درس اخلاق

حضور قلب در نماز

شخصی خواب دید، که در صف جماعت است، و پیشنماز مسجد، پشت به قبله نماز می خواند. چون تعبیرش را پرسید، متوجه شد که امام جماعت در نماز حواسش به کم و زیادی مأمومین است (که چند نفر به او اقتدا کرده اند). اگر پیشنماز هستی مدتی قبل از نماز بیا و در سجاده بنشین که مردم و مأمومین و کم و زیادی آن ها را نبینی. خصوصاً اگر وقتی می آیی و مردم صلوات می فرستند و سلام می کنند و دست می بوسند و بلند می شوند و تو هم حواست این گونه باشد، که دیگر واویلا است.

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «لا یَقبلُ اللّه صَلوةَ عَبدٍ لا یَحضُرُ قَلبُهُ مَعَ بَدَنِهِ؛1 خداوند نماز بنده ای را که حضور قلب ندارد قبول نمی کند». همین طور بی سواد نرو در محراب، وقتی آیت الله علوی (ره) فوت نمودند پسر ایشان گفت: پنجشنبه و جمعه جای پدر نماز می خوانم ولی روزهای دیگر برای ادامه درس به قم می روم. از این کار خیلی خوشم آمد، قدیم که اصلاً پیش نماز نمی شدند. از عالمی پرسیدند شما چرا پیشنماز نمی شوی گفت: یقین ندارم که در خواب هم گناه نکنم. علامه طباطبایی (ره) اصلاً نمی گذاشتند کسی به ایشان اقتدا کند.

طلاب هم سعی کنند تا شرایط امام جماعت را در خودشان نیافتند پیشنماز نشوند. الآن هر بچه طلبه ای پیشنماز می شود. مُغنی و سیوطی می خواند می رود پیشنماز می شود. در قدیم اکثر پیشنمازها مجتهد بودند.

لطیفه ای را نقل می کنند که در جایی امام جماعتی نیامده بود، به یکی از حضار گفتند: شما پیشنماز باش. او برای فرار از پیشنماز شدن گفت: هر گناهی کرده ام به جز پیشنمازی. نکند که پیشنماز شدن ما علاوه بر این که ثوابی نصیب ما نکند بلکه بر اثر نداشتن شرایط امام جماعت و مسلط نبودن بر هوی و هوس و خدای نکرده پیروی از تمایلات نفسانی و غیره، امام جماعت شدن ما هم گناه باشد.

«پیشنماز»ی، صبح ها به مسجد نمی آمد علتش را از او پرسیدند گفت: می خواهم لااقل یک نماز را برای خدا بخوانم، نه برای مردم. زیرا امام جماعت شدن شرایطی دارد که باید به آن عمل شود مثلاً اگر مأمومین پیر یا ضعیف باشند مستحب است امام جماعت نماز را سریع بخواند و طول ندهد و همین امر باعث می شود که من نتوانم نمازم و عبادت و بندگی و راز و نیازم با خداوند را طول بدهم؛ لااقل یک نمازم را آن طور که می خواهم بخوانم.

ضرورت مطالعه برای مبلغ

اگر برای مردم صحبت می کنی یا منبری هستی مطالعه کن و علمت را زیاد کن، و بدون مطالعه بالای منبر نرو. در قدیم منبری ها عالم و مجتهد بودند، آیت الله اصطهباناتی از عراق به حاج آقای محقق خراسانی (ره) در ایران نامه نوشت که شما ماه رمضان سال گذشته آمدید حضرت یوسف (ره) را در چاه انداختید امسال بیایید درش بیاورید. ببین چقدر ملا بودند، که یک ماه رمضان تفسیر سوره یوسف گفته اند و علاوه بر این که تمام نشده بلکه تقریباً به اول داستان یعنی به چاه انداختن حضرت رسیده بودند.

علمای قدیم مقید بودند و بدون مطالعه منبر نمی رفتند. بعضی مثل آقای میرجهانی و شیخ مهدی محدث، تمام بحارالانوار را مطالعه کرده بودند. حاج شیخ جعفر خندق آبادی (ره) پیر شده بودند ولی گاهی که خدمتشان می رسیدم می دیدم مشغول مطالعه هستند و لااقل برای هر منبرشان دو ساعت مطالعه می کردند و از خصایص ایشان این بود که در مجالس زنانه منبر نمی رفتند. مانند مرحوم حاج مقدس (ره)، یک بار ایشان را دعوت کرده بودم با سختی روی پله دوم منبر، که خیلی باریک بود نشستند، و بالای منبر نرفتند مبادا که زن های پشت پرده ایشان را ببینند. الآن که زن ها می گویند تا آقا را نبینیم گریه مان نمی آید!

نکته دیگر این که هر حرفی را هم بالای منبر نزن. قدیم طلبه ها وقتی که پای منبر آقای اشراقی (ره) در قم می نشستند، ایشان می فرمود: ای شاه، پارلمانت هم خراب است، طلبه ها هم می نوشتند و می رفتند بالای منبر می گفتند. هر کس شأنی دارد، هر حرفی را که هر کسی گفت شما نباید بگویی. اگر هم حرفی را می زنی بگو این مطلب را فلان عالم فرمود یا فلان عالم نوشت. حق علما هم باید ادا شود، همین موعظه را آیت الله العظمی مرعشی (ره) به یکی از خطباء تهران فرمودند.

سخنرانی را دعوت کنید که اهل عمل باشد. واعظی از دستشویی بیرون آمد و چون عجله داشت لذا بدون وضو منبر رفت. اگر چه این عمل حرام نیست ولی همان روز بانیِ منبر که او را دید، متوجه شد که این خطیب مقید نیست که حداقل روی منبر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) با وضو وارد شود لذا پاکت او را داد و او را جواب کرد. اگر می خواهی حرفت در مردم اثر کند باید خودت عمل کنی. در حدیث است که «إنَّ المَوعِظَةَ إذا خَرَجَت مِنَ القَلبِ دَخلت فِی القَلبِ وَ إذا خَرَجَت مِن اللِّسانِ لَم یَتجاوَزِ الاذانَ؛2 به درستی که موعظه، هنگامی که از قلب خارج شود وارد قلب می شود و هنگامی که از زبان خارج شود (و عمل همراه آن نباشد) از گوش ها تجاوز نمی کند (و در کسی اثر ندارد)».

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «إنَّ العالِمَ اذا لَم یَعمَل بِعِلمِهِ زالَت مَوعظَتُه مِنَ القُلُوبِ کَما یَزالُ المَطَرُ عَنِ الصَّفا؛3 به درستی که عالم هنگامی که به علمش عمل نکند موعظه او از قلب ها جدا می شود همان طور که باران از روی سنگ جدا می شود».

اگر خودت را ساختی و به علمت عمل کردی می توانی در دیگران اثر بگذاری و دیگران را هم بسازی. اگر به آن چه می دانی و می گویی عمل نکنی علاوه بر این که حرفت اثری ندارد عقوبت های دیگر هم داری.4 خداوند متعال به حضرت داوود (علیه السلام) وحی کرد: «إنَّ أهوَنَ ما أنَا صانِعٌ بِعالِمٍ غَیرِ عامِلٍ بِعِلمِه مِن سَبعینَ عُقُوبَةً أن أُخرِجَ مِن قَلبِه حَلاوَةَ ذِکری؛5 همانا آسان ترین عقوبت، از آن هفتاد عقوبتی که من در نظر گرفته ام برای عالمی که به علمش عمل نمی کند، این است که شیرینی ذکر و یادم را از قلب او خارج می کنم».

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «إنَّ أهلَ النّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ مِن ریحِ العالِمِ التّارِکِ لِعِلمه؛6 به درستی که اهل جهنم از بوی عالم بی عمل اذیت می شوند.»

و همچنین فرمودند: «شبی که مرا به معراج بردند گروهی را دیدم که لب هایشان را با قیچی های آتشین قیچی می کنند و دور می افکنند، گفتم: ای جبرئیل، این ها کیستند؟ گفت: این ها خطیب ها و واعظان امت تو هستند مردم را به خوبی ها امر می کنند و خودشان را فراموش می کنند در حالی که قرآن را تلاوت می کنند، آیا اینان تعقل نمی کنند؟»

اگر عالم به علمش عمل نکند، باعث می شود که ارادت مردم نسبت به روحانیت کم شود. در نتیجه ارادتشان به اسلام کم خواهد شد. و بر عکس اگر کسی به علمش عمل کند چه؟ امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «مَن عَمِلَ بِما عَلِمَ عَلَّمَه اللّهُ ما لَم یَعلَم؛ 8 هر کس به علمش عمل کند خداوند به او آن چه را که نمی داند یاد می دهد». و باز اگر به آنچه خدا یاد داد عمل کرد باز خدا به او یاد می دهد و همین طور در دوری بی نهایت می افتد؛ حالا اگر طالب علمی، بسم الله، به آنچه می دانی عمل کن؛ تا خدا بر معلوماتت اضافه کند.

اگر خودت را ساختی آن وقت به سراغ دیگران برو، و گرنه گرفتار شیطان می شوی. تا وارد اجتماع نشده ای خودت را درست کن. حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «مَن نَصَبَ نَفسَه لِلنّاسِ اماماً فَعَلَیه أن یَبدَأ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ؛9 هر کسی خود را پیشوا و راهنمای مردم قرار دهد باید قبل از تعلیم دیگران، اول خودش را تعلیم دهد (اول خودش را بسازد)». رابطه بین خود و خدایت را درست کن خدا هم رابطه تو و مردم را درست می کند. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «مَن أصلَحَ ما بَینَه و بَین اللّهُ ما بَینَهُ و بَین النّاسِ؛10 هر کس رابطه خود و خدایش را اصلاح کند خداوند متعال هم رابطه او و مردم را درست می کند».

ساختن مردم هم دو گونه است یکی این که انسان با صحبت و موعظه مردم را تربیت کند و دیگری این که انسان اعمالش را طوری کند که برای دیگران سرمشق باشد. حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «وَ لیَکُن تَأدِیبُهُ بِسیرَتِه قَبلَ تَأدِیبُه بِلِسانِهِ؛11 قبل از این که مردم را با زبان خود تأدیب کند با رفتار خود تأدیب نماید» و باز فرمودند: «إنَّ الوَعظَ الَّذی لا یَمُجُّهُ سَمعٌ و لا یَعدِلُهُ نَفعٌ ما سَکَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ وَ نَطَقَ بِه لِسانُ الفِعلِ؛12 همانا موعظه ای که هیچ گوشی از آن دوری نمی کند و هیچ سودی با آن برابری نمی نماید (و تأثیر دارد) آن است که زبانِ گفتار، از آن خالی باشد و زبانِ فعل و عمل، بدان گویا باشد».

آیت الله العظمی بروجردی (ره) در آخرین جلسه درس سال، موعظه می کردند و یک بار فرمودند: آقایان! عوام مردم، دلیل و برهان بر عقاید خود ندارند جز اعمال ما، اگر ما خوب باشیم آن ها به دین علاقه مند و نسبت به عقاید خود محکم می شوند و گرنه از دین طرد و (نسبت به آن) بی علاقه خواهند شد.

آیت الله العظمی سیدمحمدکاظم یزدی (ره) یک بار در موعظه ای به طلاب و روحانیون فرمودند: کاری نکنید که گناه مرتدین در نامه عمل شما نوشته شود؛ بعد از منبر منظور ایشان را پرسیدند، فرمودند: یعنی کاری نکنید که مردم از دین زده شوند. نقل می کنند که یک روحانی آن قدر بی قید بود که به او گفتند: اگر خدا و پیغمبر و قیامتی نیست به ما بگو و خیال ما را راحت کن.13

نگاه مردم به اعمال ما روحانیون است. ما باید با اعمالمان مردم را تشویق کنیم و همیشه باید از عوام جلوتر باشیم زیرا وقتی که مردم می بینند ما به علم و گفته های خود عمل نمی کنیم، دل سرد می شوند؛ مثلاً اگر ما نماز شب بخوانیم، آن ها اول اذان، نماز صبح می خوانند اگر ما اول اذان، بلند شویم و نماز صبح بخوانیم، آن ها نیم ساعت به طلوع آفتاب بیدار می شوند و اگر ما نیم ساعت به طلوع آفتاب بلند شویم آن ها نماز صبحشان قضا می شود و اگر نماز صبح ما قضا شود آن ها نسبت به دین سهل انگار خواهند شد، مگر عده ای خاص که اگر همه روحانیت هم، بر فرض، وظایف خود را انجام ندهند آن ها به وظایف خود عمل خواهند نمود.

بعد از این که خودت را درست کردی و علم را با عمل همراه کردی و مردم را با عمل تربیت کردی نوبت می رسد به تربیت زبانی.14

شخصی چندین سال درس خوانده بود و ملا شده بود ولی هیچ صحبت نمی کرد و علمش را بروز نمی داد. شخصی از او پرسید: ببخشید احتکار مال چه حکمی دارد؟ گفت: حرام است، سپس پرسید: احتکار علم چه حکمی دارد؟ و با این سؤال آن عالم را بیدار کرد. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «کاتِمُ العِلمِ یَلعَنُه کُلُّ شَیی ءٍ، حَتّی الحُوتُ فِی البَحرِ و الطَّیرُ فی السَّماءِ؛15 پنهان کننده علم را، همه چیز لعنت می کند حتی ماهی در دریا و پرنده در آسمان». و همچنین امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «إنَّ العالِمَ الکاتِمَ عِلمَهُ یُبعَثُ أنتنَ أهلِ القِیامَةِ ریحاً؛ همانا عالمی که علم و دانش خود را مخفی نگه دارد، در روز قیامت با بدترین بوها مبعوث می شود».16

اگر چیزی می دانی، علمی داری، تخصصی داری، برای مردم بگو. در حدیث است که حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «زَکوةُ العِلمِ نَشرُهُ؛17 زکات علم نشر دادن آن است». احادیثی که می نویسی یا می خوانی و یا می شنوی، آن ها را نشر بده و برای دوستانت بگو. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «زَکوةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحَقِّهِ؛18 زکات علم بخشش آن به شخصی لایق و مستحق است». و اگر آن چه را که از تو پرسیدند، جوابش را نمی دانی؛ مثل شیر بگو نمی دانم و خجالت نکش.19

یک بار از حضرت امام خمینی (ره) پرسیدم: زن از زمین ارث نمی برد، بلکه از هوایی پول ارث می برد، بفرمایید این آپارتمان های وسط زمین و هوا، چه حکمی دارد؟ ایشان صریحاً فرمودند: نمی دانم.

یک بار هم از آیت الله العظمی سیداحمد خوانساری (ره) پرسیدم: حُجاج در حج وقتی از زیر پُل ها عبور می کنند، سایه پُل روی سر آن ها می افتد آیا اشکال دارد؟ ایشان بدون خجالت فرمودند: نمی دانم. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: لا أَدری نِصفُ العِلمِ.20

یک روز یکی از شاگردانم گفت: من عالِمی کامل هستم زیرا هم فرزند عالم هستم و؛ وَلَدُ العالِم نِصفُ العالِم21 و هم لاأدری می گویم، پس من کل علم را دارا هستم.

غرض این که علمت را پنهان مکن. باید برای مردم صحبت کنی و مردم را موعظه کنی و بسازی.22 از همین اول طلبگی سعی کنید صحبت کنید تا رویتان باز شود و بتوانید در آینده خوب صحبت کنید. لطیفه ای را نقل می کنند که عالمی به نجف اشرف رفت و پس از سال ها به شهر خود بازگشت ولی منبر رفتن بلد نبود. مردم از او خواستند که منبر برود. همه در مسجد جمع شدند. وقتی عالم بالای منبر قرار گرفت، هل شد و سرش گیج رفته و چشمش سیاهی رفت و گفت چرا برق ها را خاموش کردید و این سؤال را تکرار می کرد و همچنان نشسته بود. شخصی از پایین منبر و به آهستگی گفت: اگر مطالب را فراموش کرده ای پایین آمدن را که یادت نرفته است!

یکی دیگر هم به منبر رفت و او هم بر اثر هُل شدن گفت: خداوند (صلی الله علیه وآله) به پیغمبر تبارک و تعالی عرض کرد!

لذا شما از اول طلبگی تمرین صحبت کنید تا مسلط شوید و در آینده بتوانید تبلیغ دین نمایید. تبلیغ دین خیلی مهم است. قدیم در هر دهاتی یک مجتهد بود، الآن در بعضی جاها مردم یک روحانی ساده هم ندارند.

پی نوشت ها:

1ـ بحار، ج 84 ، ص 242.

2ـ لآلی الاخبار، ج 2، ص 278.

3ـ بحار، ج 2، ص 39.

4ـ حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: یا ابن مسعود: من تَعَلَّم العلمَ وَ لَم یَعمَل بِما فِیهِ حَشَرَه اللّه یَومَ القِیامَةِ أعمی؛ ای پسر مسعود، هر کس دانش فرا گیرد و به آن عمل نکند خداوند او را در روز قیامت نابینا محشور می کند. (بحارالانوار، ج 77، ص 102). و همچنین حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: یا حفص: یَغفَرُ لِلجاهِلِ سَبعُونَ ذَنباً قبلَ أَن یُغفَرَ لِلعالِمِ ذَنبٌ واحِدٌ. ای حفص، هفتاد گناه از نادان آمرزیده می شود قبل از آن که یک گناه از عالم آمرزیده شود. (اصول کافی، ج 1، ص 59، المحجة البیضاء، ج 1، ص 129)

5 ـ بحار، ج 2، ص 32.

6 ـ همان، ص 34.

7ـ وسائل، ج 11، ص 420.

8 ـ بحار، ج 78، ص 189.

9ـ همان.

10ـ نهج البلاغه، حکمت 70، صفحه 1117.

11ـ همان، حکمت 86 ، و بحار، ج 71، ص 367.

12ـ همان، حکمت 70، ص 1117.

13ـ غرر الحکم، ج 1، ص 232.

14ـ حضرت عیسی (علیه السلام) فرمودند: مثل علماء السُّوءِ، مَثَلُ صَخرَةٍ وَقَعَت علی فَمَّ النَّهرِ، لا هِیَ تَشرَبُ الماءَ وَ لا هِیَ تَترُکُ الماءَ یَخلُصُ اِلَی الزَّرعِ. مثل علما و دانشمندان بد همانند سنگ بزرگی است که بر دهانه نهر قرار می گیرد، که نه خود آب می آشامد و نه آب را به کشتزار رها می کند. (مجموعه ورام، ج 1، ص84)

15ـ حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کُونُوا دُعاةً للنّاسِ بِغیرِ أَلسِنَتِکُم، لِیَرَو مِنکُمُ الورع و الاجتهادَ و الصلوةَ و الخَیرَ فَإنَّ ذلکَ داعِیَةٌ ؛ مردم را به وسیله غیر زبان خود دعوت کنید، تا مردم، پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی شما را ببینند این ها خود، دعوت کننده هستند. (بحار ج 70، ص 303، و مجموعه ورام، ج 1، ص 12)

16ـ کنز العمال، 28997.

17ـ میزان الحکمة، ج 8، ص 3958.

18ـ غرر الحکم، ص 424.

19ـ همان، ص 425.

20ـ حضرت امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمودند: لا یَستَحِیَنَّ أحدٌ مِنکم اذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ أن یَقُول لا أعلَمُ. هر گاه یکی از شما از او چیزی پرسیده شد که نمی دانست نباید خجالت بکشد (بلکه فوراً) بگوید نمی دانم. (غرر الحکم ص 805 و نهج البلاغه (فیض) حکمت 79، ص 1123)

19ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 19، ص 246 و ج 18، ص 108.

20ـ برای جمله فوق (ولد العالم نصف العالم) سند حدیثی یا روایتی یافت نشد.

21ـ حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: یَجِبُ لِلمؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ أن یُناصِحَهُ؛ واجب است بر مؤمن که برادر مؤمن خود را نصیحت و موعظه نماید. (وسائل الشیعه، ج 11، ص 594)

و همچنین حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: نِعمَ العَطِیَّةُ وَ نِعمَ الهَدِیَّةُ المُوعِظَةُ ؛ خوب هدیه و خوب بخششی است، موعظه کردن.

(انوار الهدایه، ص 2)

و همچنین حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: نِعمَ الهَدیَّةُ، المَوعِظَةُ؛ خوب هدیه ای است، موعظه کردن. (غرر الحکم، ص 770)

شمیم یاس - اسفند 1385، شماره 36 - 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.