حکایتی عجیب از آیه الله قاضی

حکایتی عجیب از آیه الله قاضی
خبر دادند که آقای حاج آقا روح الله خمینی (امام در آن زمان به این لقب معروف بودند) به نجف آمده اند و می خواهند با آقای قاضی ملاقات کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

نقل از: آیت الله سید احمد نجفی : در نجف مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی که پدر زن اینجانب بود بعضی از مسایلی را که می خواست برای امام رخ بدهد.

از قبل می دانست و به من هم می گفت. من به ایشان عرض کردم شما از کجا این مسایل را می دانید؟ ایشان قضیه ای را نقل کردند که: ما در خدمت مرحوم آیت الله حاج سید علی قاضی که استاد اخلاق بزرگانی مانند آقای بهجت، مرحوم آقای قوچانی، مرحوم آقای میلانی و… بودند حاضر بودیم.

هر روز به محضر ایشان می رفتیم و استفاده می کردیم.

یک روز دو نفر از شاگردهایی که هر روز به محضر مرحوم قاضی مشرف می شدند خبر دادند که آقایحاج آقا روح الله خمینی (امام در آن زمان به این لقب معروف بودند) به نجف آمده اند (این سفر قبل از تبعید امام بوده است) و می خواهند با شما ملاقات کنند.

ما که سمت شاگردی امام را داشتیم خوشحال شدیم که در این ملاقات استاد ما (حضرت امام) در حوزه قم معرفی می شود. چون اگر شخصی مثل مرحوم قاضی ایشان را می پسندید برای ما خیلی مهم بود.

روزی معین شد و امام تشریف آوردند ما هم در کتابخانه آقای قاضی نشسته بودیم وقتی امام به آقای قاضی وارد شدند به ایشان سلام کردند .

روش مرحوم آقای قاضی این بود که هر کس به ایشان وارد می شد جلوی او هر کس که بود بلند می شد و به بعضی هم جای مخصوصی را تعارف می کرد که بنشینند ولی وقتی امام وارد شدند آقای قاضی جلوی امام بلند نشدند و هیچ هم به ایشان تعارف نکردند که جایی بنشینند امام هم در کمال ادب دو زانو دم در اتاق ایشان نشست.

طلاب و شاگردان امام که در آن جلسه حاضر بودند ناراحت شدند که چرا مرحوم آقای قاضی در برابر این مرد بزرگ و فاضل و وارسته حوزه قم بلند نشدند. آن دو نفری که معرف امام به آقای قاضی بودند هم وارد شدند و در جای همیشگی خودشان نشستند.

بیش از یک ساعت مجلس به سکوت تام گذشت و هیچ کس هم هیچ صحبتی نکرد. امام هم در تمام این مدت سرشان پایین بود و به دستشان نگاه می کردند.

مرحوم قاضی هم همینطور ساکت بودند و سرشان را پایین انداخته بودند.

بعد از این مدت ناگهان مرحوم قاضی رو کردند به من و فرمودند آقای حاج شیخ عباس (قوچانی) آن کتاب را بیاور. من به تمام کتابهای ایشان آشنا بودم چون بعضی از این کتابها را شاید صد مرتبه یا بیشتر خدمت آقای قاضی آورده بودم و مباحثی را که لازم بود بررسی کرده بودم. تا ایشان گفتند آن کتاب را بیاور من دستم بی اختیار به طرف کتابی رفت که تا آن وقت آن کتاب را در آن کتابخانه ندیده بودم حتی از آقای قاضی نپرسیدم کدام کتاب.

مثلا کتاب دست راست، دست چپ، قفسه بالا . همانطور بی اراده دستم به آن کتاب برخورد آن را آوردم و آقای قاضی فرمودند آن را باز کن. گفتم آقا چه صفحه ای را باز کنم؟ فرمودند هر کجایش که باشد من هم همین طوری کتاب را باز کردم دیدم که آن کتاب به زبان فارسی است و لذا بیشتر تعجب کردم.

چون طی چند سالی که من در خدمت آقای قاضی بودم این کتاب را حتی یک مرتبه هم ندیده بودم حتی جلد آن را هم ندیده بودم کتاب را که باز کردم دیدم اول صفحه نوشته شده حکایت. گفتم آقا نوشته شده حکایت. فرمود، باشد بخوان.

مضمون آن حکایت آن بود که یک مملکتی بود که در آن مملکت سلطانی حکومت می کرد. این سلطان به جهت فسق و فجور و معصیتی که از ناحیه خود و خاندانش در آن مملکت رخ داد به تباهی دینی کشیده شد و فساد در آنجا رایج شد عالم بزرگوار و مردی روحانی و الهی علیه آن سلطان قیام کرد.

این مرد روحانی هر چه آن سلطان را نصیحت کرد به نتیجه ای نرسید لذا مجبور شد علیه سلطان اقدام شدیدتری بکند.

پس از این شدت عمل، سلطان آن عالم دینی را دستگیر و پس از زندان او را به یکی از ممالک مجاور تبعید کرد.

بعد از مدتی که آن عالم در مملکتی که در مجاور مملکت خودش بود در حال تبعید به سر می برد آن سلطان مجددا او را به مملکت دیگری که اعتاب مقدسه (قبور ائمه اطهار) در آن بودند تبعید کرد.

این عالم مدتی در آن شهری که اعتاب مقدسه بود زندگی کرد تا اینکه اراده خداوند بر این قرار گرفت که این عالم به مملکت خود وارد شد و آن سلطان فرار کرد و در خارج از مملکت خود از دنیا رفت و زمان آن مملکت به دست آن عالم جلیل القدر افتاد و به تدریج به مدینه فاضله ای تبدیل شد و دیگر فساد تا ظهور حضرت بقیة الله به آن راه نخواهد یافت؛ مطلب که به اینجا رسید حکایت هم تمام شد.

عرض کردم آقا حکایت تمام شد، حکایت دیگر هم هست فرمود: کفایت می کند کتاب را ببند و بگذار سر جای خودش گذاشتم.

همه ما که هنوز از حرکت آقای قاضی ناراحت بودیم که چرا جلوی امام بلند نشدند بیشتر متعجب شدیم و پیش خود گفتیم که چرا به جای اینکه ایشان یک مطلب عرفانی، فلسفی و علمی را مطرح کنند که آقای حاج آقا روح الله آن را برای حوزه قم به سوغات ببرند فرمودند حکایتی خوانده شود.

نکته مهمی که در برخورد آقای قاضی با امام خیلی مهم بود این است که آن دو نفری که امام را همراهی می کردند وقتی از جلسه بیرون آمدند چون این برخورد آقای قاضی با امام برای آنها خیلی سنگین بود به امام عرض کردند:

آقای قاضی را چگونه یافتید؟ امام بی آنکه کوچکترین اظهار گله ای حتی با اشاره دست یا چشم بکنند،سه بار فرمودند: من ایشان را فردی بسیار بزرگ یافتم .

بیشتر از آن مقداری که من فکر می کردم. این عبارت امام نشان می داد که کمترین اثری از هوای نفس در امام نبود.

چون هر کس در مقام و موقعیت علمی ایشان در حوزه قم بود و با او این برخورد و کم توجهی می شد اقلا یک سر و دستی تکان می داد که با این حرکت می خواهد بگوید برای من این مهم نیست ولی آن حرکات آقای قاضی (که قطعا حساب شده و شاید برای امتحان و اطلاع از قدرت روحی امام بود) کوچکترین اثری در ایشان ایجاد نکرد که نفس امام را به حرکت وادارد و این خیلی قدرت می خواهد که ایشان نه تنها با آقای قاضی مقابله به مثل نکردند بلکه به او تعظیم هم نمودند و ما در تمام ابعاد و حالات امام (اعم از حالات چشم و سکنات ایشان) به حقیقت دریافتیم که این مطلب را که در مورد آقای قاضی می فرمایند از روی صدق و صداقت است.

بر عکس ما که تمام وجودمان بسته به تعارفات بی پایه و ساختگی است، امام تمام این حالات نفسانی را پی کرده و در خود کشته بودند.

این قضیه مربوط به قبل از جریان پانزده خرداد است که امام به ایران بازگشتند و به قم آمدند. هر کس از فضلا و طلاب از امام در مورد آقای قاضی می پرسیدند ایشان بسیار از او تجلیل می نمود و می فرمود کسانی که در نجف هستند باید از وجود ایشان خیلی استفاده بکنند.

بعدها مرحوم آقای قوچانی در جریان مقدمات انقلاب هر حادثه ای که پیش می آمد می فرمود این قضیه هم در آن حکایت بود بعد مکرر می گفتند که آقای حاج آقا روح الله قطعا به ایران باز می گردند و زمام امور ایران به دست ایشان خواهد افتاد. لاجرم بقیه چیزها هم تحقق پیدا خواهد کرد و هیچ شکی در این نیست.

لذا پس از پیروزی انقلاب که امام به قم آمدند مرحوم قوچانی از اولین کسانی بود که به ایران آمد و با امام بیعت کرد.

طبقه بندی: آیت الله سید علی قاضی (ره)، اعنقادی_مذهبی، اخلاقی، سیاسی _اجتماعی،

یا صاحب الزمان

ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است…ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود

آسیب های ماهواره

چكیده
دراین مقاله كوتاه سعی بر آن شده كه اهداف شبكه های ماهواره ای و نقشی كه بر عهده دارند و همچنین بررسی آسیب‌های ماهواره اعم از آسیب‌های فردی، روحی روانی، خانوادگی، اجتماعی، دینی واعتقادی، و…با توجه به احادیث و آیات قرآن مورد بحث قرار گیرد.

مقدمه
امروز ما با غول پرنده افسانه‌ای 17 هزار سر و دست وپایی روبه‌رو هستیم كه همه دنیا را به هم می‌دوزد و مرتبط می‌کند، غولی كه چنگالهای نحس خود را در بدنه خانواده فرو می‌کند و نگوییم در یك آن بلكه با چند پرده نمایش سفره، خانه و خانواده را بر می‌چیند كه اگر برای قدیمی‌ها ازاین غول می‌گفتی دهانشان از تعجب باز می‌ماند كه مگر می‌شود بله امروز سر از قبر در بیاورند وببینند كه این غول چگونه همسران را سر به هوی كرده ورو به طلاق و فرزندان را به اعتیاد و فساد دعوت می‌کند و چطور فرهنگ‌ها را مسخر خود و چطور آداب و رسوم و اعتقادات و ارزش‌ها را به یك باره می‌بلعد؛ و جز خسران زیان تباهی باقی نمی‌گذارد. در این مقاله كوتاه به بخشی از اهداف ماهواره و آسیب‌های ناشی از برخی از شبکه‌ها و همچنین راهكارها توجه شده است.
اهداف ماهواره
1- دعوت به نفاق و فسق
قال رسول الله (صلی الله علیه واله) واما علامه الفاسق فاربعه الهو ولغو والعدوان والبهتان رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: علامت فاسق چهار چیز است: 1- لهو گرایی 2- بیهوده گرایی 3- دشمنی 4-تهمت زدن (1)
2- دعوت به كارهای پست
عن الصادق (علیه السلام) انه سئل عن السفله فقال من یشرب الخمر و یضرب الطنبور از امام صادق (علیه السلام) از كار پست سوال شد، حضرت فرمود: كسی كه مشروبات مست كننده بخورد 2-كسی كه طنبور سنطور بزند (2)
3- دعوت به فساد قلب و نفاق
قال رسول الله (صلی الله علیه واله) اربعه یفسدن القلب و ینبتن النفاق فی القلب كما ینبتن الماء الشجر: استماع الهو والبذاء واتیان باب السلطان وطلب الصید رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: چهار چیز قلب را فاسد می‌کند ونفاق را در دل به وجود می‌آورد همچنان كه آب درخت را رشد می‌دهد 1-گوش دادن موسیقی 2-قمار كردن 3-توجه به حكمرانان ظالم 4-شكار بی جهت
(3)
4-دعوت به بدی و فحشاوسخنان بی دلیل
ا نَّما یَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
او تنها شما را به بدى و فحشاء و گفتن سخنان بى دلیل و نسبت دادن آن به خدا وا می‌دارد (4)
5—دعوت به نگاه آلوده وخیانت
أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا یَنْظُرُ إِلَى فَرْجِ امْرَأَةٍ لَا تَحِلُّ لَهُ وَ رَجُلًا خَانَ أَخَاهُ فِی امْرَأَتِهِ وَ رَجُلًا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَى نَفْعِهِ فَسَأَلَهُمُ الرِّشْوَة امام باقر (ع) فرمود: رسول خدا (ص) لعن كرد مردی راكه نگاه كند به فرج زنی كه حلال او نمی‌باشد و مردی كه خیانت كند به زن برادرش و مردی كه مردم به او محتاج شوند ودر مقابل از مردم رشوه بخواهد. (5)
آسیب‌های ماهواره
1- عوارض روحی و روانی (متاثر ازفیلم‌های مبتذل و خشن)
الف – احساس گناه
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً امام صادق (ع) فرمود: نگاه (حرام) تیری از تیرهای مسموم شیطان می‌باشد؛ و چه بسا نگاه حرامی كه حسرة و پشیمانی (روانی) طولانی را به جای می‌گذارد. (6)
ب- روان پریشی:
مرد یا زنی كه همواره در ماهواره نا محرم را با آن بدن نیمه عریان و آرایش شده ببیند و نتواند به آرزوی خود برسد. به صورت عقده در خود ریخته ودچاربیماری روان پریشی خواهد شد.
عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ كَانَ جَالِساً فِی أَصْحَابِهِ إِذْ مَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِیلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ ع إِنَّ عُیُونَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِكَ سَبَبُ هِبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ فَإِنَّمَا هِیَ امْرَأَةٌ كَامْرَأَة
روایت شده از علی (ع) در میان یارانش نشسته بود كه زنی زیبا از كنار آن‌ها عبور نمود و عده ای از آنها به او خیره شدند پس امام (ع) فرمود: همانا دیدگان این بزرگان طمعكار است و این نگاههای خیره سبب ایجاد تصور ذهنی می‌شود بنابراین، هنگامی كه یكی از شما به زنی نگاه كند كه از او خوشش بیاید باید با همسر خود آمیزش كند، (و بداند) آن زن، زنی است همچو زن خودش. (7)
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ به ثلاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَكُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ (8)
امام صادق (ع) فرمود: هركس قلبش به دنیا تعلق پیدا كند قلبش به سه خصلت تعلق پیدا كند. گرفتاری كه تمام نمی‌شود، و آرزیی كه درك نمی‌کند و امیدی كه به آن نمی‌رسد.
وَ قَالَ ع مَنْ أَمَّلَ فَاجِراً كَانَ أَدْنَى عُقُوبَتِهِ الْحِرْمَانَ هر كس آرزوی گناه داشته باشد كمترین عقوبتش پشیمانی است. (9)
ج- پایین آمدن سطح رضایتمندی همسران:
مرد ویا زنی كه همواره صحنه های مستهجن به واسطه فیلم‌های ماهواره برای او عادی شده باشد دیگر به واسطه همسر راضی نمی‌گردد. واین اولین قدم فساد زن ومرد در خانواده می‌باشد.
عَنْ عَلِیٍّ ع فِی حَدِیثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ إِذَا رَأَى أَحَدُكُمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ‏ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَى فَلَا یَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطَانِ عَلَى قَلْبِهِ سَبِیلًا لِیَصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا
علی (ع) فرمود: هرگاه از زنی خوشتان آمد نزد همسر خود بروید (وبا او رابطه زناشویی برقرار كنید).زیرا همسر شما هم مثل اوست و برای شیطان در قلب خود راهی قرار ندهید، تا اینكه آن زن از خاطر شما برود. (10)
د-خود ارضایی:
دیدن صحنه های محرك و شهوت انگیز در فیلم‌های ماهواره مخصوصا برای جوانانی كه توان اطفاءشهوت از راه شرعی را ندارند، موجب روی آوردن به دفع شهوت از راه استمناء می‌گردد.

ه-هم جنس گرایی:
سیر شدن از جنس مخالف (به خاطر دیدن صحنه های مستهجن) ورو آوردن به هم جنس كه خود یك نوع بیماری می‌باشد. - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ كَانَ عَلِیٌّ ع إِذَا وَجَدَ رَجُلَیْنِ فِی لِحَافٍ وَاحِدٍ مُجَرَّدَیْنِ جَلَدَهُمَا حَدَّ الزَّانِی مِائَةَ جَلْدَةٍ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا وَ كَذَا الْمَرْأَتَانِ إِذَا وُجِدَتَا فِی لِحَافٍ وَاحِدٍ مُجَرَّدَتَیْنِ جَلَدَ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَة امام باقر (ع) فرمود: علی (ع) اگر می‌یافت دو مرد مجرد را در زیر یك لحاف حد زانی كه صد ضربه شلاق بود به هر كدام از آنها می‌زد. واگردو زن مجرد را در زیر یك لحاف می‌یافت به هر كدام صد ضربه شلاق حد زنا می‌زد. (11)
ی- دعوت به آرامش كاذب با اعتیاد به انواع قرص‌ها:
برای آرامش و دور كردن اضطراب و افسردگی ناشی از دیدن فیلم‌های خشن ومستهجن موجبات رو آوردن به انواع اعتیاد را فراهم می‌کنند.
ن- افسردگی شدید وگاه همراه با خودكشی
انحطاط ودور افتادگی از اصل خود با دیدن انواع و اقسام فیلم‌ها و به وجود آمدن احساس پوچی و بی هویتی و دور شدن از یاد خدا و هجوم تاریکی‌ها و بیماریهای روانی انسان را به سمت خود كشی سوق می‌دهد.
و - و مواردی از قبیل
1. ایجاد روابط نا سالم
با به نمایش گذاشتن انواع فیلمهای شهوت انگیز و روابط نا مشروع كم كم روابط نا سالم بین زن ومرد نا محرم عادی شده و منجر به فساد خانواده و اجتماع می‌گردد.

2. افزایش جرایم توسط نمایش تصاویر خشونت بار
سهل وآسان نشان دادن كشتار وقتل و هر گونه جنایت با سلاح سرد وگرم ترس بیننده را فرو می‌ریزد و موجبات بلا رفتن آمار جرم وجنایت در جامعه را پدید می‌آورد.

3. ترویج مد گرایی وارائه مد های آرایشی وپوشش زننده:
امام صادق (ع) : اوحی الله عز وجلالی النبی من الانبیاء قل للمؤمنین: لا تلبسوا لبس اعدائیو لا تطمعوا طعام اعدائی ولا تسلكوا مسالك اعدایی، فتكونوا اعدائی كما هم اعدائی ترجمه: خداوند بزرگ به پیامبری از پیامبرانش وحی نمود كه به مؤمنین بگو: لباس دشمنان مرا نپوشید، غذای آنان را نخورید و از راه آنان نروید (آنان را الگوی خود قرار ندهید) که در این صورت از دشمنان من محسوب می‌شوید، همانطور كه آنان دشمنان من هستند. (12)

4. ترویج عقایدو فرقه های نادرست وغیر اخلاقی مثل شیطان‌پرستی

5. از بین رفتن قبح روابط غیر اخلاقی در بین مردم
قال الله تبارك وتعالی ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم ترجمه: همنا برای كسانی كه دوست دارند گناه فاحش در بین مؤمنان شایع گردد (و محیط زندگی‌شان آلوده گردد) عذاب درد ناكی است. (13)

6. نابود كردن فرهنگ مردم جهان، اعم از سنت‌ها، آداب ورسوم

7. تلاش برایجاد هیجانات، خوشی‌ها، تفریحات، سرگرمیهای كاذب در بین مردم.

8. ایجاد فرهنگ مصرف وتبلیغ كالاهای غربی و دور نگه داشتن مردم از خود كفایی

9. سست شدن بنیان خانواده (اختلاف بین خانواده بین همسران – مرزها وحریم خانواده را می‌شکنند – طلاق وجدایی را فراهم می‌کنند). قال الله تبارك تعالی: قوا انفسكم واهلیكم نارا ترجمه: خود و خاندانتان را از (عذاب) آتش حفظ كنید. (14)
10. ترویج فرهنگ ابتذال و بی حجابی وبی حیایی
11. ترویج هوس خواهی وتنوع طلبی
12. تهاجم فرهنگی نرم و بی سر صدا به هر فرهنگی كه بخواهند.
13. الگوگیری غلط:
قال رسول الله (ص) : لا یتبه الزی بالزی حتی یشبه الخلق با لخلق، ومن شبه به قوم فهو منهم ترجمه: شکل‌ها به یكدیگر همانند نمی‌گردد، جز آنكه خلق خوها به هم نزدیك گردد، وهركس خود را شبیه گروهی سازد، از آنان به شمار می‌رود (15)
14. ایجاد فراموشی هدف:
علی (ع) : من كانت الدنیا اكبر همه طال شقاؤه و غمه ترجمه: آن شخص كه دنیا بزرگ‌ترین هدف وی باشد، همواره گرفتار بد بختی و اندوه خواهد شد. (16)
15. فراموشی معاد:
با توجه دادن به دنیای محض و لذتهای زود گذر و فانی كردن مردم در اینكه اینست وجز این نیست مانع از توجه مردم به آخرت می‌شوند.
إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِید به ما نَسُواْ یَوْمَ الحْسَابِ
كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى به خاطر فراموش كردن روز حساب دارند! (17)
16. تباهی خرد و اندیشه:
قال علی (ع) : قد خرقت الشهوات عقله ترجمه: شهوت‌ها خرد اورا تباه كرده است. (18)
17. طغیان و سركشی:
قال الله تبارك وتعالی: كلا ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی
ترجمه: باز چراانسان از كفر وطغیان باز نمی‌ایستد. با تماشای برنامه های مستهجن و محرك جنسی شهوت طغیان می‌کند ودست به كفر وعصیان وجرم می‌زند. (19)
18. ایجاد پشیمانی:
قال صادق (ع) ان الحسرة و الندامه والویل كله لمن لم ینتفع به ما ابصر ومن لم یدر الامرالذی هو علیه مقیم، انفع هو له ام ضر؟ ترجمه: حسرت و پشیمانی و نگون‌ساری برای كسی است كه از آنچه بر آن بینایی دارد، بهره نگیرد ونداند كاری كه می‌کند برای او سود دارد یا زیان. (20)
پس از صرف بیهوده عمر در تماشای فیلم‌های لغو وتأثیر پذیری و خلق وخوی حیوانی پیدا كردن در پایان چیزی جز حسرت واندوه بر جای نمی‌ماند.
19. تزلزل اعتقادی: در شبكه‌های مختلف حتی با نام دین به راحتی ایجاد شبهات مختلف كرده و با مغلطه و سفسطه افكنی بدون اینكه مناظره ای یا جواب‌دهنده‌ای باشد، به مبانی وریشه های یك دین حمله می‌کنند و عده ای از مردم كه متأسفانه دارای معلومات كافی در آن بحث نیستند فریب شیادهایی را می‌خورند كه با شیطلان قرینند.
20. وارونه سازی و پایمالی فضیلت‌ها
در تحت لوای بیان تفسیر یا بیان دستورات الهی آنچنان ارزش‌ها و فضیلت‌های دینی را وارونه جلوه می‌دهند كه هر بیننده‌ای فكر می‌کند فقط اوست كه راست می‌گوید.
21. فراموش كردن یاد خداوند: قال الله تبارك وتعالی: ترجمه: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكاً وَ نحَشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَى‏
و هر كس از یاد من روىگردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏كنیم! (21) تمسخر و استهزاء آیات الهی:
قال الله تبارك وتعالی: ولئن سأ لتهم لیقولن انما كنا نخوض ونلعب قل اباالله و ایاته و رسوله كنتم تستهزؤن ترجمه: واگر از آن‌ها بپرسند چرا سخریه و استهزاء مكنید پاسخ دهند كه ما به مزاح ومطایبه سخن راندیم ای رسول بگو به آن‌ها آیا با خدا وآیات خدا ورسول خدا تمسخر می‌کنید. (22)
22. پخش شایعات:
خداوند متعال می‌فرمایید: وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِه وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلىَ الرَّسُولِ وَ إِلىَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنهُْمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنهْم وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَنَ إِلَّا قَلِیلًا
و چون از ناحیه كفار خبرى از امن و یا خوف به این سست ایمان‌ها برسد آن را منتشر سازند، در حالى كه اگر قبل از انتشار، آن را به اطلاع رسول و كارداران خویش رسانده، درستى و نادرستى آن را از آنان بخواهند، ایشان كه قدرت استنباط دارند، حقیقت مطلب را فهمیده، به ایشان مى‏گویند و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز مواردى انگشت شمار هر لحظه شیطان را پیروى مى‏كردید. (23)
23. سخنان جذاب و نفاق انگیز در لوای دین:
* وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُم وَ إِن یَقُولُواْ تَسْمَعْ لِقَوْلهِم كَأَنهَّمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَة یحَسَبُونَ كل صَیْحَةٍ عَلَیهْم هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم قَاتَلَهُمُ اللَّه أَنىَ‏ یُؤْفَكُونَ
اى رسول تو چون (از برون) كالبد جسمانى آن منافقان را مشاهده كنى (به آراستگى ظاهر) تو را به شگفت آرند و اگر سخن گویند (بس چرب زبانند) به سخنهایشان گوش فرا خواهى داد (ولى از درون) گویى كه چوبى خشك بر دیوارند (و هیچ ایمان و معرفت ندارند و چون در باطن نادرست و بد اندیشند) هر صدایى بشنوند بر زبان خویش پندارند. اى رسول (بدانكه) دشمنان (دین و ایمان) به حقیقت اینان هستند از ایشان بر حذر باش، خدایشان بكشد چقدر (به مكر و دروغ) از حق باز مى‏گردند. (24)
24. فتنه انگیزی و سخنان اراجیف:
لَوْ خَرَجُواْ فِیكمُ مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَ لَأَوْضَعُواْ خِلَالَكُمْ یَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِیكم سَمَّاعُونَ لهَُم وَ اللَّهُ عَلِیم بِالظَّلِمِینَ
اگر با شما بیرون شده بودند در كارتان جز فساد نمى‏افزودند و میان شما اراجیف انتشار داده فتنه‏جویى مى‏كردند و (چون) در میان شما زود باوران (نیز) بودند (در نتیجه تحت تاثیر اراجیف آنان قرار مى‏گرفتند) و خدا ستمكاران را خوب مى‏شناسد. (25)
25. ایجاد شك ودو دلی:
إِنَّمَا یَسْتَئذِنُكَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَخِرِ وَ ارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فىِ رَیْبِهِمْ یَترَدَّدُونَ
تنها كسانى كه به خدا و روز جزا ایمان ندارند و دلهایشان به شك افتاده و در شك خویش سرگردانند از تو اجازه مى‏خواهند. (26)
26. تضعیف ایمان‌ها و دعوت به كفر:
وَدَّ كَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَین لَهُمُ الْحَق فَاعْفُواْ وَ اصْفَحُواْ حَتىَ‏ یَأْتی اللَّهُ بِأَمْرِه إِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ كُل شىَ‏ْءٍ قَدِیرٌ
بسیارى از اهل كتاب دوست می‌دارند و آرزو مى‏كنند اى كاش می‌توانستند شما را بعد از آنكه ایمان آوردید بكفر برگردانند و این آرزو را از در حسد در دل مى‏پرورند بعد از آنكه حق براى خود آنان نیز روشن گشته، پس فعلا آنان را عفو كنید و نادیده بگیرید تا خدا امر خود را بفرستد كه او بر هر چیز قادر است. (27)
27. ایجاد دهكده جهانی جهت اینكه همه را مطیع هوی و هوس خود كنند:
وَ لَن تَرْضىَ‏ عَنكَ الْیهَودُ وَ لَا النَّصَارَى‏ حَتىَ‏ تَتَّبِعَ مِلَّتهَم قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُْدَی وَ لَئن اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِى جَاءَكَ مِنَ الْعِلْم مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلی وَ لَا نَصِیرٍ
یهود و نصارى هرگز از تو راضى نمى‏شوند مگر وقتى كه از كیش آنان پیروى كنى بگو تنها هدایت، هدایت خدا است و اگر هوى و هوسهاى آنان را پیروى كنى بعد از آن علمى كه روزیت شد، آن وقت از ناحیه خدا نه سرپرستى خواهى داشت و نه یاورى. (28)
28. در حال كید وفریب:
إِن تمَسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْكُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَ إِن تَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّكُمْ كَیْدُهُمْ شَیْا إِنَّ اللَّهَ به ما یَعْمَلُونَ محُیط. اگر خیرى به شما برسد آن‌ها ناراحت مى‏شوند و اگر مصیبتى برسد خوشحال مى‏گردند و شما اگر صبر كنید و از خدا بترسید، كید آن‌ها هیچ ضررى به شما نمى‏زند كه خدا به آنچه مى‏كنید، احاطه دارد. (29)
نتیجه گیری:
هر چند ماهواره شبكه های علمی ومورد استفاده دارد اما نباید غافل بود كه اكثر شبكه های ماهواره ای اهدافی جز تسخیر وتخریب وتباهی انسان‌ها وبه انحطاط و انحراف كشاندن آن‌ها وفرهنگها و آداب ورسوم ها و تبدیل به دهكده جهانی عاری از معنویت ندارد.
چهار راهكار مهم مبارزه با مفاسد ماهواره:
1-آشنایی خانوادها با احكام شرعی در باره ماهواره (احكام نگاه)
2-آگاهی دادن مردم به آسیب‌های ماهواره و اهداف آن
3- جا یگزین كردن برنامه های متنوع
4-دعوت به تقوی ومعنویات
پی نوشت ها :
1- تحف العقول ص 17
2- وسائل الشیعه ج 12 ص 234
3- خصال ص 277
4- بقره آیه 169
5- كافی 5 ص 554
6- کافی 5 ص 559
7- وسائل الشیعه ج 20 ص 106
8- كافی ج 2 ص 320
9- بحار الانوار ج 75 ص 83
10- وسائل الشیعه ج ج 20 ص 106
11- كافی ج 7 ص 182
12- علل شرایع ج 2 ص 348
13- نور آیه 19
14- تحریم آیه 6
15- ره توشه ص 303
16- میزان الحكمه ج 2 ص 909
17- ص آیه 26
18- نهج البلاغه خ 109 ص 160
19- علق آیه 6
20- بحار الانوار ج 2 ص 30
21- طه آیه 124
22- توبه آیه 65
23- نساء آیه 83
24- منافقون آیه 4
25- توبه آیه 47
26- توبه آیه 45
27- بقره 109
28- بقره 120
29- آل عمران آیه 120
منابع:
1. قرآن
2. الکلینی، ابو جعفر محمد، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ تهران، بی تا، 1375
3. ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، الخصال، بیروت، موسسه الاعلمی، الطبعه الاولی،1410 ق
4. الحسن شعبه الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول، تهران، اسلامیه،1402 ق
5. بابویه القمی ابو جعفر، علل الشرایع، بیروت، دار احیاء التراث، الطبعه الاولی،1408 ق صبحی الصالح، نهج البلاغه، قم، دار الهجره، بی تا.
6. عاملی، حر، وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه، چاپ تهران، مکتبه الاسلامیه، بی تا.
7. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، انتشارات موسسه وفا، بیروت، سال انتشار 1404 ق
8. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه، مؤسسه دار الحدیث الثقافیه، الطبعه الثانیه،1377 ش.
9. محسنی علی اكبر، ره توشه، قم، انتشارات رشید، چاپ اول، 1388

محمدرسول‌الله، سرآغاز تحولی در فیلم‌های ضدصهیونسیتی سینمای ایران

گاهی اوقات قبل از این که به سینما بروی و فیلم دلخواهت را تماشا کنی، اظهار نظرهایی که از قبل درباره‌ی فیلم شده است در ذهنت می‌ماند و تا زمانی که روی صندلی سینما بنشینی، این احساسات، قبل از تو روی آن صندلی می‌نشیند. با توجه به تحلیل‌ها و صحبت‌هایی که درباره فیلم شده بود، فکر می‌کردم این فیلم فقط به موضوع رحمت بی‌کران پيامبرخاتم (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) پرداخته است و محدوده‌ی روایت داستان، از این موضوع خارج نمی‌شود.
با توجه به اینکه گفته می‌شود قرار است فیلم محمد رسول‌الله(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) به صورت سه‌گانه ساخته شود، قضاوت را درباره کلیات موضوع سخت می‌کند، اما همان ابتدا انتظارمان این بود که: آقای مجیدی! شاید جاهای خالی که در فیلم مصطفی عقاد دیده می‌شود، در فیلم محمدرسول الله تکرار نشود. با شروع فیلم و صحنه‌ی اول که شکنجه شدن پیرمردی به نام «سموئیل» را نشان می‌داد، خوشحال شدم که یک بار دیگر از آن دفعات معدود در سینمای ایران(!) بخشی از جنایات یهود در زمان پیامبر (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) به تصویر کشیده می‌شود.
نگرش جدیدی که اکنون در تاریخ سینمای دینی-تاریخی یا به اصطلاح در سینمای تاریخ مقدسِ ایران ایجاد شده است، بعد از «شکارچی شنبه» و برخوردهایی که صهیونیسم بین‌الملل با عوامل آن کرد، باعث خواهد شد که کارگردانان و تهیه‌کنندگان بیشتری جسارت فیلمسازی درباره «نقش یهود در تاریخ ایران و اسلام» پیدا کنند.
به شهادت تاریخ و روایات و قرآن وتفاسیر، دشمنی یهود با پیامبر اسلام (صلوات‌الله‌علیه‌وآله)، مربوط به یک تاریخ و یک مقطع زمانی خاص نیست؛ بلکه علما و بزرگان یهود از همان زمان که فهمیدند پیامبر آخرالزمان، از شهر یهودیان یعنی یثرب است، تمام تلاششان را کردند که به قول آن یهودی متکبر، دیگر نباید مانند آن پیامبر ناصری حضرت مسیح(صلوات‌الله‌علیه) اجازه داد این پیامبر هم بین مردم انشقاق و دو دستگی ایجاد کند! لذا از همان ابتدای تاریخ تا به الان، به شهادت « وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ»مائده/13
بصورت دائم، یهودیان از هیچ تلاشی علیه اسلام و مسلمانان دریغ نکرده اند.
جنگ ها، غزوه ها، سریه‌ها، تحریم‌ها، تمسخرها و توطئه‌های بی پایان یهود در تاریخ پیامبر خاتم (صلوات‌الله‌علیه‌وآله)، غُلغُله می‌کندو حجم انبوه این کارشکنی‌ها و خصومت‌ها آن قدر زیاد است که گاه تاریخ از بیان آن به شرم می آیدو لذا قرآن همواره مسلمانان را از دوستی با یهود برحذر می دارد که اکثریت آنان بد دوستانی هستند .
وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ العِلمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصيرٍ. (بقره/120)
در صحنه‌های پایانی فیلم به خوبی این آیه به تصویر کشیده شده است که قرآن کریم می‌فرماید:
كَانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَـذَا لَسَاحِرٌ مُّبِينٌ (یونس/2)
یعنی:‌ آيا براى مردم شگفت‏آور است كه بر مردى از خودشان وحى فرستاديم كه مردم را [از عاقبت كفر، ناسپاسى، گناه و تجاوز] بيم ده و به كسانى كه ايمان آورده‏اند مژده ده كه آنان را نزد پروردگارشان سابقه‏اى نيك [و مقام و مرتبه‏اى بلند و پاداشى شايسته] است. كافران [لجوج و بى‏منطق] گفتند: همانا اين مرد، جادوگرى آشكار است!
به راستی در تاریخ که می‌گردیم، به درستی صحنه‌ی تحذیری که بحیرا، بزرگ مسیحی به ابوطالب می دهد را در فیلم می بینیم که به زیبایی به تصویر کشیده است. (تاریخ طبری، ج2، ص 33)
اینک بعد از فیلم «ملک سلیمان(صلوات‌الله‌علیه)» وقت این شده است که کمی به اوضاع محتوای سینمای ایران با تامل بیشتری نگاه کنیم و همینطور به اوضاع عجیب و غیر بومی جشنواره‌ی فیلم فجر، با وجود این همه فیلم‌های رنگ و وارنگی که روی پرده‌ی نقره‌ای می‌برد ولی در فضای شبه‌روشنفکری و غمزه دخترکان دست وپا می‌زند و به قول عده‌ای بیشتر به «زجرواره» شبیه است تا جشنواره فیلم فجر انقلاب اسلامی! در جشنواره، فیلم‌های بسیاری را می‌بینی که نه از نظر محتوا و نه از نظر فرم، قابل تحمل نیستند؛ کاش مسئولین فرهنگی-هنری به این فکر بیفنتد که حالا کمی و حداقل کمی از کمیت در آثار سال سینمای ایران بکاهند و بازکمی و لااقل کمی به کیفیت فیلم ها بپردازند، تا شاید راهی که انقلاب اسلامی ایران برای رفتن آن ایجاد کرد، اندکی پیموده شود! انگار هنر ایران امروز، در هوای یوتوپیای بهشتی غرب و فردوس زمینی وسکولار و اومانیستی فریب‌کار در حال دست وپا زدن است! بی‌دلیل نیست برخی مجلات و سایت‌های خوش آب و رنگ و ظاهرا سینمایی، که سر در آخور ته‌مانده غرب دارند، علیه این فیلم بسیج شده و با رادیو آمریکا و کلاغ انگلیسی، علیه این اثر فاخر توهمات می‌نگارند!
البته دشمن بیدار است؛ پروژه صهيونيستي که به صورت بیست و چهار ساعته تمام کانال‌ها و شبکه‌ها را بررسی می‌کند، بخشی از پروژه خود را به فهرست گناهان اختصاص داده است؛ افرادی که سخنرانی یا اثری مکتوب
یا سینمایی یا مستندی علیه یهودیت صهیون‌زده دارند، در این فهرست گناه قرار می‌گیرند!
باید منتظر باشیم و ببینیم در این دنیای فریب‌کار که فقط شعار آزادی را می‌دهد، فیلم محمدرسول الله(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) که از ابتدا بحث ستیز یهود فرعون‌مآب با پیامبر اسلام (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) را نشان می‌دهد، در چه رتبه‌ای از فهرست گناهان قرار مي گيرد.

-علي اصغر سياحت هويدا،محمد رسول الله ،سرآغاز تحولي در سينماي ضد صهيونيستي سينماي ايران،موسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني (ره)،1394.

آخرین سفارش



آخرین سفارش
سلام بر شهیدان؛
آنان که هنرمندانه زندگی کردند و در لحظه لحظة زندگی خود، هنرمندتر و عاشق تر می شدند؛ هنرمندانی که اگر آرام آرام در ساحل خاطراتشان قدم بزنیم، سبک بار می شویم. کافی است دلمان را میهمان دریای بیکران شان کنیم تا موج موج هنرنمایی شان را تماشا کنیم؛ هنرِ خوب زندگی کردن و مروت، هنر مردانگی و شجاعت، هنر شب زنده داری و عبادت، هنر خوب عاشق شدن و هزاران هنر دیگر که در زندگی آنان آشکار است و شهیدان با نثار جان خود، به تمامی آن هنرها رنگ جاودانگی زدند. یکی از جلوه های هنرنمایی آنان، هنر خوب اندیشیدن و خوب فهمیدن است که در پرتو این هنر، هدف نهایی خود را دریافته بودند؛ چرا که هدفشان فقط دور کردن دشمن از مرز های خاکی و دفاع از جان و مال خود و اطرافیان شان نبود، بلکه هدفی بسیار والاتر داشتند شهدا چون در مکتب انتظار آبدیده شده بودند، هدفشان نیز در راستای حکومت جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود. آنان با تفکر جهانی خود می خواستند به این هدف برسند که در آینده ای نه چندان دور، شاهد حکومتی الهی به رهبری امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را در تمام نقاط جهان باشند و دست ظالمان و مستکبران را از سر مستضعفان کوتاه کنند؛ این حقیقتی است که از متن وصیت نامة شهدا فهمیده می شود.
شهید علی اکبر پاک روان:
ما می رویم تا با فدا کردن خون خود، راه آزادی و آزاده زیستن را به انسان ها بشناسانیم و با خون خودمان، اسلام و انقلاب را به درختی تنومند تبدیل کنیم که شاخ و برگش را در سراسر گیتی بگستراند و مستضعفین را از یوغ ستم استعمارگران بیرون آورد؛ و زندگی توأم با سعادت را بنا نهد.
شهید بهروز مرادی:
هدف ما آزادی خرمشهر که اکنون در اشغال دشمن است، نیست. ما با جهان اسلام کار داریم و هدفمان این است که دنیا را آزاد کنیم.
شهید حسین مدیری:
ما با عزمی راسخ می رویم تا با فریاد تکبیرمان و با صفیر گلوله بر کفر ظالم پیروز شویم. خون سرخ ما، ضامن آزادی مسلمین است. اگر با مرگ من، نهال انقلاب جهانی اسلام به رهبری مهدی موعود، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بارور می شود، من شهادتم را بر پیشانی تاریخ می کوبم و تجاوز و بی عدالتی کاخ نشینانِ واشنگتن را در دادگاه عدل الهی - تنها امید کوخ نشینان- به محاکمه می کشم.
شهید مهرداد خداوندی:
من برای احیای دین خدا و برای بقای جمهوری اسلامی ایران ـ که آغازگر حکومت اسلامی در جهان است ـ رهسپار جبهه شدم.
شهید سعید یادگاری:
من فقط و فقط برای خدا و برای اعتلای کلمة حق و برای جهاد در راه خدا و برافراشتن پرچم توحید در سراسر جهان به اینجا [جبهه] آمده ام.
شهید ولی الله ملکی:
جهاد ما برای خدا و آزادسازی همة سرزمین های اسلامی از زیر سلطة ابرقدرت هاست. جنگ برای گرفتن خاک نیست؛ جنگ برای به خاک مالیدن پوزۀ ابرقدرت ها و برافراشتن پرچم اسلام است.
شهید سید ابوالقاسم حجازی:
رفتنم به جبهه به این دلیل است که به یاری خداوند بر دشمنان بشریت پیروز شده و زمین را به دست وارثان حقیقی آن ـ که مستضعفین هستند ـ بسپاریم.
شهید محمد رضا فضلعلی:
ما تا ناله ای از حلقوم مظلوم و ستم دیده ای برمی خیزد و تا مستضعفین بر روی زمین زیر سلطة ستم هستند، مبارزه می کنیم تا پرچم اسلام را در تمام ممالک جهان برافرازیم.

امان - بهمن و اسفند ماه 1391، شماره 40 -