اندیشه‌های مهدوی رهبر

حضرت آیت الله خامنه‌ای
بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌اى است كه اسلام و قرآن و امام زمان(عج) و این انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولى عصر(عج) مهدى موعود عزیز، یك پیوند ناگسستنی و همیشگی است.(‏ 3/ 9/ 1378)

مهدویت و مطالعات تربیتی

دوباره ماه شعبان رسید، ماهی كه در آن نورهای درخشانی پا به عالم دنیا گذاشتند و با وجود خود به جهان حیاتی دوباره بخشیدند، از میان این گوهر‌های ناب هستی امام حسین علیه‌السلام و امام عصر(عج) درخشش بیشتری دارند كه یكی در سوم شعبان و دیگری در نیمه ماه شعبان گیتی را با آمدنشان نورانی كردند، یكی با نگاه سرخ خویش فداكاری، از جان گذشتن برای دین و پایداری را به ما می‌آموزد و دیگری با نگاه سبزش، امید به آینده، در انتظار عدالت، به دنبال راستی و زیبایی بودن را به ما نوید می‌دهد. این دو امام گرانمایه پیوند‌های ناگسستنی با هم دارند.
امام مهدی(عج) در خَلق و خُلق شبیه جدش امام حسین علیه‌السلام می‌باشد و به دنبال برپایی حق و عدالت در سراسر جهان است. یاد امام مهدی(عج) تسكین بخش دل امام حسین علیه‌السلام و یارانش در شب عاشورا است و یاد امام حسین علیه‌السلام، امام مهدی(عج) را در شب و روز نالان قرار داده است. او كه هر روز جد غریبش را یاد می‌كند و در سوگ او ماتم می‌گیرد و در انتظار روز عاشورایی است كه دستور قیام به او داده شود و كار نیمه تمام جد غریبش را در برپایی دولت كریمه اهل‌بیت به پایان برساند.
برای این‌كه پیوند میان این دو را فراموش نكنیم؛ در شب میلاد امام زمان(عج)، شب قدر و در دعای ندبه از حسین علیه‌السلام یاد می‌كنیم و شعار سپاهیان حضرت مهدی(عج) «یا لثارات الحسین» است و حضرت مهدی(عج) با یاد او قیام خود را آغاز می‌كند از طرف دیگر در زیارت عاشورا، در میلاد امام حسین علیه السلام و در تعزیت روز عاشورا یاد حضرت مهدی(عج) را فراموش نمی‌كنیم و از خدا می‌خواهیم ما را از یاوران آن امام منتظر برای خونخواهی آن امام شهید قرار دهد.
در روایتی می‌خوانیم:
حضرت سید الشهدا علیه السلام در كربلا رو به اصحاب و یاوران خود كرد و فرمود:
جدم رسول خد اصلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: فرزندم حسین در سرزمین كربلا غریبانه، تنها و با لب تشنه به شهادت می رسد هر كسی او را یاری دهد همانا مرا و فرزندش حضرت مهدی(عج) را یاری كرده است.[1]
اما برای ما كه در كربلا حاضر نبودیم و نتوانستیم جان خود را فدای سالار شهیدان كنیم حالا چگونه می‌توانیم در زمره یاری گران آنان باشیم؟ در پاسخ می‌توان گفت، یاری كردن را می‌توان به یاری قلبی و زبانی و عملی انجام داد.

یاری قلبی


یاری قلبی یعنی ما در دل خواهان یاری امام حسین علیه السلام باشیم و بگوییم اگر ما آن زمان حاضر بودیم آن امام غریب را یاری می‌كردیم. امام رضا علیه‌السلام به ابن شعیب می‌فرماید: ای فرزند شبیب اگر خوشحال می‌شوی ثواب كسانی را كه در راه امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسیده‌اند را ببری هر وقت او را یاد كردی بگو «یا لیتنی كنت معهم فافوز فوزاً عظیما» ای كاش با آنان بودم و به آن رستگاری عظیم می‌رسیدم.[2]
اما یاری قلبی وقتی حاصل می‌شود كه ما امامان و جایگاه آنان را به درستی بشناسیم و بعد از شناخت درست، ولی نعمت بودنشان را مورد تصدیق و پذیرش قرار دهیم. شناخت قلبی منتهی به محبت قلبی می‌شود و به دنبال محبت و علاقه یاری قلبی به وجود می‌آید.

یاری زبانی


یاری زبانی مرحله‌ای بالاتر از یاری قلبی است یعنی انسان آن‌چه را در دل به آن عقیده‌مند است بر زبان جاری كند اگر امام حسین و امام زمان(عج) را در دل قبول دارد، بوسیله زبان عقیده قلبی خود را بیان كند و در پرتو اظهار زبانی ولی نعمت خویش را یاری كند. ما می‌توانیم با برپایی مجالس یاد اهل‌بیت در میلاد‌ها و شهادت‌ها و در روزهایی كه منسوب به آنان است و با خواندن زیارت‌ها و دعاهای منسوب به آنان به یاری زبانی آنان برخیزیم.

یاری عملی


كامل‌ترین یاری وقتی حاصل می‌شود كه انسان بعد از یاری قلبی و زبانی، با رفتار خویش در عمل، یاری‌گر امام خود باشد و اگر انسان با كردار خویش، خود را در مسیر بندگی پروردگار متعال قرار دهد و با رفتار خود دیگران را به این مسیر هدایت كند به بهترین صورت امام حسین و امام عصر(عج) را یاری كرده است. هشام بن حكم در اوایل سنین جوانی وقتی كه تازه بر صورتش مو روییده بود بر امام جعفر صادق علیه‌السلام وارد شد. امام او را بالاتر از همه بزرگان اصحاب خویش در كنار خود جای دادند و وقتی دیدند این كار بر سالخوردگان سنگین و گران آمده است هشام را این‌گونه معرفی فرمودند: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه ویده» این شخص با قلب و زبان و رفتار خود یاور ما است.[3]
در پایان یادآور می‌شویم كه اگر می‌خواهیم یاری كننده امام حسین علیه‌السلام و امام مهدی(عج) در این زمان باشیم؛ بهترین كار زنده نگاه داشتن یاد آن دو امام بزرگوار در همه جا با بیان زندگی و رفتار و هدف‌ها و فضایل آنان است و بهترین راه برای این كار نشان دادن فضایل آنان در رفتار و كردار است كه این بهترین شیوه تبلیغ است تا زینت و مایه سرافرازی آنان باشیم نه مایه سرافكندی و شرمساری آنان. به امید آن‌كه پروردگار انسان‌ها ما را از یاوران حضرت مهدی(عج) برای برپایی دولت نور و عدالت و برچیدن بیداد و ستمگری قرار دهد.

* . كارشناس و پژوهشگر.
1. معالی السبطين، ج1، ص208 ـ رياض القدس، ج1، ص263.
2. بحار الانوار، ج44، ص286.
3. بحارالانوار، ج10، ص295، حد4.

توصیه های آیت الله بهجت درباره غذا خوردن

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین ولعنه الله علی اعدایهم اجمعین


توصیه های آیت الله بهجت درباره غذا خوردن

 

 

یکی از توصیه های مرحوم آیت الله العظمی بهجت برای تندرستی این است که در غذا، اعتدال داشته باشیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم. ایشان در این باره می گویند:


«اعتدال در غذا برای سلامتی مزاج خیلی مفید است. اگر انسان همیشه به نان خوردن عادت داشته باشد، بهتر است گاهی برنج بخورد؛ و اگر همیشه برنج می خورد، بهتر است گاهی نان و یا آش بخورد و تنوع در غذا داشته باشد.

شخصی دندانش درد می کرد، نزد طبیب رفت که آن را بکشد؛ طبیب گفت: «اگر سر درد گرفتی، سرت را هم می کشی؟! اعتدال معده، دندان درد را هم برطرف می کند.» و بالاخره آن آقا دندانش را نکشید.» (1)


 

عمل به طبّ مأثور از اهل بیت علیهم السلام


با توجّه به این که علم الهی معصومین علیهم السلام، محدود به امور معنوی نیست؛ قطعا  اگر درباره مسائل طبّی و امور مربوط به تندرستی، توصیه ای داشته باشند، بهترین توصیه است. اگر روایتی از معصوم (علیه السلام) صادر شده باشد، شکی در صحّت آن نیست. هرچند بسیاری از معارف اهل بیت به دست ما نرسیده است، اما در میان همین مقداری که در دسترس ماست گنجینه های گران بهایی یافت می شود که عمل به آن نجات بخش است.


از توصیه های برخی از بزرگان، عمل به دستورات طبّی است که از ایشان (علیهم السلام) به دست ما رسیده است.


آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرمایند:


«مرحوم مجلسی در یکی از مؤلَّفاتش نوشته است: «اگر انسان به طبّ مأثور از ائمّه اطهار علیهم السلام عمل کند، به بیماری مبتلا نمی شود؛ زیرا آن ها عالِم به خواصّ مأکولات و سبزی ها و چیزهای دیگر هستند.» بنده هم فی الجمله دیده ام شخصی به طبّ مأثور عمل کرد، حدود هشتاد سال داشت و مریض نشده بود. زمانی که ما در نجف بودیم و وبا زیاد شیوع داشت، ایشان به عیادت بیماران می رفت، با این حال به بیماری دچار نشد و فقط در اواخر عمر مرضش این بود که به نماز جماعت نمی آمد و به استراحت می پرداخت. البته برای کارهای دیگر بیرون می آمد و نمی دانم که آیا در وقت وفات مریض شد و یا خیر.» (2)


و درجایی دیگر می فرمایند:


«انسان می تواند با رعایت آداب شرعی و دستورهای دینی، از اطبّاء مستغنی شود. آقایی به فرزندانش تذکّر می داد: سفارش در فلان دفتر نوشته ام و آن این است که هر روز صبح، یک عدد سیب میل کنید، و کاری به دکترها نداشته باشید. آقایی که نود الی صد سال سن داشت، می گفت: هر صبح یک سیب رنده می کنند و من می خورم و می توانم از جا بلند شوم و در طول سال، در خانه سیب نگه می داریم.» (3)


در تأیید کلام بالای  آیت الله العظمی بهجت(ره)، مطلبی را از شیخ محمدتقی بهلول (ره) نقل می کنیم:


«نسبت به بقیه مردم خیلی کمترمریض می شوم… به دود محتاج نیستم، خوراکم را از روی طب الرضا می خورم…

بگذارید تاریخش را برایتان خلاصه کنم؛ خلاصه اش این است که خلفای عباسیه از بس که به حیات خود پابند بودند که صحیح و سالم باشند، هر کدام در پایتخت خود یک دکتر اروپایی دائمی داشتند که هر وقت محتاج شدند به او مراجعه کنند. مأمون هم یک دکتر داشت. وقتی که امام رضا(علیه السلام) را ولیعهد خود کرد، یک روز در مجلس مأمون، امام رضا (علیه السلام) با آن دکتر روبه رو شدند. آن دکتر از ایشان پرسید: «جدّ شما با این‏که تصدیق طبابت کرده و گفته: «العلم علمان علم الابدان و علم الادیان» (4) پس چرا در طب کتابی ندارد؟ و خدایتان در قرآن چرا در باره طب چیزی نگفته؟» (5)

امام رضا (علیه السلام) جواب دادند: «خدای ما همه طب را در قرآن در یک کلمه گفته: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (6) اگر کسی به این کلمه عمل کند، بیمار نمی شود و به طبیب هم احتیاج پیدا نمی کند. و جدم فرموده:  المعدة بیت کل داع و الحِمیَة رأسُ کل دواء؛ (7) شکم مایه درد است و پرهیز مایه دوا.»

مأمون گفت: «خیلی خوب است که شما این را یک کمی بسط بیشتری بدهید.» امام رضا (علیه السلام) قبول کردند و رساله ای در طبابت نوشتند و به مأمون دادند و او منتشر کرد. این رساله به «رساله ی ذهبیّه» مشهور شد و شاید الآن هم در بعضی از کتاب فروشی های مشهد پیدا شود. من «رساله ی ذهبیه» امام رضا (علیه السلام) را از بر دارم و یک عمر است که به دستورات آن عمل می کنم، مخصوصاً دستوری را که حضرت درباره وعده های غذایی به مأمون دادند و از این بابت خیلی کم گرفتار مرض می شوم و حالم خوب است.»


هم غذا و هم دوا


آیت الله العظمی بهجت سه غذا را به عنوان موادّی که هم جنبه غذائیت دارند و هم دوا هستند، معرفی می کنند و در این باره می گویند:


«خرما، شیر، ماست، زیت (8)، جامع بین غذا و دواست؛ در بسیاری از موارد انسان به غذایی میل دارد، ولی مظنون است که مضرّ و موجب مرض و یا مُبطِئ (9) است.» (10)


خرما، علاج سرطان


آیت الله العظمی بهجت گفته اند:


«تعجب است که با این همه پیشرفت های علمی و طبّی هنوز نتوانسته اند سرطان را علاج و یا از آن جلوگیری کنند و یا این که بفهمند از چه حاصل می شود. می گویند: عراق و مناطقی که نخلستان دارد و خرماخیز است، مبتلایان به سرطان خیلی کم و نادر هستند. یکی از اطبّاء مدّعی بود که دارویی کشف کرده است که می تواند سرطان را درمان کند و گفته است که آن را از «قانون» شیخ ابن سینا برگرفته و عمده ی اجزای آن شیره خرماست.» (11)


ضرر غذای سرخ کرده


در بسیاری از اوقات، ممکن است برای غذاهایی که دوست داریم، خواصّی بتراشیم و از ضررهای آن غفلت کنیم؛ مانند غذاهای سرخ کردنی. گاهی هم برخی غذاها را با وجود این که خواص مفیدی دارند، به دلیل این که لذیذ نیستند، رها می کنیم. مرحوم آیت الله العظمی بهجت می گویند:


«ما غذاهای لذیذ را خوب و مفید و غذاهای غیر لذیذ را بد می دانیم در حالی که چه بسا غذاهایی که با روغن سرخ شده مضرّ باشند ولی غذای آب پز نظیر آب گوشت مفید باشد.» (12)


رعایت نظم در غذا خوردن و خوابیدن


از توصیه هایی که از معصومین و بزرگان به ما رسیده است، حفظ نظم در همه کارها و از جمله در خواب و خوراک است. شاید مشغله های روزانه، خیلی از وقت ها باعث بی نظمی در این امور شود.


آیت الله العظمی بهجت می فرمایند:


«اخلال در نظم خوردن غذاو هضم آن، و نیز اخلال در نظم خواب و دیگر کارها، موجب تأخیر تأثیر در آن ها است؛ لذا درباره رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، آمده است: «کانَ إدامُهُ الْجوعَ» (13)؛ جوع و گرسنگی، خوراک و غذای ایشان بود. …آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (14)


تا گرسنه نشدید نخورید، پیش از سیر شدن، از غذا دست بردارید


آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:


«یکی از مصری ها نوشته است: یَجِبُ أنْ یَتَجَنّبَ المریضُ الدواءَ، کَما یَتَجَنّبُ مِن السّمّ (15)

… در روایات ما آمده است: تا گرسنه نشدید نخورید، و پیش از آن که سیر شوید از غذا دست بردارید.

شیخ الرئیس هم کلمه ای دارد که خیلی عجیب است. می گوید: الطّبُّ مجموعٌ فی هذه الکلمة: اجْعَلْ طعامَکَ کلَّ یومٍ مرّةً وَ احْذَرْ طعاما قبلَ هضمِ طعامٍ

[در هر روز، یک وعده غذا بخور و پیش از این که غذای اولی هضم شود، از خوردن غذا بپرهیز.]

یعنی: گرسنگی کشیدن بیشتر موجب صحّت است تا پرخوری و سیری.

…گویا معروف است که اگر کسی چهل ساله بشود و دوای صحّت خود را نیابد، [خیری در او نیست].

نقل شده است: وقتی مار چشمش نابینا می شود، از محلّی که زندگی می کرد به محلّی دیگر می رود و بینا می شود.

انسان اگر داء و دوای خود را تشخیص دهد، هیچ ضرری به او نمی رسد، و لا اقلّ من الاحتیاط (16)» (17)


درمان «دیابت»


درباره درمان بیماری قند (دیابت) پرسش هایی از مرحوم آیت الله العظمی بهجت شده است، که ایشان این پاسخ ها را (در سه جای مختلف) گفته اند:

«شاید باید زیاد به مسافرت بروی و ورزش کنی.»


در پاسخ جوانی که همین بیماری را داشت: «بین الطلوعین در هوای آزاد قدم بزنید.»


«هندوانه ابوجهل (حنظل) بخورید، البته بسیار کم، زیرا زهر است.» (18)


لذت طعام را روزه داران می دانند


اگر انسان طعم گرسنگی را بچشد، در این صورت است که غذا برای او بسیار لذیذ خواهد بود و قدر این نعمت های الهی را بهتر خواهد دانست. از جمله شخص روزه دار که افطار برایش بسیار لذّت بخش است، هم از نظر لذّت جسمی و هم معنوی؛ البته هنگام افطار و سحری خوردن، آن قدر شکمش را پر نکند که اصلا گرسنگی را احساس نکند.


آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرماید:


«همچنین در روایت است که: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ (20)؛ [روزه دار دو خوشحالی دارد: یکی هنگام افطار و دیگری هنگام دیدار پروردگار.] البته این در صورتی است که در فطور و سحری، نخوردنِ در روز را تدارک نکند. دوازده روز از رمضان گذشته بود، روزه داری در مسجد کوفه می گفت: تا به حال گرسنه نشده ام، صوم هم برای او جوع آور نیست! با این که بعضی طالب چلو مرغ و غذاهای لذیذند، [اما] درباره مقدار خوردن در روایات آمده است «وقتی که گرسنه شدی بخور». اگر انسان گرسنه باشد نان خالی هم برای او لذیذ است، لذت طعام را صائمین می دانند.» (19)


ایشان در جایی دیگر می گویند:


«امتحان شده و مجرّب است در وقت افطار، نان و چای برای صائم از طیّباتی که دیگران می خورند، بیشتر لذّت دارد. آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (21)


روایت بالا که آیت الله العظمی بهجت بیان کردند، از امام صادق علیه السلام نقل شده است. مشابه روایت مذکور، حدیث قدسی هم داریم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم و در حدیث دیگری امام سجاد علیه السلام از خداوند متعال نقل فرموده اند که: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ حِینَ یُفْطِرُ وَ حِینَ یَلْقَی رَبَّهُ… (22)

 

مایعات، خواب آورند.


آیت الله العظمی بهجت درباره علاج بی خوابی گفته اند:


«خوردن مایعات و ماست و خیار، برای زود خوابیدن خوب است؛ البته شاید هضم خیار سنگین باشد ولی آب دوغ –هرچند یک لیوان در شب خورده شود- برای خواب مفید است.» (23)


البته ایشان توصیه های دیگری هم درباره علاج بی خوابی دارند، که ما فقط بخشی را که مربوط به خوردنی ها بود، آوردیم. (24)


پی نوشت ها:


1. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص338

2. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176

3. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238

4. بحار الانوار، ج1، ص220؛ بحار الانوار، ج30، ص414؛ بحار الانوار، ج62، ص122؛ کنز الفوائد، ج2، ص107

5. شیعه آنلاین

6. سوره اعراف/ آیه31

7. بحار الانوار، ج59، ص290؛ طب النبی، ص19

8. روغن زیتون

9. بهبودی از بیماری را به تأخیر بیاندازد.

10. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146

11. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص158

12. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص248

13. نهج البلاغة/227؛ بحار الانوار، ج14، ص238

14. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146

15. بیمار، همان گونه که از خوردن زهر اجتناب می کند، باید از خوردن دارو بپرهیزد.

16. حداقل باید احتیاط کند.

17. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238

18. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176 / گوهرهای حکیمانه، ص17

19. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص226

20. الکافی، ج4، ص65؛ من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج2، ص76؛ وسائل‏ الشیعة، ج10، ص397 و ص403

21. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146

22. من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج2، ص75؛ وسائل‏ الشیعة، ج10، ص400؛ مستدرک‏ الوسائل، ج7، ص498

23. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص14

24. همان

منبع :

سایت حوزه

​دیدار محمدحسین طباطبایی با آیت الله بهجت

دیدار محمدحسین طباطبایی با آیت الله بهجت
اتصالش بیشتر باشد/ هر هفته یکبار به جمکران بروند
 
آیت الله بهجت در دیدار با حافظ قرآن، محمدحسین طباطبایی به همراه پدرش، خطاب به پدر محمدحسین فرمود:
 
تفریحات مشروع زیاد انجام دهد و تغییر آب و هوا خیلی تاثیر دارد. شنیده ام که عده ای به خاطر تعویض خون به کشورهای خارج مسافرت می کنند اما من فکر می کنم این مسافرت کار تعویض خون را می کند. ان شاءالله که شما در تربیت ظاهری، باطنی و صوری و معنوی ایشان موفق باشید.
 
به ایشان عرض شد: منظور حضرت عالی چه نوع مسافرت هایی است؟! چون ایشان به خارج از کشور زیاد مسافرت می کنند. آیا بیشتر از این باشد؟
 
آقا فرمودند: نه اتصالش بیشتر باشد. مثلاً هر هفته یک بار جمکران بروند، همین خودش یک تغییر است.
 
توسلات خیلی نافع است، به این امامزاده ها زیاد سربزنید. این بزرگواران همچون میوه ها که هر کدام ویتامین خاصی دارند، هر کدامشان خواص و آثاری دارند.
 
انشاءالله فراموش نمی کنید. اگر هیچ کدام از اینها نباشد، همین بین الطلوعین در هوای آزاد قدم زدن و تعقیبات نماز را خواندن خیلی تأثیر دارد. به هر حال این مقدار از دست ما برمی آید که اینها را تذکر بدهیم.
 

دستورالعمل های اخلاقی آیت الله بهجت (ره)

 
دستورالعمل های اخلاقی آیت الله بهجت (ره)
 
1. دستورالعمل اول
 
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین. 
 
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست. 
 
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند. 
 
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح. 
 
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت «ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه». 
 
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. 
 
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم. 
 
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم. 
 
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد. 
 
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا». 
 
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه «کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم»
 
وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین. / مشهد، ربیع الثانی 1420
 
2. دستور العمل دوم 
 
کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات. 
 
آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود. 
 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعینمشهد ربیع الثانی 1420.
 
3. دستور العمل سوم
 
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
 
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
 
بارها گفته ام و بار دگر می گویم: « کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند.» 
 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/الاقل محمد تقی البهجة
 
4. دستور العمل چهارم
 
الحمدلله وحده، و الصلاة علی سید انبیائه و علی آله الطیبین، و اللعن أعدائهم اجمعین. 
 
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است، از آن جمله: 
 
1. نصیحت در جزئیات است، و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات؛ ناشناسها و همدیگر را نصیحت نمی کنند. 
 
2. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»؛ «[من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم» ؛ (والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا). 
 
آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید. 
 
3. همه می دانند که «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند:
 
«ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم.» 
 
4. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این، از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛ «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم »؛ 
 
مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است. 
 
5. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات وغیرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد. 
 
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد: 
 
«جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی الاخرة عمله.» 
 
6. از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است: (و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون.) عبودیت ترک معصیت در عقیده و عمل.
 
بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم!! غافلند از اینکه معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است. 
 
محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بَخس و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است. 
 
از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به «عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت» قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است. 
 
البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد. 
«و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت، و إلیه انیب.»
 
و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین/ الأقل محمد تقی البهجة/ 17 ربیع المولود 1419 
 
5. دستور العمل پنجم
 
کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات الله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید، و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارق القلب، نماز را که همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر که را امام، مخالف خود می داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق می داند با او موافق، [و] لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او و لو علی سبیل الاجمالی؛ هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وِزر و بالی را واجد نخواهد بود. 
 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/ العبد محمد تقی البهجة
 
6. دستور العمل ششم 
 
هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از «ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست.»
 
و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائمیه»، صورت نمی گیرد. 
 
والله الموفق/العبد محمد تقی البهجة
 
7. دستور العمل هفتم
 
من کلام علی علیه السلام: 
«إعلم أن کل شیء من عملک تبع لصلاتک: بدان که هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست»؛ 
 
علیکم بالمحافظة علی الصلوات الخمس فی اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إلیه تعالی فیها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالی: بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنج گانه در اولین وقتهای آنها؛ و بر شما باد به روی نمودن و توجّه با تمام وجود بسوی خدای تعالی؛ {در این صورت} سعادت را از دست نخواهید داد إن شاء الله تعالی.
 
وفقنا الله و ایاکم لمراضیه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین. 
 
8. دستور العمل هشتم
 
جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که مقدمه عملیات مناسبه می باشند، با آنها معامله ذی المقدمه می کنند، کأنه دستور این است که «بگویند و بشنوند، برای اینکه بگویند و بشنوند!» و این اشتباه است. 
 
تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند: «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم» با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید. 
 
بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند. 
 
بعضی «التماس دعا» دارند، می گوییم «برای چه؟» درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: «دعا کنید!» 
 
دور است آنچه می گوییم و آنچه می خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط می کنند. ما از عهده تکلیف، خارج نمی شویم، بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود؛ این طور نباشد: 
 
پی مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
 
خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حرکت عملیه بدون علم بکنیم [و] توقف با علم بکنیم. 
 
آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم تا بدانیم؛ قطعاً این راه پشیمانی ندارد. 
 
به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به «دفتر شرع» نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم. 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 
9. دستور العمل نهم
 
آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سؤال می شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده اید، عمل کرده اید، یا نه؟
 
آیا می دانید که: «هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید.»؟
 
آیا اگر عمل به معلومات - اختیاراً ـ ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟ 
 
آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: «با اعمال خودتان، دعوت به حق بنماید»؟ 
 
آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم، یا آنکه یاد بگیریم؟ 
 
آیا جواب این سؤالها از قرآن کریم: 
 
(والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)، و از کلام معصوم: «من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم » و «من عمل بما علم، کفی ما لم یعلم»، [ روشن نمی شود؟] 
 
خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را می دانیم، زیر پا نگذاریم و در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط نمائیم تا معلوم شود. 
 
وما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت و إلیه انیب. 
 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/الاقل محمد تقی البهجة/ مشهد مقدس/ یکشنبه 1375 هـ.ش./ مطابق با ربیع الاول 1417 هـ.ق.
 
10. دستور العمل دهم
 
همه می دانیم که رضای خداوند اجّل، با آنکه غنی بالذات [است] و احتیاج به ایمان بندگان و لوازم ایمان آنها ندارد، در این است [که]: 
 
بندگان، همیشه در مقام تقرب به او باشند، پس می دانیم که برای حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [ خداوند] محبت به یاد او و ادامه یاد او دارد. 
 
پس می دانیم به درجه اشتغال به یاد او، انتفاع ما از تقرب به او، خواهد بود؛ و در طاعت و خدمت او، هر قدر کوشا باشیم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهیم بود؛ و فرق بین ما و سلمان سلام الله علیه، در درجه طاعت و یاد او که مؤثر در درجه قرب ما است، خواهد بود. 
 
و آنچه می دانیم که اعمالی در دنیا محل ابتلاء ما خواهد شد، باید بدانیم؛ که آنها هر کدام مورد رضای خداست، ایضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است. 
 
پس باید بدانیم که هدف باید این باشد که تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت، باید باشد، تا به آخرین درجه قرب مستعد خودمان برسیم، و گرنه بعد از آنکه دیدیم بعضی، به مقامات عالیه رسیدند و ما بی جهت، عقب ماندیم، پشیمان خواهیم شد. 
 
وقفنا الله لترک الاشتغال بغیر رضاه بمحمد و آله صلوات الله علیهم اجمعینالأقل محمد تقی بهجة/ مشهد مقدس/ چهارشنبه 1375 هـ ش/ مطابق با ربیع الاول 1417 هـ ق
 
11. دستور العمل یازدهم
 
الحمدلله وحده و الصلاة علی سید الانبیاء محمد و آله سادة الأوصیاء الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم من الأولین و الآخرین. 
 
و بعد، مخفی نیست بر اولی الألباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات، شناختن محرّک است که حرکت، احتیاج به او دارد، و شناختن ما منه الحرکه و ما إلیه الحرکه و ما له الحرکه، یعنی بدایت و نهایت و غرض، که آن به آن، ممکنات، متحرک به سوی مقصد می باشند. 
 
فرق بین عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است؛ و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا. 
 
پس، اگر محرک را شناختیم و از نظم متحرکات، حسن تدبیر و حکمت محرّک را دانستیم، تمام توجه ما به اراده تکوینیه و تشریعیه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگر چه بالاترین شهید باشد؛ و وای به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد. 
 
در عواقب این حرکات، جاهل می گوید: «ای کاش خلق نمی شدم»، عالم می گوید: «کاش هفتاد مرتبه، حرکت به مقصد نمایم و باز بر گردم و حرکت نمایم و شهید حق بشوم». 
 
مبادا از زندگی خودمان، پشیمان شده بر گردیم؛ صریحاً می گویم: ـمثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی، حیات او محسوب و نصف دیگر، ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خویش و عدم نفع. 
 
خداشناس، مطیع خدا می شود و سر و کار با او دارد؛ و آنچه می داند موافق رضای اوست، عمل می نماید؛ و در آنچه نمی داند، توقف می نماید تا بداند؛ و آن به آن، استعلام می نماید و عمل می نماید، یا توقف می نماید؛ عملش، از روی دلیل؛ و توقفش، از روی عدم دلیل. 
 
آیا ممکن است بدون اینکه با سلاح اطاعت خدای قادر باشیم، قافله ما به سلامت از این رهگذر پر خطر، به مقصد برسد؟ آیا ممکن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غیر او باشد؟ پس قوت نافعه باقیه نیست، مگر برای خداییان، و ضعفی نیست مگر برای غیر آنها.
 
حال اگر در این مرحله، صاحب یقین شدیم، باید برای عملی نمودن این صفات و احوال، بدانیم که این حرکت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّک دواعی باطله است، که اگر اعتنا به آنها نکنیم، کافی است در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی: «أفضل زاد الراحل إلیک عزم إرادة». 
 
والحمدلله اولاً و آخراً، و الصلاة علی محمدو آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین./ مشهد مقدس چهارشنبه مرداد ماه هـ.ش/ مطابق با ربیع الاول 1417 هـ. ق
 
مداحی های محرم