جمعه را سرمه کشیدیم ،مگر برگردی

ساحل چشم من از شوق به دریا زده است

چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است

جمعه را سرمه کشیدیم ،مگر برگردی

با همان سیصد و فرسنگ نفر برگردی 

زندگی نیست ،ممات است تو را کم دارد

دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد

از دل تنگ من ،آیا خبری هم داری؟

آشنا،پشت سرت مختصری هم داری؟ 

منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست

آه ،کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست

نکند منتظر مردن مایی ،آقا؟

منتظرهات بمیرند،میایی آقا؟

به نظر میرسد این فاصله ها کم شدنی ست

غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست

دارد از جاده صدای جرسی می آید

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست

یوسف گم شده، ای اهل حرم! آمدنی ست

***صابر خراسانی***

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.