را همانند دیگران می دانستند و از هر چه تلقی برتری طلبی داشته باشد، پرهیز می فرمودند. مثلا هرگاه بر مرکبی سوار می شد و دیگری می خواست به عنوان احترام در رکاب ایشان برود، در ابتدا درخواست می کردند که او هم سوار شود، اما اگرامتناع می کرد، می فرمود: «تقدم امامی و ادرکنی فی المکان الذی ترید» (4) .

برخی از مظاهر عملی «تواضع » که می توان در رفتار و برخورد بادیگران به کار بست عبارتند از:

پیش قدم شدن در سلام و هرگونه رابطه کلامی دیگر; مقدم داشتن محترمان و پیرمردان; توجه کامل به سخن مردم، مخصوصا کودکان;بها دادن به سؤال دیگران هرچند به ظاهر ساده باشد; مشورت درامور، حتی در طرح مطالب و موضوعات تبلیغی; پرهیز از هر آن چه که از آن بوی نخوت و برتری طلبی استشمام می شود که قرآن کریم نیز در این باره می فرماید:

(تلک الدارالاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض ولا فساداوالعاقبه للمتقین) (5)

تواضع در گفتار و نگاه

قرآن کریم، مدارا و نرمی در سخن و عمل پیامبر عظیم الشان رارحمتی الهی و درشتی و سخت گیری را موجب پراکندگی می داند ومی فرماید:

(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک.) (6)

تجلی تواضع آدمی در ظاهر به سخن گفتن و نگاه کردن است. اولین گام ارتباط، حتی قبل از ارتباط کلامی، ارتباط دیداری است. شیوه نگاه کردن در ایجاد صمیمیت ها یاانزجار قلوب از یکدیگر بسیارمؤثر است. به هرحال، در هر یک از این ها ظرایفی نهفته است که از طریق تجربه شخصی و مطالعه قابل حصول است، در مورد شیوه نگاه کردن پیامبر(ص) آمده است که:

«یسوی نظره بین اصحابه ».

و فرزدق کیفیت نگاه امام سجاد(ع) را چنین توصیف می کند:

«یغضی حیاء و یغضی من مهابته….»

بی توقعی

احیاگری اندیشه انسانی با هیچ شغل دیگری قابل مقایسه نیست. درعین حال و با همه بزرگی و عظمت کار، اگر مبلغ ادای وظیفه رابه رخ دیگران بکشد یا این که در قبال ادای تکلیف از دیگران توقع، حتی توقع سلام و تشکری داشته باشد، ارزش خویش را تنزل داده است.

دل سوزی

یکی از ویژگی های بی نظیر مبلغان الهی، رحمت و شفقت و دل سوزی درباره مردم است. آن ها علاوه بر آن که در غم و شادی دنیای مردم،خود را شریک می دانند، بیش تر نگران زندگی اخروی آنان هستند.

قرآن کریم خطاب به مردم دل سوزی پیامبر(ص) را چنین توصیف می فرماید:

(لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رووف رحیم ») (7) .

اگر مردم بپذیرند که مبلغ اسلامی برای هدایت آن ها دل می سوزاندبه او می گروند. چنین باوری روابط سالم و پایدار عاطفی وصمیمیت همیشگی ایجاد خواهد کرد و موجب خواهد شد که کلام مبلغ در جان مستمعان تاثیر شگرفی داشته باشد.

تشکیلات

امروزه بر هیچ خردورزی پوشیده نیست که هر تلاش گسترده و موفق به «تشکیلات » نیاز دارد.

سیاست گذاری و برنامه ریزی و گزینش و تهیه امکانات و رسیدگی به مشکلات و ارایه آموزش و تغذیه علمی و اطلاع رسانی و بررسی پیشرفت کار و ارزیابی آن و ارایه اطلاعات کامل درباره ترکیب جمعیتی و تبلیغات قبلی و نکات قوت و ضعف فرهنگی منطقه جغرافیایی از عوامل ضروری توفیق و پیشرفت تبلیغات دینی است.

تداوم و استمرار تبلیغ

یکی از موانع برقراری ارتباطهای صمیمانه و عاطفی، مقطعی بودن «تبلیغات » است. این امر، علاوه بر این که موجب گسست و بریدگی و فراموشی آموخته های قبلی می شود، صمیمیت های ایجاد شده قبلی وروابط اخلاقی و عاطفی مردم و روحانی را نیز مخدوش می کند.

بسیار اتفاق می افتد که شهرستان یا روستاهایی سالیانه به مدت حداکثر یک یا دو ماه پذیرای روحانی و مبلغ است و تا سال دیگرروحانی به خود نمی بیند و یا روحانی قبلی را نخواهد دید، بلکه با چهره ای جدید آشنا خواهد شد.

در حالی که ارسال پیامبران تقریبا به صورت مداوم و پیوسته بوده، به گونه ای که بین آن ها یا دوران فترتی وجود نداشته یااین که بسیار اندک بوده است. قرآن کریم با تاکید بر این واقعیت می فرماید:

(لقد ارسلنا رسلنا تترا) (8) .

بی تردید ما پیامبران مان را پیاپی فرستادیم.

یکی از اصلی ترین دلایل ارسال پی در پی انبیا یادآوری های مکرر وبرقراری رابطه صمیمانه بامردم است که خود، نوعی آموزش عملی است.

مرحوم علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه مبارکه زیر می فرماید:

(و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر…) (9)

«… تردیدی نداریم که عمل در همه شوون خود برمدار علم می چرخد که با قوت علم تقویت و با تضعیف علم، تضعیف و به شایستگی علم، عمل نیز شایسته و به فساد علم، عمل نیز فاسدخواهد شد.

خدای متعال، وضعیت علم و عمل را بدین صورت مثال می زند:

(والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه والذی خبث لایخرج الانکدا) (10)

و تردید نداریم که اثر علم و عمل بر یکدیگر ظاهر می شود. علم،قوی ترین انگیزه عمل و عمل واقعی و مشهود، بزرگ ترین معلم انسان است ». (11)

نیروی انسانی مؤثرترین عامل در تبلیغ

مهم ترین ابزار تبلیغ، نیروی انسانی مفید و کارآمد است. آن چه بیش از قدرت علمی و تخصصی اهمیت دارد ویژگی های روانی وخصلت های شخصیتی مبلغ است.

مبلغ باید از نظر سنی در شرایط مناسب و نزدیک به گروه مخاطبان باشد. هم چنین باید علاوه بر دارا بودن بنیه علمی، نیرویی تلاش گرو فعال و عاشق علم باشد، زیرا در این صورت قادر است مسیر علمی خود را تعیین نماید.

مناسب است روحانی، قبل از اعزام، لااقل در چند ماه، سلسله دروسی درباره مردم شناسی و شیوه های تبلیغ را بگذراند و منابع مطالعاتی مناسب در زمینه روان شناسی و تعلیم و تربیت وجامعه شناسی عمومی با مشاورت اساتید فن برای مبلغان فراهم شود.

اخلاق

سرمایه عظیم مبلغان، اخلاق الهی آن ها است. هر که را از این درگران قدر نصیبی نباشد، بی تردید فردی مناسب برای ترویج دین مقدس اسلام نیست. در بیان نورانی حضرت امیر(ع) آمده است.

«انکم لاتسعوا الناس باموالکم و لکن تسعوهم باخلاقکم » (12)

مبلغ پیش از آن که با زبان خود سخن بگوید با عمل خود به دیگران درس می آموزد و مصداق بارز فرموده علی(ع) است که «کونوا دعاه للناس بغیرالسنتکم ».

اهمیت مدارس

امروزه درصد قابل توجه ای از کودکان راهی مدارس می شوند. نسل آینده ما، ترکیبی از نسل مدرسه امروز است. از این جهت ارتباطروحانی با مدرسه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

غالب مردم، اواخر دوره راهنمایی و دبیرستان را مهم ترین سنین مدرسه می دانند، اما واقعیت این است که این دوران، در عین بحرانی بودن، به اهمیت دوران دبستان نیست.

در دوره دبستان، شخصیت کودک در حال شکل گرفتن است و به آسانی می توان اخلاق فاضله یا رذیله را به او آموخت. کودک در این دوران به رفتار یا اعتقاد خاصی عادت ندارد و می توان از طریق تشویق و تهدید او را به کاری وادار کرد و باورهای دینی را به سهولت در او تضعیف یا تقویت نمود و در نهایت، دوست داشتن ومحبت کردن را به او آموخت.

تاثیرگذاری دینی و اخلاقی و… در اواخر دوره راهنمایی ودوران دبیرستان و دانشگاه به سهولت دوران دبستان نیست. از این رو ضروری می نماید که فرهیخته گان حوزوی بیش از هر چیز - سن تاثیرپذیری - دوران دبستان و حتی پیش دبستانی را دریابند.

از این رو پیشنهاد می شود که در هر مدرسه ابتدایی، روحانی ومبلغی با پست سازمانی «مشاور» حضور داشته باشد.

انجام این مهم به برنامه ریزی آموزشی خاصی نیازمند است و مبلغ،باید واحدهای فراوانی را در «روان شناسی » به ویژه در«روان شناسی کودک و نوجوان » و «مشاوره و راهنمایی » اعم ازمشاوره تحصیلی و روانی و ژنتیکی بگذراند، در غیر این صورت،امید چندانی به موفقیت نیست. فایده این کار آن است که:

اولا) کودکان از هدایت های دینی به صورت مداوم بهره مند شده وصمیمانه با روحانی مدرسه رابطه برقرار می کنند، به گونه ای که این رابطه، تقریبا به صورت پایدار در طول دوران تحصیل اعم از;دبستان و راهنمایی و دبیرستان و حتی دانشگاه محفوظ خواهدماند. به شرط آن که موضوع «تداوم » همان گونه که قبلا بیان شدرعایت شود.

ثانیا) کودکان به دلیل کمبود محبت در برخی خانواده ها و هم زمان با شکل گیری شخصیت، محبت صمیمانه رهبری دینی را جایگزین محبت های از دست رفته خواهند کرد و محبت های این دوران است که هیچ زمانی فراموش نخواهد شد.

در پایان یادآوری می شود که این نوشتار اشاره ای کوتاه به مساله مهم تبلیغ و ارتباط روحانی و مردم بود که توجه روزافزون به آن ضرورتی اجتناب ناپذیر است. نسل آینده از آن کسی است که سرمایه گذاری بیشتری را در مسایل فرهنگی به کار بسته باشد.

پی نوشت:

1 سخنرانی حضرت امام 28/4/21362 زمر (39):17، 18.

3 نهج البلاغه، نامه 53.

4 بحارالانوار، ج 16، ص 236.

5 قصص (28):83.

6 آل عمران (3):159.

7 توبه(9): 128.

8- مومنون (23): 44.

9- آل عمران(3): 104.

10- اعراف (7): 58 .

11- المیزان المجلد الثالث. الطبعه الثالثه بیروت، ص 372.

12- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد6، ص 338.

عوامل شایستگی در تبلیغ

در تبلیغات اسلامی سه محور مهم وجود دارد که عبارتند از مبلغ;مخاطب و معارف تبلیغی. در هر یک از این امور شرایط خاصی برای توفیق در ابلاغ ضروری است و بی توجه ای به این مقدمات و شرایطباعث ناکامی است.بایسته های مبلغ

در این بخش به طور گذرا به مهم ترین ویژگی هایی که رعایت آن برمبلغ لازم است اشاره می کنیم.

اخلاص

اخلاص در عمل و زدودن زنگارها از «نیت » شرط موفقیت در هرکاری است. از پیامبر اسلام(ص) چنین نقل شده است:

«انماالاعمال بالنیات و انما لکل امری ء مانوی، فمن کان هجرته الی الله و رسوله فهجرته الی الله و رسوله و من کان هجرته الی دنیا یصیبها او امرئه ینکحها فهجرته الی ماهاجرالیه.» (1)

آفت تبلیغ، توجه به مادیات و «هجرت تبلیغی » با انگیزه کسب دنیا و معاش است. اگر مبلغ علامه روزگار باشد، اگر دانش خود رابا «نیت خالص » نشر ندهد و به صورت «متاعی » نرخ گذاری کندبه مانند زاهدی است که زهدش را می فروشد.

هرکه پرهیز و علم و زهد فروخت خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت

البته منافاتی بین اخلاص و کسب روزی نیست. همانند کسی که گندم را برای گندم می کارد و کاه نیز به دست می آورد. (2)

تواضع علمی

حضرت علی(ع) شخصی را موعظه فرمودند که:

«… و لایستحیی اذا سئل عمالایعلم ان یقول: لااعلم…» یعنی هرگاه از چیزی که نمی داند اگر مورد پرسش قرار گرفت، از گفتن نمی دانم حیا نورزد.

هرگاه از تو درباره چیزی که آن را نمی دانی، سؤال کردند، ازگفتن نمی دانم شرمگین مباش.

قرآن مجید نیز فرموده:

(و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون… فاولئک هم الظالمون… فاولئک هم الفاسقون.) (3)

سخنی که از روی آگاهی نباشد بر روی مخاطبین اثر نامطلوبی خواهد داشت، و بر گوینده است که از مخاطبین رفع اشتباه کند.

تا نیک ندانی که سخن عین صوابست باید که به گفتن دهن از هم نگشایی (4)

یقین به صحت گفتار

همانطور که پیامبران الهی در تلقی وحی و حفظ و ابلاغ آن معصوم هستند (5) ، مبلغ هم موظف است این مصونیت در ابلاغ را با تحقیق ودقت و با صبر و حوصله و خدا ترسی در خود به وجود آورد.

او باید پیام های تبلیغی خود را از منابعی دریافت کند که به درستی آن اطمینان دارد. همچنین باید به درستی ادراک خوداطمینان پیدا کرده باشد تا دعوتش «عن علم » باشد.

سزاوار است مبلغ اسلامی که تکیه بر منبر پیامبر(ص) می زند دقت مناسبی را جهت حفظ آیات و روایات اختصاص دهد تا در هنگام سخنرانی دچار نسیان و فراموشی نشود.

انتخاب بهترین روش در ابلاغ

مبلغ باید از رساترین عبارات برای رسانیدن مطالب به مخاطبین استفاده کند، و از سخنان زاید و درازگویی که شنونده را خسته می کند پرهیز کرده، از جملات کوتاه اما پر معنی استفاده کند.

چنانکه امام صادق(ع) می فرماید:

«ثلاثه فیهن البلاغه: التقرب من معنی البغیه، و التبعد من حشوالکلام والدلاله بالقلیل علی الکثیر.» (6)

حکمت و موعظه

دو ویژگی حرکت انبیا که موجب پیروزی و استمرار حرکت آنان شده است حکمت و موعظه حسنه است.

آنان بر اساس واقعیات هستی که با فطرت پاک بشر هماهنگی دارددعوت خود را آغاز کرده و تداوم می بخشیدند. دعوت آنان سرشار از«حکمت » و «تعلیم » و «تزکیه » و «بینات » بوده است.

پیامبران در منش اجتماعی خود «متواضع » و فروتن بوده اند. این خصلت باعث می شده است که با مردم ارتباط گرمی داشته باشند و درهمه کارها به رایزنی بپردازند.

چنان که در قرآن آمده است:

(فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فی الامر…) (7)

مبلغ از رمز پیروزی پیامبران الهی درس گرفته و از عوامل شکست رهبران ضلالت پرهیز می کند.

(ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن.) (8)

(قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی…) (9)

ویژگی های تبلیغ مؤثر

التزام به گفتار

سزاوار است مبلغ پیام هایی که خود به آن ها عمل می کند را بیان کند; حضرت علی(ع) می فرماید:

(ایها الناس انی والله ما احثکم علی طاعه الا و اسبقکم الیهاولا انهاکم عن معصیه الا و اتناهی قبلکم عنها.) (10)

و از امام صادق(ع) چنین روایت شده:

«رحم الله قوما کانوا سراجا و منارا کانوا دعاه الیناباعمالهم و مجهود طاقتهم…» (11)

و نیز فرموده اند:

«ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب کمایزل المطر عن الصفا. » (12)

عام نادان پریشان روزگار به ز دانشمند ناپرهیزگار کان به نابینایی از راه اوفتاد وین دوچشمش بود و در چاه اوفتاد (13)

پیوستگی ابلاغ

محتوای تبلیغ باید هم آهنگ باشد و از آغاز تا نهایت و در تمامی جلسات یکدیگر را نقض نکند و دارای انسجام کامل باشد، چنانکه خداوند قرآن را این چنین وصف می فرماید:

(ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض…) (14)

و همچنین می فرماید:

(… ان الکتاب یصدق بعضه بعضا.) (15)

نقش «بیم » و «امید» در تبلیغ

همه پیامبران الهی دعوت خود را با «بشارت » و «انذار» شروع کرده اند این دو عامل در پیشبرد تبلیغ آنان نقش مهمی را ایفاکرده است. آیات زیادی از قرآن حاکی از بیم و امید است. سنت الهی بر این بوده که پیامبران تبلیغ خود را با بشارت و انذارهمراه سازند. در قرآن می فرماید:

(و ما نرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین.) (16)

همه سو نگری در تبلیغ

مبلغ باید به همه اموری که در تربیت و تعالی مردم نقش داردتوجه کند و به برخی از مواد بسنده نکند و کمال دین را که درجامعیت دین است به خوبی به مردم بشناساند، و از تک بعدی شدن پرهیز کند.

رعایت شرایط زمانی و مکانی

رعایت این نکته آن قدر مهم است که گاه موجب تغییر موضع گیری هامی شود برای روشن تر شدن موضوع نمونه ای تاریخی را می آوریم:

جعفربن ابی طالب سخن گو و مبلغ مسلمانان مهاجر به حبشه بود،هنگامی که نمایندگان قریش به نجاشی گفتند:

اینان درباره حضرت عیسی عقیده عجیبی دارند.

مشرکان از این طریق می خواستند نجاشی را وادار کنند که مسلمانان مهاجر را تحویل آنان دهد.

نجاشی مسلمانان مهاجر را احضار کرد و درباره حضرت عیسی ازآنان سؤال کرد -در این جا اگر مسلمان غیر هوشمندی می خواست پاسخ بدهد، ممکن بود، نمایندگان سیاسی قریش به اهداف خود برسندزیرا می توانست بگوید: «پیامبری بوده که با آمدن پیامبر ماشریعتش نسخ شده و بقا بر آن دین از نظر ما کفر است و…خوشبختانه جعفربن ابی طالب به درستی بر حساسیت، موقعیت و شرایطخاص زمانی و مکانی وقوف دارد، لذا چنین پاسخ می دهد.

«نقول فیه الذی جاء به نبینا: هو عبدالله و رسوله و روحه وکلمته القاها الی مریم العذراء البتول.»

این جملات که با توجه کامل به فضای حاکم، و شرایط زمانی ومکانی گفته شده بود آنچنان اراده نجاشی را بر حمایت ازمسلمانان جزم کرد که کفار قریش برای همیشه از نجاشی مایوس شدند. نجاشی هدیه قریش را رد کرد و مسلمان ها را در محل بهتری اسکان داد و چنین گفت:

«اذهبوا فانتم امنون ما احب ان لی جبلا من ذهب، و اننی آذیت رجلا منکم.» (17)

مبلغ می تواند در محرم، کتاب قیام عاشورا رابگشاید که سرشار از درس های آموزنده است. ایثار و فداکاری وشجاعت و ظلم ستیزی و مردانگی و… و یا به مناسبت دهه آخر ماه صفر که رحلت پیامبر اسلام(ص) است، کتاب اخلاق پیامبر(ص) رابگشاید و درس های اخلاقی را براساس استفاده از سیره آن حضرت بیان کند و اصل رسالت و اهداف آن را توضیح دهد و.. ..

استحکام روابط اجتماعی و رسیدگی به نیازمندان

مبلغ اسلامی از هر کس دیگر برای انجام کارهایی که روابط اجتماعی حوزه تبلیغی او را استحکام می دهد، شایسته تر است.

«اصلاح ذات البین » که مورد سفارش شرع مبین است یکی ازکارهایی است که مبلغ می تواند آن را مورد توجه قرار دهد. رفع نیاز بینوایان و مستمندان -در صورتی که زمینه آن وجود داشته باشد- و تشویق دیگران در این امور، دل بستگی و ارتباط و زمینه مناسبی را فراهم خواهد کرد.

حفظ وحدت

در برخی از «حوزه های تبلیغی » فرقه های مختلفی از مسلمانان زندگی می کنند. مبلغ نباید زندگی صمیمی و برادرانه آنان را به خاطر ذهنیات غیر واقع بینانه به هم زند. او باید سعی در جذب داشته باشد.

مبلغ باید بداند که حفظ وحدت اسلامی وظیفه ای است که ضرورت آن پس از تشکیل جمهوری اسلامی مقدس ایران چند برابر شده است. حضرت علی(ع) در این باره می فرمایند:

«ولیس رجل - فاعلم- احرص علی جماعه امه محمد(ص) و الفتهامنی ابتغی بذلک حسن الثواب و کرم المآب.» (18)

بدان که هیچ کس حریص تر و کوشاتر از من بر انتظام امر امت محمد(ص) و الفت و دوستی آنان نیست، انتظارم پاداش نیکو وبازگشت نیک فرجام است.

با توجه به شرایط کنونی که دشمنان اسلام از هرطرف نقشه می کشندکه مسلمانان را به نزاع با یکدیگر وادارند و یاست شیطانی «فرق تسد» را اعمال کنند مبلغ باید با «مر کرام » یاوه سرایی ها و سخنان جاهلانه را خنثی کند و قلب مخاطبان را مجذوب خویش سازد.

(ولاتستوی الحسنه و لا السیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم.) (19)

باید دانست که اسلام رشته ارتباطی همه فرقه های اسلام است وانسان عاقل این رشته را از هم نمی گسلد. اسلامی که تا آن جا سعه صدر دارد که کفار و اهل کتاب را تحت شرایطی که در فقه بیان شده می پذیرد و اکنون در کمال آرامش و با حفظ حقوق در همه کشورهای اسلامی زندگی می کنند; هرگز راضی نمی شود که گروههای اسلامی یکدیگر را طرد کنند.

دو عاقل را نباشد کین و پیکار نه دانایی ستیزد با سبکسار اگر نادان به وحشت سخت گوید خردمندش به نرمی دل بجوید دو صاحب دل نگهدارند مویی همیدون سرکشی و آزرم جویی و گر بر هر دو جانب جاهلانند اگر زنجیر باشد بگسلانند.

مراقبت از زبان

زبان گویا نعمت پروردگار است ولی همین نعمت، خطرات عظیمی دارد، مبلغ باید هوشیار باشد که زبانش وسیله آزار دیگران نشود. حضرت علی(ع) می فرماید:

«اللسان سبع ان خلی عنه عقر.» (20)

زبان درنده ای است که اگر جلویش باز گذاشته شود می گزد.

پی نوشت ها:

1- شهید ثانی، منیه المرید، ص 39.

2- کلیات سعدی، ص 176 و256.

3- مائده(5): 44، 45،47.

4- کلیات سعدی، ص 188.

5- ر.ک: المیزان ج 14، صص 410-411 .

6- تحف العقول، ص 330.

7- آل عمران(3):159.

8- نحل (16): 125.

9- یوسف (12): 108.

10- نهج البلاغه صبحی صالح، خ 175.

11- تحف العقول، ص 312.

12- اصول کافی، ج 1، باب استعمال علم، روایت 3، ص 35. روایات دیگر این باب ملاحظه شود.

13- کلیات سعدی، ص 183.

14- نهج البلاغه صبحی صالح، خ 133.

15- همان، خ 18.

16- انعام(6): 48 و کهف (18):56 .

17- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 55.

18- نهج البلاغه، نامه 78.

19- فصلت(41): 34 .

20- نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت 60 .

آسیب شناسی تبلیغات دینی

پیش گفتاردر فرهنگ لغت به هر پدیده ای که مایه تباهی و فساد چیزی شود،آسیب یا آفت گفته می شود. (1) یکی از پدیده هایی که مانند هر چیزدیگری در معرض آسیب ها (2) قرار می گیرد، تبلیغ دین و فعالیت های جانبی آن است. این آسیب ها در موقعیت و شرایط مختلف، متفاوت می باشند.

با قطع نظر از این موقعیت ها و شرایط، شاهد لطمه ها و خطراتی هستیم که یک تبلیغ موفق را تهدید و در نهایت بازدهی و اثرمطلوب آن را کاهش می دهد.

بر این اساس لازم است در وهله اول به آسیب شناسی تبلیغات دینی پرداخت و سپس با استفاده از رهنمودهای قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) و نیز صاحب نظران «زمان آگاه »، به آسیب زدایی ازبوستان پرفیض پرداخت.

این نوشتار کوتاه بر آن است تا، گوشه ای از این آفت ها را برای خوانندگان گرامی به ویژه مبلغان ارجمند یادآور شود.

خود فراموشی

خود فراموشی یکی از نقاط آسیب پذیری تبلیغات دینی است; سخن مبلغ در ابلاغ و تبیین معارف دینی، آنگاه در شنوندگان اثر ژرف و پایدار برجای می گذارد که گوینده خود نیز بهره ای از اثرات پیامش برده باشد. در غیر این صورت، نباید توقع توفیق چندانی رادر این مقصود داشت زیرا:

1) بیان از حرارت و احساس لازم، که ناشی از انس قلبی گوینده وتاثر او در حین عمل به آن می باشد، خالی خواهد بود.

2) از آنجایی که گوینده، خود آن مسیر را در عمل نیازموده، به خوبی نخواهد توانست الگویی عملی و راهکاری موفق، برای دیگران ترسیم کند.

3) مهم تر این که معقول و پسندیده نیست که دیگران را به نیکی ونیکو بودن دعوت و خود را فراموش کرد. چنانکه خداوند تبارک وتعالی در قرآن مجید، می فرماید: (اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب) (3)

(آیا امر می کنید مردم را به نیکی و خویشتن خویش را فراموش می کنید! و در حالی که کتاب را تلاوت می کنید؟!) بنابراین باید با اجابت آیه کریمه;«فاستبقوا الخیرات » (4) هم به دعوت قرآن و هم به فرمایش قرآن ناطق، حضرت امام صادق(ع):«کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم »عمل کرده باشیم (5) .

سخنان باطل و ناروا

یکی دیگر از آسیب های تبلیغ دینی، دچار شدن به سخنان باطل وناروا است; که ناشی از مراجعه به منابع مطالعاتی و تحقیقاتی منحرف و یا بر گرفتن مطالب از «افواه الرجال » می باشد.

سخنان و شعارهای زیبا ولی بی محتوا و منحرف فراوان در برخی کتب، نشریات و بیان ها دیده و شنیده می شود که ناشی از تراوشات افکار شیطانی و اذهان گمراه و مسموم اند که آن ها را درترکیب های جذاب و قالب هایی مورد پسند و ظاهر فریب اظهارمی کنند. مبلغ لازم است در باره این نوع مطالب قدرت تشخیص،تفکیک و تحلیل داشته باشد. آیه شریفه ذیل ناظر به بیان این آفت است;

(شیاطین الانس والجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا…); (6)

شیطان های انس و جن بعضی بر بعض دیگر وحی می کنند.

مبلغ همچنین باید از ایراد سخنان ناپخته و بدون مطالعه وبررسی در جوانب مختلف آن، پرهیز کند. زیرا ممکن است، دراین صورت پدیده ای را که مهم و بزرگ است برای شنونده کم اهمیت وکوچک جلوه دهد. و به عکس چیزی کوچک و کم اهمیت را بزرگ و مهم جلوه دهد. قرآن مجید این نکته را نیز در این آیه شریفه موردتوجه قرار می دهد که:

(ولاتقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسولا); (7)

(و پیروی مکن آنچه را که عالم به آن نیستی،همانا گوش و چشم و دل همگی مورد سؤال قرار خواهند گرفت).

چنانکه در جای دیگر می فرماید:

(وتقولون ما لیس لکم به علم وتحسبونه هنیئا وهو عند الله عظیم) (8)

(و شما چیزی را با زبانهای تان می گویید که به آن علم ندارید وکار را سهل و کوچک می پندارید در صورتی که نزد خداوند بسیاربزرگ است.) کسی که مردم را به سوی خدا می خواند باید بینش خودش به خدا بیشتر و کامل تر از آن ها باشد. چنانکه پیامبر اکرم(ص)این گونه فرموده اند:

«ادعو الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی »; (9)

(من و پیروانم، خلق را با بصیرت به سوی خدا فرا می خوانیم).

استبداد به رای

یکی دیگر از آسیب های تبلیغات اسلامی خودمحوری است. چه بسیارکسانی که با انگیزه های خیر و پاک راه تلاش دینی را برگزیدند وبه دلیل اجتهاد به رای در کام انحراف غلطیدند.

قرآن کریم می فرماید:

(ولاتقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لتفترواعلی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لایفلحون); (10)

(و شما نباید از پیش خود به دروغ چیزی را حلال و چیزی را حرام کنید و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید. آنان که برخدا دروغ بستند هرگز روی رستگاری نخواهند دید.)بسیاری از سختگیری ها، ناشی از جهل به دستورات اسلام است.

تحلیل های غلط

همچنان که تحلیل درست و صحیح مسایل و حوادث نقش مهم و سازنده ای در روشنگری و رشد و شکوفایی فکری و فرهنگی افراد جامعه دارد;پیش بینی های غلط و تحلیل های نادرست مسایل نیز موجب سردرگمی خودو دیگران خواهد شد.

تحلیل مسایل و پیش بینی حوادث آینده، اگر با علم و آگاهی نباشداشتباه از آب در می آید. بنابراین تا روشن شدن جوانب یک مساله نباید آن را تکذیب یا تصدیق کرد، خداوند متعال نیز به خاطرهمین کار منکران را سرزنش کرده و می فرماید:

(بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه ولا یاتیهم تاویله کذلک کذب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبه الظالمین) (11)

[آن ها از روی علم و دانش قرآن را انکار نمی کنند] (بلکه آن هاچیزی را تکذیب کردند که از آن آگاهی نداشتند. و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده بود. پیشینیان آن ها نیز اینگونه تکذیب کردند. پس ببین که عاقبت کار ظالمان چگونه بود.) مبلغ باید به تحلیل مباحث و مسایلی بپردازد که:

1) اصل موضوع و جوانب آن کاملا برایش روشن و آشکار شده باشد2) قدرت و تسلط کامل بر طرح و بیان آن داشته باشد3) مخاطبانش توانایی درک و فهم آن را داشته باشند

تحریف معارف

اسلام دین کاملی است که در همه زمینه ها دستورات، معیارها وطرحهای عملی دارد. اما تشخیص صحیح آن ها نیازمند شناخت و تسلطبر مبانی و منابع اصیل دینی است. بر مبلغ لازم است که در نقل وبیان آنچه به عنوان نظم اسلام مطرح می کند تحقیقات دانشمندان برجسته و مجتهدین جامع الشرایط را دیده باشد. تا مبادا قرآن وروایات را با رای و اندیشه خویش تفسیر کند; زیرا در اینصورت ممکن است مطالب غیر دینی در دین داخل و یا متون اصیل اسلامی راتحریف کند.

از پیامبر اکرم(ص) در این باره روایاتی نقل شده از جمله این حدیث شریف که فرمود:

«من فسر القرآن برایه فقد افتری علی الله الکذب »; (12)

(کسی که قرآن را با نظر خویش تفسیر نماید به تحقیق بر خداونددروغ بسته است).

مبلغ باید علاوه بر دقت در محتوای مطالبی که بیان می کند باتحریف ها و نسبت های ناروایی که افراد نادان بنام دین رواج می دهند با روشی شایسته و پسندیده برخورد کند. چنانکه خدای سبحان فرموده:

(وان منهم لفریقا یلوون السنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب وما هو من الکتاب ویقولون هو من عند الله وما هو من عندالله ویقولون علی الله الکذب وهم یعلمون); (13)

(در بین ایشان[یهود] کسانی هستند که هنگام تلاوت کتاب خدا زبان خویش را چنان می پیچند که گمان می کنید [آنچه را می خوانند] ازکتاب[خدا] است.

در حالیکه از کتاب خدا نیست[حتی صریحا] می گویند: آن از طرف خداست با اینکه از طرف خدا نمی باشد و به خدا دروغ می بندند. درحالی که آگاهند).

التقاط

مخلوط کردن حق و باطل با هم، التقاط است که گناهش کمتر ازتحریف نیست و گمراهی مردم را در پی دارد. چنانکه خداوند تبارک و تعالی به نقل از پیامبرش حضرت موسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) در بازجویی از سامری می فرماید: (قال فما خطبک یا)(سامری قال بصرت بما لم یبصروا به فقبضت قبضه من اثرالرسول فنبذتها و کذلک سولت لی نفسی); (14)

[موسی(ع) رو به سامری کرد و] (گفت: تو چرا این کار را کردی؟!

گفت: من چیزی دیدم که آن ها ندیدند من قسمتی از خاک جای پای جبرییل را گرفتم.

سپس آن را درون گوساله طلایی افکندم و اینچنین نفس من مطلب رادر نظرم جلوه داد).

حضرت علی(ع) جمله ای دارند که به همین مطلب اشاره دارد ایشان می فرماید:

«و لکن یوخذ من هذا ضغت و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه »; (15)

(و اما چون قسمتی از حق و قسمتی از باطل گرفته و در هم می گردد، در آن هنگام شیطان بر دوستان خود، تسلط پیدا می کند.)به هنگام سخن، آن بزرگوار متوجه شد که حسن بصری، گفتگوهای اورا می نویسد. پرسید:

چه می نویسی؟

گفت: مطالب حکیمانه تو را یادداشت می کنم و مطالبی هم از خودم به آن ها اضافه کرده و برای مردم سخنرانی می کنم.

حضرت به او فرمود:

سامری نیز همین کار را می کرد. او می گفت من آثار رسول را گرفتم و با هنر خودم درآمیختم و گوساله ای ساختم که مردم را منحرف کنم.

به همین دلیل است که حضرت رو به مردم کرد و فرمود:

«اما ان لکل قوم سامریا و هذا سامری هذه الامه »; (16)

(آگاه باشید که هر قومی یک سامری دارد و این شخص، سامری این امت است!).

نوآوری

نوآوری در غیر امر دین عیبی ندارد. کسی در شعر یا هنر یافلسفه نوآور باشد، مانعی ندارد، اما نوآوری در دین جایز نیست، چون ما آورنده دین نیستیم، حتی امام هم آورنده دین نیست.

امام، وصی پیغمبر و خزانه علم او است. خود پیغمبر هم آورنده دین نیست. خدا به وسیله ملک و گاهی بدون وسیله ملک دین را به پیغمبر وحی می کند و پیغمبر نیز به مردم ابلاغ می فرماید. (17) بنابراین نوآوری در دین غلط و بدعت و حرام است. اما استنباطکردن درست است. اخباریین خیال می کنند اجتهاد نوآوری است.

می گویند: اجتهادها همه بدعت است. حال آنکه اشتباه می کنند زیرااجتهاد یعنی «حسن استنباط »; ممکن است مجتهدی مطلبی را از نواستنباط کند که قبلا خود او یا دیگران گونه ای دیگر استنباطمی کرده اند. این مسئله استنباط است نه آورندگی. (18) بنابراین نباید مطلق نوآوری را بدعت نامید. نوآوری یعنی:«ادخال فی الدین ما لیس فی الدین »;چیزی را که در دین نیست از خود جعل کردن!

تجدد گرایی های افراطی!

باید توجه داشت که پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال در هرکاری، خالی از دشواری نیست. گویی همیشه راه اعتدال یک خطباریک است که اندک بی توجه ای موجب خروج از آن است. این که درآثار دینی وارد شده که «صراط » از«مو» باریک تر است، اشاره به همین نکته است که رعایت اعتدال در هر کاری، سخت و دشواراست. (19) بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو می شود و مشکلات نو،راه حل نو می خواهد. «الحوادث الواقعه » جز پدیده های نوظهوری است.

که حل آن ها بر عهده حاملان معارف اسلامی است. بنابراین ضرورت وجود مجتهد در هر دوره، و لزوم تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است; والا در سلسله مسایل ثابت ولایتغیر میان تقلید اززنده و مرده فرقی نیست.

اگر مجتهد(یا مبلغی) به مسایل و مشکلات روز توجه نکند، او راباید در صف مردگان به شمار آورد. کوتاهی و زیاده روی از همین جا پیدا می شود. (20)

گاه برخی آنچنان عوام زده هستند که تنها معیارشان سلیقه عوام است، عوام هم گذشته گراست و به حال و آینده کاری ندارد.

برخی دیگر که به مسایل روز توجه دارند و درباره آینده می اندیشند، متاسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند، سلیقه روز را معیار قرار می دهند و به نام «اجتهاد آزاد» به جای آنکه اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند، سلیقه وروح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند، مثلا مهریه نبایدباشد، چون زمان نمی پسندد، تعدد زوجات یادگار عهد بردگی زن است، پوشیدگی همین طور، اجاره، مضاربه و مزارعه یادگار عهدفئودالیسم است! و فلان حکم دیگر، یادگارعهدی دیگر. اسلام، دین عقل و اجتهاد است. اجتهاد، چنین و چنان حکم می کند.

باید توجه داشته باشیم که حتی معیارهایی که دانشمندان روشنفکرو مترقی اهل تسنن، نظیر عبده و اقبال برای حل مشکلات جدیدارایه کرده اند، از قبیل تمایز قایل شدن میان عبادات و معاملات و تعبیرهای خاصی که آن ها از اجماع، اجتهاد و شورا و غیره کرده اند، و همچنین جهان بینی اسلامی که آن ها عرضه کرده اند، به هیچ وجه برای ما که پرورده فرهنگ اسلامی پیشرفته شیعی هستیم،قابل قبول نیست و نمی تواند الگو قرار گیرد، فقه شیعه، حدیث شیعه، کلام شیعه، فلسفه شیعه، تفسیر شیعه، فلسفه اجتماعی شیعه،از آنچه در جهان تسنن رشد کرده بسی رشد یافته تر و جوابگوتراست. (21)

مقایسه میان آنچه در طول تاریخ اسلام و بویژه سنوات اخیر ازجهان شیعه عرضه شده و آنچه از جهان تسنن عرضه شده است،می رساند که نظریات شیعی به برکت پیروی از مکتب اهل بیت(علیهم السلام) بسی عمیق تر و منطقی تر است.

به هر حال تجدد گرایی افراطی، که هم در شیعه و هم در سنی وجودداشته و دارد در حقیقت عبارت است از:

الف) آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست.

ب)پیراستن آن، از آنچه از اسلام هست، به منظور رنگ زمان زدن وباب طبع زمان کردن.

این ها آفت بزرگی برای نهضت اسلامی است. و وظیفه مبلغ آن است که با روشی مؤثر با تاثیرات ناشی از این آسیب ها مبارزه کند. (22)

اوهام، خرافات و سنت های ناروا

بی تردید یکی از آسیب های تبلیغات اسلامی، رواج آداب و رسوم وسنت هایی است که بر خلاف تعالیم اسلام بوده و همواره سد راه گسترش این دین مبین بوده است. مبارزه با این سنت ها و جانشین کردن سنت های الهی به جای اوهام و سنت های ناروای اجتماعی،همواره باید مورد توجه مبلغ مسلمان باشد. علمای بزرگ اسلام هرجا که سنت های جاهلی سد راه تکامل جامعه می شد، حتی به قیمت آبروی خویش با آن ها مبارزه می کرده اند. سنت شکنی وسیله ای برای رشد جامعه در بستر تعالیم اسلام و ایجاد فضای مناسب برای تعالی و ترقی فرهنگ و اندیشه در جامعه اسلامی است. البته در این راه گروهی همواره در مقابل حق جویان قرار دارند.

قرآن کریم در این باره می فرماید:

(وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریه من نذیر الا قال مترفوهاانا وجدنا آبائنا علی امه وانا علی آثارهم مقتدون قال اولوجئتکم باهدی مما وجدتم علیه آباءکم قالوا انا بما ارسلتم به کافرون); (23)

(و همچنین ما هیچ رسولی پیش از تو در هیچ شهر و دیاری نفرستادیم جز آنکه اهل ثروت و مال آن دیار(به رسولان) گفتند:

ما پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و از آن ها البته پیروی خواهیم کرد. آن رسول ما به آنان گفت:«اگر من به آیینی بهتر از دین باطل پدرانتان شما را هدایت کنم، باز هم پدران راتقلید می کنید؟» آن ها پاسخ دادند: ما به آنچه شما به رسالت آورده اید کافریم!)

غرور

در فراز و نشیب کارهای تبلیغی همواره موفقیت ها در کنار برخی ناکامی های ظاهری هستند. گاهی تمجید و تحسین ها به دنبال یک سخنرانی جالب و مفید متوجه مبلغ می شود و گاهی نیز مبلغ درکارهای خود احساس موفقیت و کامیابی نمی کند. در هر دو صورت اوباید با تدبیر و تلاش به شناخت وظیفه و انجام آن، بپردازد.

ناتوانی علمی

از مهم ترین عوامل موفقیت در تبلیغ دینی آگاهی و توانایی لازم در بیان مسایل و موضوعات اسلامی است.

سخنوری که بدون علم و آگاهی از مطلبی در کرسی خطابه بحث می کندو پیرامون آن سخن می گوید، به ارزش کلام و شخصیت خود آسیب می رساند. و خویشتن را با عوارض نامطلوب آن مواجه می سازد. (24) چنانکه این نکته مهم، در کلام امیر بیان، حضرت علی(ع) چنین آمده است که:

«لاتقل ما لاتعلم…»

(درباره چیزی که از آن اطلاع نداری سخن مگوی…) (25)

وابستگی مالی به افراد ناصالح

تبلیغات اسلامی اگر آلوده به سودطلبی شد، بتدریج ارزش واقعیش را از دست می دهد و جذب کانون های قدرت مادی می شود و در بهترین و مردمی ترین شکلش به سوی عوام زدگی سوق پیدا می کند.

بندگان زر و زیور نمی توانند در تبلیغات برای خدا نقش سازنده ای داشته باشند. بزرگترین نقش آفرینان در این مسیر کسانی هستندکه خویشتن را از علقه این وابستگی ها رهانیده اند. مانند:

بزرگترین مبلغ تاریخ اسلام پیامبر اکرم(ص) است از قول قرآن که می فرماید:

(ما اسئلکم علیه من اجر، ان اجری الا علی رب العالمین) (26)

ای پیامبر، بگو: ( به خاطر رسالت و نبوت از شما اجر نمی طلبم بلکه اجر من بر پروردگار عالمیان است).

البته اگر مبلغان دینی بتوانند و سعی کنند برای تامین معاش خود فکر دیگری بکنند و از راه تبلیغ، امرار معاش نکنند، درکار خود موفق تر و مؤثرتر عمل خواهند کرد، چرا که راه های رزق وروزی در زندگی بسیار است. (27)

وابستگی مالی به افراد ناصالح به مرور زمان علاوه بر تاثیرمنفی بر روحیه مبلغ موقعیت و شخصیت اجتماعی و اخلاقی او را نیزدچار خطر انحراف و انحطاط خواهد کرد.

در تاریخ ادیان به بسیاری از عالمان و راهبان اهل کتاب برخوردمی کنیم که به اقطاب قدرت و ثروت نزدیک می شدند تا از یکسو ازوجهه آنان استفاده کنند و از سوی دیگر از دنیای آنان بهره گیرند.

چنانکه در آیه زیر آمده است:

(ان کثیرا من الاحبار والرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل ویصدون عن سبیل الله…) (28)

(بسیاری از عالمان اهل کتاب و راهبان اموال مردم را به باطل می خورند. و سد راه خدا می شوند…)

ابهام در پیام

پیام تبلیغی مورد نظر باید از هرگونه ابهام و گنگ بودن پیراسته باشد تا مخاطب دچار سوء برداشت نشود، هر چه پیام روشن تر باشد، آرامش مخاطب در برداشت از مطالب بیشتر خواهدبود. (29)

رسول خدا(ص) در این مورد می فرماید:

«انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدرعقولهم » (30) (ما گروه پیامبران، ماموریم که با انسانها به اندازه عقل هاشان سخن گوییم).

پرگویی

یکی از عواملی که موجب خستگی و کسالت مخاطبان می شود، آن است که مبلغ در بیان مقصود خویش بجای استفاده از کلام مختصر وبلیغ، پرگویی کند.

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود:

«قیل ما البلاغه؟، فقال(ع) من عرف شیئا قل کلامه فیه وانما سمی البلیغ لانه یبلغ حاجته باهون سعیه » (31)

از امام صادق(ع) سؤال شد بلاغت چیست؟ فرمود: آنکه چیزی راشناخت سخنش درباره آن کم می شود. بلیغ نیز به همین خاطر چنین نام گرفته است، زیرا که با اندک تلاشی به مقصود خود نایل می آید.

امام کاظم(ع) نیز در این باره فرموده اند:

(هر کس با زواید سخن خود، شیرینی و زیبایی های حکیمانه سخن رامحو کند… گویا بر نابودی عقل خویش اقدام کرده است.) (32)

حضرت علی(ع) فرمود:«خیر الکلام مالا یمل ولایقل » (33)

بهترین سخن آن است که نه کم باشد و نه ملال آور.

همچنین آن حضرت فرموده اند:«قلیل یدوم علیک خیر من کثیرمملول » (34) اندکی که دوام دارد، بهتر است، از زیادی که ملال آورباشد.

سنت پیامبر گرامی(ص) هم سخنرانی های کوتاه و مفید بوده است. (35)

توجه به هدف تبلیغ

انسان در نقطه پایانی کمال خویش به جایگاهی می رسد که جواررحمت خدا است. چنانکه قرآن می فرماید:

(ان المتقین فی جنات ونهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر) (36)

محققا اهل تقوا در باغها و کنار نهرها منزل گزینند. درمنزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند با عزت و سلطنت جاودانی متنعم اند.

کمال نهایی انسان در رسیدن به قرب ربوبی است و آمدن انسان به این جهان برای تحصیل آمادگی جهت وصال به حق است. از این روتمامی کوشش های تبلیغی باید در جهت تحصیل این آمادگی و کسب شایستگی برای رسیدن به لقای الهی باشد. انحراف از این هدف کلی می تواند موجب سردرگمی مبلغ و مخاطب شود.

اهداف فرعی و انحرافی، گرمی جلسه، خوش آمد مخاطب و بانی مجلس،جذب مریدان، کسب شهرت در خطابه و منبر و. .. در دراز مدت موفقیت مبلغ را در رسیدن به اهداف متعالی اسلام با خطر کاهش تاثیر مطلوب و خدای ناکرده تاثیر گذاری منفی در تبلیغ شوندگان مواجه خواهد کرد.

مولی الموحدین حضرت علی(ع) می فرماید:«یثیروا لهم دفائن العقول » (37) انبیا آمدند تا عقلهای خفته را برانگیزند.

هدف، نشر قانون خدا است. مبارزه با ظلم است. دعوت به عدالت وتقوا است. اتمام حجت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکراست.

تبلیغ کار بسیار ارزشمندی است که اول مسوولیت آن از طرف خداوند بر عهده انبیا و اولیا و سپس بر عهده علمای ربانی است.

هدف تبلیغ در مکتب انبیا نجات مردم از طاغوت ها، هواهای نفسانی، جهل، تفرقه، شرک، دعوت به ایمان به خداوند و قانون آسمانی و معاد و… است. بنا به فرمایش قرآن محتوای تبلیغ تمام انبیا یکی بوده است:(ان اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت) (38)

تندخویی و زود رنجی

این ها دو صفت است که از ارزش مبلغ دینی می کاهد.

مردمی که گرد مبلغ جمع می شوند گاهی اسباب آزردگی و دلسردی اورا فراهم ساخته و با اصرارها، نادانی ها، خشنونت ها، بدرفتاری هاو پرگویی های خویش، مبلغ را به ستوه می آورند.

مبلغ دینی هر چه باشد یک انسان است و انسان از کارهای ناپسندآزرده می گردد و آزردگی خود را آشکار می کند. و نیز انسان هرچه باشد به خشم می آید و گاهی خشم خود را آشکار می سازد.

در نتیجه خشم و آزردگی، مردم پراکنده می شوند. چنانکه خداوندمتعال در قرآن کریم به پیامبر عظیم الشان و مبلغ کبیراسلام(ص) می فرماید:

(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک) (39) ای رسول رحمت، خدا تو را با حمت خویش با خلق مهربان و خوش خوی گردانید و اگر تندخو و سخت دل می بودی، مردم از گردتو پراکنده می شدند.

مردم از مبلغان توقع دارند که نیکوترین اخلاق را داشته باشند وبرای دیگران الگو و اسوه باشند، و به دیگر سخن، مردم انتظاردارند که مبلغ و نماینده مذهبی در صفات برتر و ملکات نیکوخلیفه و جانشین رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین(علیهم السلام)باشد.

خشم علی (ع)

داستان معروف امام علی(ع) را شنیده ایم. آن حضرت در میدان جنگ «عمرو بن عبدود» حریف رزمی خود را نقش زمین می سازد و روی سینه او می نشیند. دشمن مغلوب که همه توان خود را از دست داده و از هرگونه اقدامی ناتوان مانده است، آب دهان به طرف امیرالمؤمنین(ع) پرتاب می کند. عمل خبیث و نگران کننده اوعلی(ع) را ناراحت می کند تا سریع تر علی(ع) کار او را تمام کند،اما امام(ع) تعلل می کند و از روی سینه «عمرو» برمی خیزد،اندکی صبر می کند و قدم می زند، تا خشمش فرو می نشیند آنگاه، سردشمن را«خالصا لوجه الله »، از بدن جدا می کند. (40)

امام هم غضب می کند; عصبانی می شود، این ها جنبه های بشری است،اما در اثر تسلط بر نفس، خشم و غضب خود را مهار می کند. و عمل خود را با هوای نفس آمیخته نمی سازد، بلکه خالصا لوجه الله دشمن دین را به نیستی می کشاند. چنین رفتاری می تواند برای افراد بشر درس عملی واقع شود. (41)

دامن زدن به اختلافات

بی شک در هر اجتماعی، اختلافاتی میان مردم آن به وجود می آید، که گاه به لحاظ زمانی تا حدی هم ریشه دار و عمیق می باشد.

و همچنین گاهی میان مسئوولین یک منطقه و یا یک شهر و…اختلافاتی وجود دارد.

البته وجود این تنش ها و تقابل ها بر حسب علت و انگیزه قابل بررسی و ریشه یابی است. اما مبلغ باید از دامن زدن به این گونه نزاع ها با هوشمندی و لطافت دوری گزیند. و اگر توانست باید آن اختلافات را کاهش داده و جلوی گسترش آن ها را بگیرد. مبلغ بایدبا نرمش و رفتاری منطقی مردم را به سوی راه راست هدایت کند.

گرایش برخی مبلغان به جناح ها و گروه های سیاسی باعث می شود تامردم سخنان او را همواره حمل بر طرفداری و تبلیغ جناح و گروهی کنند، که مبلغ خودش را منتسب به آن می داند.

ساده لوحی، زود باوری و اعتماد به همه!

مبلغ نباید هر آنچه را می شنود باور کند و به همه افراد اعتمادکند. البته نباید با سوء ظن برخورد کرد; بلکه سخن در این است که به سادگی مطلب شنیده یا خوانده ای را نقل نکرده و عکس العمل نشان ندهد.

قرآن می فرماید:

(ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا) (42)

اگر فاسقی برای شما خبر آورد تحقیق کنید.

آشنایی با دانش آمارگیری

آشنایی با مبانی آماری و برآوردهای عمل کرد تبلیغاتی و نیزشیوه های بررسی بازتاب در آموزه های تبلیغی، نقش مهمی در پیشبردتبلیغ دینی دارد.

تبلیغ دینی یک خدمت آموزشی و تربیتی است.

قرآن کریم در این باره می فرماید:

(ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا. ) (43)

[ای انسان!] آنچه را که نسبت به آن آگاهی نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل، همه مسوولند.)

متاسفانه دانش بشری، تجارب اجتماعی و فرهنگی و پژوهش های علمی معمولا در مراکز و موسسات پژوهشی و آموزشی رسمی، کتابخانه ها،گزارش های رسمی دولتی و اسناد اداری جمع آوری و معمولا بایگانی می شود.

اگر نشر و تعلیم این آموزه ها به طور مستمر در موسسات آموزشی رسمی وجود دارد، دایره آن بسته به محدوده عمل کرد موسسات آموزشی رسمی و محدود است، در حالی که در نظام تبلیغ می توان ازاین دستاوردهای علمی و پژوهشی برای گسترش فرهنگ و رشد اجتماعی استفاده فراوانی کرد. (44)

همچنین کم اطلاعی و عدم بهره گیری از قالب های هنری در جهت آمیختن تبلیغات و هنر را نیز می توان از جمله کمبودهای تبلیغی این زمانه دانست.

پی نوشت ها:

1- الافه: عرض یفسد ما یصیبه; المصباح المنیر ج 1 ص 29، الافه.

2- قال علی (ع): لکل شی ء آفه…; ر.ک میزان الحکمه، ج 1،الافات ح 514.

3- بقره(2):43.

4- بقره(2): 148 و 48، (پس پیشی گیرید در نیکی ها).

5- اصول کافی، ج 2، ص 78.

6- انعام(6): 112.

7- اسرا (17):36.

8- نور(24): 15.

9- اصول کافی، ج 1، ص 44.

10- نحل(16):116.

11- یونس(10):39.

12- بحار الانوار، چاپ بیروت، موسسه الوفاء، ج 36، ص 227.

13- آل عمران(3): 78.

14- طه(20):95 و96.

15- نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 5/137.

16- تفسیر نمونه، ج 13، ص 286، به نقل از تفسیر نور الثقلین،ج 3، ص 392.

17- کتاب سیره نبوی، تالیف شهید مطهری(ره) ص 126 - 128 به نقل از کتاب تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری به کوشش عبدالرحیم موگهی، ص 184.

18- همان .

19- کتاب بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد سال اخیر، ص 90 92، (به نقل از کتاب تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری(ره)عبدالرحیم موگهی. ص 333 - 334.

20- همان.

21- کتاب تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری، تالیف عبدالرحیم موگهی، ص 334.

22- بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد سال اخیر، به نقل ازکتاب تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری(ره)، ص 335.

23- زخرف(43):23 و 24.

24- روشهای تبلیغ، مولف رضا علی کرمی، ص 123.

25- غرر الحکم، ص 828.

26- شعراء(26):127.

27- گامهایی در راه تبلیغ، تالیف علامه محمدحسین فضل الله،ترجمه دکتر احمد بهشتی ص 89.

28- توبه(9): 34.

29- روشهای تبلیغ، تالیف رضا علی کرمی، ص 33.

30- اصول کافی، ج 1، ص 27.

31- تحف العقول، ص 377.

32- اصول کافی، ج 1، ص 17.

33- غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، فصل 29، حدیث 23.

34- غررالحکم و دررالکلم، ج 2، فصل 61، حدیث 28.

35- به نقل از قرآن و تبلیغ، حجه الاسلام والمسلمین محسن قرائتی،ص 94.36 قمر(54): 55 - 54.

37- نهج البلاغه، خطبه 1.

38- نحل(16):36.

39- آل عمران(3):159.

40- به نقل از کتاب روش تبلیغ و سخنرانی، تالیف احمد صادقی اردستانی، صص 126 - 128.

41- همان.

42- حجرات (49):6.

43- اسراء(17):36.

44- مبانی تبلیغ، محمد حسن زورق، ص 40.