آخرالزمان
آخرالزمان، جدای از معناهای صحیح و نادرست آن، به مثابه حرف آخر است، حرف آخر زمان كه بالاتر از آن نیامده و مهمتر از آن نیست.
نظام سلطه (سلطهگران و استكبار جهانی) برای تسلط بیشتر و یا از دست ندادن سلطه موجود، میكوشد با استفاده از تمام قوا و روشها، حرف آخر زمان را بگوید و خود را گوینده و تنها پایاندهنده حرفها بداند، بخواند و القا كند. تبدیل دیدگاه جنگ تمدنهای «هانتینگتون» به نظریه پایان تاریخ «فرانسیس فوكویاما»، مبنی بر برتری نظام لیبرال دموكراسی و این كه آن را بدیل و مانندی نیست و برتر از آن در مخیله انسان نیامده است، نمونهای از این تلاشهاست. به هر حال غرب و نظام سلطه، برای چنین هدفی از اتمام روشها مدد میگیرد كه عبارتند از:
انكار فرهنگ و تمدنهای امروز و فردای جوامع و مكاتب دیگر، برای حذف جدی رقیب از همه امروز و فردای جهان.
تخریب فرهنگها و مكاتبی كه قابلیت رهبری و مدیریت امروز یا فردای اندیشهها را دارا هستند.
تحریف مقولات و فرهنگهای جوامع، تا اگر به طور فیزیكی قابل حذف نیستند، به گونه محتوایی بیهویت و از درون فرو ریزند، تا هیچ میل و رغبتی به سوی آن مایل نگردد.
و بالاخره جایگزینسازی به جای واقعیت و حقیقت؛ ساختهها و پرداختهها، بدلسازی گردند و چهره آن حقیقت كاملاً مخدوش گردد.
و رسانه، جادهصافكن فرهنگها به ویژه فرهنگ سلطه است كه شكلدهنده و ترقیدهنده و مدیر خیمهشببازی آن است؛ نظام سلطه، بیشترین مدد را از رسانه میگیرد. در عصر ما پیامها فقط از طریق گفتار و نوشتار به مخاطب منتقل نمیگردند، بلكه تصاویر، نمادها، علامتها و نشانههایند كه مخاطب را به قول «پاولف» به پیامی شرطی میسازد و یا به تعبیر ما برای او پیامی را تداعی میكند.
در این میان فرهنگ والای مهدویت، این وعده الهی، آمدن انسان الهی به ویژه در نگاه مكتب اسلام و شیعه كه به روشنی از شخصیت، رفتار و سیره عملی او سخن گفته است، از هدفهای مهم عملیاتی تهاجم آنها قرار دارد؛ چرا كه مهدویت، نگاهی است به فردایی زیبا و بركنده از ظلم و سلطهگران غاصب، و نگاهی امروزی است همراه با زمینهسازی و تلاش و حركت.
نگاهی به فیلمها، بازیها و آثار دیگر غرب، از گستردگی تخریبها و تحریفهای آخرالزمان و نیز خشن نشان دادن مسلمانان و موعود الهی جهان اسلام، نشان دارد.
و جوان، به عنوان نیروی فعال و بانشاط امروز و تأثیرگذار فردا، مهمترین هدف رسانه در انكار، تخریب و تحریف و جایگزینسازی است. و از سویی دیگر، همین جوان، مهمترین عامل برنامهریز و حركتساز امروز و فرداست.
شناخت زمان، شناخت جریانات زمان و زمانه برای عقب نماندن از زمان و زمانه، سواری ندادن به سلطهگران و بعد تلاش برای شناختِ تنها عزیزی كه شایستگی امامت و حكومت بر زمان را دارد و عالم بدون رهبری او جز گمراهی و ضلالت نیست. گام دیگر جوان امروز، تلاش خستگیناپذیر او در پنهان و آشكارا برای این كه زمان و زمانه، امروز و فردا به مدیریت ظاهری، واقعی و در تمام شئونِ صاحب اصلی آن، امام زمان(عج) درآید. رسیدن به چنین اهدافی، همتی پرشور از همه، به ویژه جوانان میطلبد، تا مبادا غاصبان زمان؛ زمان و زمانیان را بیش از پیش در اختیار گیرند و آینده را نیز با ابزارهای اختاپوسی خود به سلطه در آورند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم رجبيكلاشمي در 1395/06/08 ساعت 08:52:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |