سبک زندگی منتظرانه، پادزهر سبک زندگی غربی

ضرورت تحولی گسترده تر از حوزه فردی

اگر فرض کنیم انتظار به معنای حرکت در مسیر یک تحوّل عظیم در جهان است، در هر حوزه ای که بخواهیم لوازم این انتظار را دنبال کنیم، باید برنامه ای برای تحول همه جانبه داشته باشیم. نمی شود بگوییم منتظر یک چنین تحول عظیمی هستیم ولی اقدامات ما معطوف به حوزه خصوصی و زندگی شخصی خودمان است! نه این که ما نباید برای این حوزه تلاش و جدّیت داشته باشیم، حتماً باید خودسازی کنیم و تلاش کنیم که اگر منتظر تحقّق ظهور و گسترش و بسط ولایت حقّه در حیات هستیم، مناسبات و اقتضائات آن را در زندگی خصوصی خودمان ایجاد کنیم، ولی مأموریت ما گسترده تر از ایجاد یک تحوّل در حوزه زندگی خصوصی است. باید یک تحوّل همه جانبه متناسب با آن ترسیمی که از عصر ظهور داریم در زندگی اجتماعی هم ایجاد کنیم.

تحول انسان محور همه جانبه غرب

برای مثال، آنچه در غرب اتفاق افتاده است یک تحوّل همه جانبه در زندگی اجتماعی و خصوصی انسان ها بر محور ارزش های بنیادینی است که ارزش های حاکم بر جریان تجدد هستند. این جریان از ابتدا دنبال تحقق یک سلسله ارزش های اجتماعی بود و الآن هم برای تحقق همان ارزش ها در حال تلاش است. و در همه حوزه ها و از جمله حوزه فرهنگ آن را دنبال می کند و تلاش دارد بین مدرنیته فرهنگی و سیاسی تفکیک کند و ضعف های پدید آمده در مسیر تجدد (کشتارها، جنگ های بزرگ جهانی و بحث محیط زیست و امثال اینها) را به حوزه اقتضائات سیاسی تجدّد برگرداند تا از نظر فرهنگی تجدد را از نو احیا کند و قرائت جدیدی از تجدد داشته باشد و آن را دوباره در زندگی اجتماعی جاری کند.

ارزش هایی که تجدد بر محور آن شکل گرفته، انسان محور است؛ آزادی های فردی و اجتماعی انسان به خصوص آزادی از تقیدات معنوی و امثال این هاست. آن ها این ارزش ها را مبنا قرار دادند و بر محور آن ها فلسفه و دانش و علم و عقلانیت و تکنولوژی و فناوری تولید کردند. انقلاب علمی و صنعتی به وجود آوردند و همه ساختارها و حتی مفاهیمی را که در زندگی اجتماعی جاری است تحت تأثیر همان مفاهیم ارزشی بازتولید کردند.

آثار فرهنگ غرب بر زندگی ما

الآن انسان به هر زاویه ای از زوایای زندگی که نگاه می کند، می بینید به شدت تحت تأثیر آن فرهنگ است. الگوی خوراک و پوشاک و مسکن ما به شدت تحت تأثیر آن موج جهانی است، نحوه رضایت مندی ما از زندگی نیز همین گونه است. هرکس به آشپزخانه خانه خودش نگاه کند می بینید تجدد چه کار کرده است! همه شئون آن بر مدار طراحی و مدیریت غرب بعد از رنسانس شکل گرفته است. آن ها ارزش های خودشان را به نوع زندگی ما و به ارزش هایی که ما در عرصه زندگی مان به آن پای بند هستیم تبدیل کرده اند. تجلیل ها و تحقیرها و یا شرافت و تحقیر انسان بر آن مبنا تعریف می شود. حتی ذائقه ما را عوض کرده اند و ارزش ها را در ذهن ما تغییر داده اند. امروزه بسیاری از ارزش های امروزی ما بعد از رنسانس تولید و در جامعه جهانی تعمیم داده شده است. آن ها ذائقه ها را هم تغییر داده اند، در پوشاک، خوراک، نوع نگاه به مسکن، زیبایی شناسی در هنرها، همه را بر مدار آن ارزش های محوری خودشان تغییر داده اند.

از تصرف ظاهر تا تصرف فکر

الآن هم غربی ها به دنبال گسترش بیشتر همان ارزش ها هستند. ارزش ها را به رنگ لباس، مدل راه رفتن، مدل درست کردن مو و آرایش ظاهری و بقیه ی شئون تبدیل کرده اند. وقتی مدل لباس یک جوان، یا زیبایی شناسی آرایش شخصی او را تغییر می دهند، قبلاً به فکر او و در روح او تصرف کرده اند. از این گسترده تر، مدل هایی است که برای زندگی ما درست کرده اند، مانند این که جایگاه خانم ها کجاست و چه وقت به سعادت می رسند.، مدل مطلوبی که باید در زندگی اجتماعی دنبال کنند چیست؟ چقدر باید درس بخوانند و چگونه درس بخوانند؟ اشتغال شان و پوشش شان چگونه باشد؟ ارتباطشان با اقشار دیگر چگونه باشد؟ روابط عاطفی و فیزیکی شان با مردها و ده ها مسئله دیگری که الآن با آن مواجهیم و می بینید همه این ها را ارزش سازی و به جامعه جهانی منتقل کرده اند.

امروزه بسیاری از چیزهایی که ما در حوزه زندگی، اعم از زندگی خصوصی و اجتماعی می پسندیم و حقّ خودمان می دانیم و دنبال می کنیم و رسیدن به آن را برای سعادت می دانیم و سعادت را به آن تعریف می کنیم، بر محور آن ارزش ها تولید شده است. نمی توان فقط روی یک مورد خاص دست گذاشت. به عنوان نمونه ببینید امروزه نوع تحصیل بانوان دنیای اسلام چگونه است؟ مسئله این نیست که بانوان تحصیل کنند یا نه؟ پیداست عالم بودن چیز خوبی است و کسی با علم مخالف نیست. باید مسئله دیگری را دنبال کرد و آن این که نگاه ما به علم، به تعلیم، به تعلّم و مأموریت ما در حوزه آگاهی یافتن و آموزش هایی که باید بیاموزیم و بعد به کارگیری این آموزش ها و حِرَف در زندگی اجتماعی و فردی، این ها تابع یک ارزش ها و یک برنامه ریزی است که مبتنی بر فرهنگ مدرن است.

انسان چگونه باید متولد شود، در کجا متولد شود؟ چطور از مادر او در دوران بارداری نگهداری و پذیرایی شود و بعد چگونه باید به مهدکودک ها و محل پرورش اجتماعی کودکان تحویل داده شود. از کجا این کودک باید وارد عرصه آموزش و تعلیم شود، دوره ابتدایی مثلاً با آموزش های کما بیش یکسان سازی ای که شده تا آموزش عالی، بعد در کجا استخدام شود و چگونه زندگی کند، چند سال کار کند، بعد دوره بازنشستگی اش چه شود مثلاً خانه ی سالمندان برود و یا برنامه دیگر. به هر حال برای شصت، هفتاد سال و برای همه ساحات زندگی او برنامه ریزی کرده اند، برای ورزش، تفریح، الگوی خوراک و مسکن، همه را می بینید که مدیریت شده است و این در باب همه انسان ها و اقشار است.

نوع زندگی در غرب کاملاً مدیریت می شود، ارزش سازی می شود، ایجاد انتظارات می شود و بعد بر آن اساس برنامه ریزی می شود. در این برنامه ریزی، فرهنگ های دیگر را هم تحت تأثیر فرهنگ خودشان قرار داده اند و آن ارزش ها را با اختلافات و تغییراتی که اقتضای مناطق مختلف و اقوام مختلف و ملل مختلف است جاری کرده اند.

انتظار و لزوم مدیریت تحقق ارزش های الهی

ما باید در نقطه مقابل آن ها اقدام کنیم؛ یعنی اگر ما منتظر یک تحول همه جانبه و فراگیر نسبت به همه ساحت های حیات انسان و همه آنات زندگی هستیم باید بتوانیم تحقق ارزش های الهی را مدیریت کنیم. آن ها باید آرام آرام و با تناسب سازی به زندگی ما وارد و به مدل زندگی ما تبدیل شوند؛ یعنی الگوی خوراک و پوشاک و مسکن و ارتباطات و اشتغال و خانه داری و حضور در محیط اجتماعی، باید بر اساس این ارزش ها شکل گیرد.

http://www.hawzah.net
 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.