اندیشههای مهدوی رهبر
چهارشنبه 95/02/29
حضرت آیت الله خامنهای
بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهاى است كه اسلام و قرآن و امام زمان(عج) و این انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولى عصر(عج) مهدى موعود عزیز، یك پیوند ناگسستنی و همیشگی است.( 3/ 9/ 1378)
مهدویت و مطالعات تربیتی
چهارشنبه 95/02/29
دوباره ماه شعبان رسید، ماهی كه در آن نورهای درخشانی پا به عالم دنیا گذاشتند و با وجود خود به جهان حیاتی دوباره بخشیدند، از میان این گوهرهای ناب هستی امام حسین علیهالسلام و امام عصر(عج) درخشش بیشتری دارند كه یكی در سوم شعبان و دیگری در نیمه ماه شعبان گیتی را با آمدنشان نورانی كردند، یكی با نگاه سرخ خویش فداكاری، از جان گذشتن برای دین و پایداری را به ما میآموزد و دیگری با نگاه سبزش، امید به آینده، در انتظار عدالت، به دنبال راستی و زیبایی بودن را به ما نوید میدهد. این دو امام گرانمایه پیوندهای ناگسستنی با هم دارند.
امام مهدی(عج) در خَلق و خُلق شبیه جدش امام حسین علیهالسلام میباشد و به دنبال برپایی حق و عدالت در سراسر جهان است. یاد امام مهدی(عج) تسكین بخش دل امام حسین علیهالسلام و یارانش در شب عاشورا است و یاد امام حسین علیهالسلام، امام مهدی(عج) را در شب و روز نالان قرار داده است. او كه هر روز جد غریبش را یاد میكند و در سوگ او ماتم میگیرد و در انتظار روز عاشورایی است كه دستور قیام به او داده شود و كار نیمه تمام جد غریبش را در برپایی دولت كریمه اهلبیت به پایان برساند.
برای اینكه پیوند میان این دو را فراموش نكنیم؛ در شب میلاد امام زمان(عج)، شب قدر و در دعای ندبه از حسین علیهالسلام یاد میكنیم و شعار سپاهیان حضرت مهدی(عج) «یا لثارات الحسین» است و حضرت مهدی(عج) با یاد او قیام خود را آغاز میكند از طرف دیگر در زیارت عاشورا، در میلاد امام حسین علیه السلام و در تعزیت روز عاشورا یاد حضرت مهدی(عج) را فراموش نمیكنیم و از خدا میخواهیم ما را از یاوران آن امام منتظر برای خونخواهی آن امام شهید قرار دهد.
در روایتی میخوانیم:
حضرت سید الشهدا علیه السلام در كربلا رو به اصحاب و یاوران خود كرد و فرمود:
جدم رسول خد اصلیاللهعلیهوآله فرمودند: فرزندم حسین در سرزمین كربلا غریبانه، تنها و با لب تشنه به شهادت می رسد هر كسی او را یاری دهد همانا مرا و فرزندش حضرت مهدی(عج) را یاری كرده است.[1]
اما برای ما كه در كربلا حاضر نبودیم و نتوانستیم جان خود را فدای سالار شهیدان كنیم حالا چگونه میتوانیم در زمره یاری گران آنان باشیم؟ در پاسخ میتوان گفت، یاری كردن را میتوان به یاری قلبی و زبانی و عملی انجام داد.
یاری قلبی
یاری قلبی یعنی ما در دل خواهان یاری امام حسین علیه السلام باشیم و بگوییم اگر ما آن زمان حاضر بودیم آن امام غریب را یاری میكردیم. امام رضا علیهالسلام به ابن شعیب میفرماید: ای فرزند شبیب اگر خوشحال میشوی ثواب كسانی را كه در راه امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدهاند را ببری هر وقت او را یاد كردی بگو «یا لیتنی كنت معهم فافوز فوزاً عظیما» ای كاش با آنان بودم و به آن رستگاری عظیم میرسیدم.[2]
اما یاری قلبی وقتی حاصل میشود كه ما امامان و جایگاه آنان را به درستی بشناسیم و بعد از شناخت درست، ولی نعمت بودنشان را مورد تصدیق و پذیرش قرار دهیم. شناخت قلبی منتهی به محبت قلبی میشود و به دنبال محبت و علاقه یاری قلبی به وجود میآید.
یاری زبانی
یاری زبانی مرحلهای بالاتر از یاری قلبی است یعنی انسان آنچه را در دل به آن عقیدهمند است بر زبان جاری كند اگر امام حسین و امام زمان(عج) را در دل قبول دارد، بوسیله زبان عقیده قلبی خود را بیان كند و در پرتو اظهار زبانی ولی نعمت خویش را یاری كند. ما میتوانیم با برپایی مجالس یاد اهلبیت در میلادها و شهادتها و در روزهایی كه منسوب به آنان است و با خواندن زیارتها و دعاهای منسوب به آنان به یاری زبانی آنان برخیزیم.
یاری عملی
كاملترین یاری وقتی حاصل میشود كه انسان بعد از یاری قلبی و زبانی، با رفتار خویش در عمل، یاریگر امام خود باشد و اگر انسان با كردار خویش، خود را در مسیر بندگی پروردگار متعال قرار دهد و با رفتار خود دیگران را به این مسیر هدایت كند به بهترین صورت امام حسین و امام عصر(عج) را یاری كرده است. هشام بن حكم در اوایل سنین جوانی وقتی كه تازه بر صورتش مو روییده بود بر امام جعفر صادق علیهالسلام وارد شد. امام او را بالاتر از همه بزرگان اصحاب خویش در كنار خود جای دادند و وقتی دیدند این كار بر سالخوردگان سنگین و گران آمده است هشام را اینگونه معرفی فرمودند: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه ویده» این شخص با قلب و زبان و رفتار خود یاور ما است.[3]
در پایان یادآور میشویم كه اگر میخواهیم یاری كننده امام حسین علیهالسلام و امام مهدی(عج) در این زمان باشیم؛ بهترین كار زنده نگاه داشتن یاد آن دو امام بزرگوار در همه جا با بیان زندگی و رفتار و هدفها و فضایل آنان است و بهترین راه برای این كار نشان دادن فضایل آنان در رفتار و كردار است كه این بهترین شیوه تبلیغ است تا زینت و مایه سرافرازی آنان باشیم نه مایه سرافكندی و شرمساری آنان. به امید آنكه پروردگار انسانها ما را از یاوران حضرت مهدی(عج) برای برپایی دولت نور و عدالت و برچیدن بیداد و ستمگری قرار دهد.
* . كارشناس و پژوهشگر.
1. معالی السبطين، ج1، ص208 ـ رياض القدس، ج1، ص263.
2. بحار الانوار، ج44، ص286.
3. بحارالانوار، ج10، ص295، حد4.
توصیه های آیت الله بهجت درباره غذا خوردن
چهارشنبه 95/02/29
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین ولعنه الله علی اعدایهم اجمعین
یکی از توصیه های مرحوم آیت الله العظمی بهجت برای تندرستی این است که در غذا، اعتدال داشته باشیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم. ایشان در این باره می گویند:
«اعتدال در غذا برای سلامتی مزاج خیلی مفید است. اگر انسان همیشه به نان خوردن عادت داشته باشد، بهتر است گاهی برنج بخورد؛ و اگر همیشه برنج می خورد، بهتر است گاهی نان و یا آش بخورد و تنوع در غذا داشته باشد.
شخصی دندانش درد می کرد، نزد طبیب رفت که آن را بکشد؛ طبیب گفت: «اگر سر درد گرفتی، سرت را هم می کشی؟! اعتدال معده، دندان درد را هم برطرف می کند.» و بالاخره آن آقا دندانش را نکشید.» (1)
عمل به طبّ مأثور از اهل بیت علیهم السلام
با توجّه به این که علم الهی معصومین علیهم السلام، محدود به امور معنوی نیست؛ قطعا اگر درباره مسائل طبّی و امور مربوط به تندرستی، توصیه ای داشته باشند، بهترین توصیه است. اگر روایتی از معصوم (علیه السلام) صادر شده باشد، شکی در صحّت آن نیست. هرچند بسیاری از معارف اهل بیت به دست ما نرسیده است، اما در میان همین مقداری که در دسترس ماست گنجینه های گران بهایی یافت می شود که عمل به آن نجات بخش است.
از توصیه های برخی از بزرگان، عمل به دستورات طبّی است که از ایشان (علیهم السلام) به دست ما رسیده است.
آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرمایند:
«مرحوم مجلسی در یکی از مؤلَّفاتش نوشته است: «اگر انسان به طبّ مأثور از ائمّه اطهار علیهم السلام عمل کند، به بیماری مبتلا نمی شود؛ زیرا آن ها عالِم به خواصّ مأکولات و سبزی ها و چیزهای دیگر هستند.» بنده هم فی الجمله دیده ام شخصی به طبّ مأثور عمل کرد، حدود هشتاد سال داشت و مریض نشده بود. زمانی که ما در نجف بودیم و وبا زیاد شیوع داشت، ایشان به عیادت بیماران می رفت، با این حال به بیماری دچار نشد و فقط در اواخر عمر مرضش این بود که به نماز جماعت نمی آمد و به استراحت می پرداخت. البته برای کارهای دیگر بیرون می آمد و نمی دانم که آیا در وقت وفات مریض شد و یا خیر.» (2)
و درجایی دیگر می فرمایند:
«انسان می تواند با رعایت آداب شرعی و دستورهای دینی، از اطبّاء مستغنی شود. آقایی به فرزندانش تذکّر می داد: سفارش در فلان دفتر نوشته ام و آن این است که هر روز صبح، یک عدد سیب میل کنید، و کاری به دکترها نداشته باشید. آقایی که نود الی صد سال سن داشت، می گفت: هر صبح یک سیب رنده می کنند و من می خورم و می توانم از جا بلند شوم و در طول سال، در خانه سیب نگه می داریم.» (3)
در تأیید کلام بالای آیت الله العظمی بهجت(ره)، مطلبی را از شیخ محمدتقی بهلول (ره) نقل می کنیم:
«نسبت به بقیه مردم خیلی کمترمریض می شوم… به دود محتاج نیستم، خوراکم را از روی طب الرضا می خورم…
بگذارید تاریخش را برایتان خلاصه کنم؛ خلاصه اش این است که خلفای عباسیه از بس که به حیات خود پابند بودند که صحیح و سالم باشند، هر کدام در پایتخت خود یک دکتر اروپایی دائمی داشتند که هر وقت محتاج شدند به او مراجعه کنند. مأمون هم یک دکتر داشت. وقتی که امام رضا(علیه السلام) را ولیعهد خود کرد، یک روز در مجلس مأمون، امام رضا (علیه السلام) با آن دکتر روبه رو شدند. آن دکتر از ایشان پرسید: «جدّ شما با اینکه تصدیق طبابت کرده و گفته: «العلم علمان علم الابدان و علم الادیان» (4) پس چرا در طب کتابی ندارد؟ و خدایتان در قرآن چرا در باره طب چیزی نگفته؟» (5)
امام رضا (علیه السلام) جواب دادند: «خدای ما همه طب را در قرآن در یک کلمه گفته: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (6) اگر کسی به این کلمه عمل کند، بیمار نمی شود و به طبیب هم احتیاج پیدا نمی کند. و جدم فرموده: المعدة بیت کل داع و الحِمیَة رأسُ کل دواء؛ (7) شکم مایه درد است و پرهیز مایه دوا.»
مأمون گفت: «خیلی خوب است که شما این را یک کمی بسط بیشتری بدهید.» امام رضا (علیه السلام) قبول کردند و رساله ای در طبابت نوشتند و به مأمون دادند و او منتشر کرد. این رساله به «رساله ی ذهبیّه» مشهور شد و شاید الآن هم در بعضی از کتاب فروشی های مشهد پیدا شود. من «رساله ی ذهبیه» امام رضا (علیه السلام) را از بر دارم و یک عمر است که به دستورات آن عمل می کنم، مخصوصاً دستوری را که حضرت درباره وعده های غذایی به مأمون دادند و از این بابت خیلی کم گرفتار مرض می شوم و حالم خوب است.»
هم غذا و هم دوا
آیت الله العظمی بهجت سه غذا را به عنوان موادّی که هم جنبه غذائیت دارند و هم دوا هستند، معرفی می کنند و در این باره می گویند:
«خرما، شیر، ماست، زیت (8)، جامع بین غذا و دواست؛ در بسیاری از موارد انسان به غذایی میل دارد، ولی مظنون است که مضرّ و موجب مرض و یا مُبطِئ (9) است.» (10)
خرما، علاج سرطان
آیت الله العظمی بهجت گفته اند:
«تعجب است که با این همه پیشرفت های علمی و طبّی هنوز نتوانسته اند سرطان را علاج و یا از آن جلوگیری کنند و یا این که بفهمند از چه حاصل می شود. می گویند: عراق و مناطقی که نخلستان دارد و خرماخیز است، مبتلایان به سرطان خیلی کم و نادر هستند. یکی از اطبّاء مدّعی بود که دارویی کشف کرده است که می تواند سرطان را درمان کند و گفته است که آن را از «قانون» شیخ ابن سینا برگرفته و عمده ی اجزای آن شیره خرماست.» (11)
ضرر غذای سرخ کرده
در بسیاری از اوقات، ممکن است برای غذاهایی که دوست داریم، خواصّی بتراشیم و از ضررهای آن غفلت کنیم؛ مانند غذاهای سرخ کردنی. گاهی هم برخی غذاها را با وجود این که خواص مفیدی دارند، به دلیل این که لذیذ نیستند، رها می کنیم. مرحوم آیت الله العظمی بهجت می گویند:
«ما غذاهای لذیذ را خوب و مفید و غذاهای غیر لذیذ را بد می دانیم در حالی که چه بسا غذاهایی که با روغن سرخ شده مضرّ باشند ولی غذای آب پز نظیر آب گوشت مفید باشد.» (12)
رعایت نظم در غذا خوردن و خوابیدن
از توصیه هایی که از معصومین و بزرگان به ما رسیده است، حفظ نظم در همه کارها و از جمله در خواب و خوراک است. شاید مشغله های روزانه، خیلی از وقت ها باعث بی نظمی در این امور شود.
آیت الله العظمی بهجت می فرمایند:
«اخلال در نظم خوردن غذاو هضم آن، و نیز اخلال در نظم خواب و دیگر کارها، موجب تأخیر تأثیر در آن ها است؛ لذا درباره رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، آمده است: «کانَ إدامُهُ الْجوعَ» (13)؛ جوع و گرسنگی، خوراک و غذای ایشان بود. …آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (14)
تا گرسنه نشدید نخورید، پیش از سیر شدن، از غذا دست بردارید
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
«یکی از مصری ها نوشته است: یَجِبُ أنْ یَتَجَنّبَ المریضُ الدواءَ، کَما یَتَجَنّبُ مِن السّمّ (15)
… در روایات ما آمده است: تا گرسنه نشدید نخورید، و پیش از آن که سیر شوید از غذا دست بردارید.
شیخ الرئیس هم کلمه ای دارد که خیلی عجیب است. می گوید: الطّبُّ مجموعٌ فی هذه الکلمة: اجْعَلْ طعامَکَ کلَّ یومٍ مرّةً وَ احْذَرْ طعاما قبلَ هضمِ طعامٍ
[در هر روز، یک وعده غذا بخور و پیش از این که غذای اولی هضم شود، از خوردن غذا بپرهیز.]
یعنی: گرسنگی کشیدن بیشتر موجب صحّت است تا پرخوری و سیری.
…گویا معروف است که اگر کسی چهل ساله بشود و دوای صحّت خود را نیابد، [خیری در او نیست].
نقل شده است: وقتی مار چشمش نابینا می شود، از محلّی که زندگی می کرد به محلّی دیگر می رود و بینا می شود.
انسان اگر داء و دوای خود را تشخیص دهد، هیچ ضرری به او نمی رسد، و لا اقلّ من الاحتیاط (16)» (17)
درمان «دیابت»
درباره درمان بیماری قند (دیابت) پرسش هایی از مرحوم آیت الله العظمی بهجت شده است، که ایشان این پاسخ ها را (در سه جای مختلف) گفته اند:
«شاید باید زیاد به مسافرت بروی و ورزش کنی.»
در پاسخ جوانی که همین بیماری را داشت: «بین الطلوعین در هوای آزاد قدم بزنید.»
«هندوانه ابوجهل (حنظل) بخورید، البته بسیار کم، زیرا زهر است.» (18)
لذت طعام را روزه داران می دانند
اگر انسان طعم گرسنگی را بچشد، در این صورت است که غذا برای او بسیار لذیذ خواهد بود و قدر این نعمت های الهی را بهتر خواهد دانست. از جمله شخص روزه دار که افطار برایش بسیار لذّت بخش است، هم از نظر لذّت جسمی و هم معنوی؛ البته هنگام افطار و سحری خوردن، آن قدر شکمش را پر نکند که اصلا گرسنگی را احساس نکند.
آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرماید:
«همچنین در روایت است که: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ (20)؛ [روزه دار دو خوشحالی دارد: یکی هنگام افطار و دیگری هنگام دیدار پروردگار.] البته این در صورتی است که در فطور و سحری، نخوردنِ در روز را تدارک نکند. دوازده روز از رمضان گذشته بود، روزه داری در مسجد کوفه می گفت: تا به حال گرسنه نشده ام، صوم هم برای او جوع آور نیست! با این که بعضی طالب چلو مرغ و غذاهای لذیذند، [اما] درباره مقدار خوردن در روایات آمده است «وقتی که گرسنه شدی بخور». اگر انسان گرسنه باشد نان خالی هم برای او لذیذ است، لذت طعام را صائمین می دانند.» (19)
ایشان در جایی دیگر می گویند:
«امتحان شده و مجرّب است در وقت افطار، نان و چای برای صائم از طیّباتی که دیگران می خورند، بیشتر لذّت دارد. آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (21)
روایت بالا که آیت الله العظمی بهجت بیان کردند، از امام صادق علیه السلام نقل شده است. مشابه روایت مذکور، حدیث قدسی هم داریم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم و در حدیث دیگری امام سجاد علیه السلام از خداوند متعال نقل فرموده اند که: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ حِینَ یُفْطِرُ وَ حِینَ یَلْقَی رَبَّهُ… (22)
مایعات، خواب آورند.
آیت الله العظمی بهجت درباره علاج بی خوابی گفته اند:
«خوردن مایعات و ماست و خیار، برای زود خوابیدن خوب است؛ البته شاید هضم خیار سنگین باشد ولی آب دوغ –هرچند یک لیوان در شب خورده شود- برای خواب مفید است.» (23)
البته ایشان توصیه های دیگری هم درباره علاج بی خوابی دارند، که ما فقط بخشی را که مربوط به خوردنی ها بود، آوردیم. (24)
پی نوشت ها:
1. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص338
2. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176
3. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238
4. بحار الانوار، ج1، ص220؛ بحار الانوار، ج30، ص414؛ بحار الانوار، ج62، ص122؛ کنز الفوائد، ج2، ص107
5. شیعه آنلاین
6. سوره اعراف/ آیه31
7. بحار الانوار، ج59، ص290؛ طب النبی، ص19
8. روغن زیتون
9. بهبودی از بیماری را به تأخیر بیاندازد.
10. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
11. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص158
12. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص248
13. نهج البلاغة/227؛ بحار الانوار، ج14، ص238
14. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
15. بیمار، همان گونه که از خوردن زهر اجتناب می کند، باید از خوردن دارو بپرهیزد.
16. حداقل باید احتیاط کند.
17. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238
18. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176 / گوهرهای حکیمانه، ص17
19. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص226
20. الکافی، ج4، ص65؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص76؛ وسائل الشیعة، ج10، ص397 و ص403
21. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
22. من لایحضره الفقیه، ج2، ص75؛ وسائل الشیعة، ج10، ص400؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص498
23. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص14
24. همان
منبع :
دیدار محمدحسین طباطبایی با آیت الله بهجت
چهارشنبه 95/02/29
دستورالعمل های اخلاقی آیت الله بهجت (ره)
چهارشنبه 95/02/29