شرح روایت

در روایتی نقل شده است که حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه‌السلام به خدای متعال عرض داشت: «خدایا! مرا به عملی راهنمایی کن که اگرانجام دهم تو از من راضی می شوی.»
خدای متعال فرمود: ?«أَنَّ رِضَای فِی رِضَاک بِقَضَائِی؛ب?ه راستی که رضای من در راضی بودن تو به قضای من است.»(کلیات حدیث قدسی،ص۱۵۸)
این بدان معناست که رضا رابطه‌ای طرفینی است. از این‌رو خداوند به حضرت موسی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: اگر تو از کار من راضی باشی و هر چه من برایت مقدر کردم، بپسندی و اظهار گله نکنی من هم از تو راضی خواهم بود.البته ر✨ضایت هم مانند محبت برای اینکه طرفینی باشد باید مقرون به اطاعت الهی باشد. «قُلْ إِن کنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکمُ اللّهُ.(آل عمران/۳۱)✨
حضرت صادق ـ علیه السلام ـ در عصر خویش رساله‌ای مفصل برای شیعیان می‌نویسند و برای شهرهای مختلف نسخه‌ای از آن را می‌فرستند. شیعیان نیز آن را در سجاده‌های خویش قرارمی‌داده‌اند و پس از نماز آن را مرور می‌کرده‌اند. در این رساله آمده است: ?«وَ اعْلَمُوا أَنَّ أَحَداً مِنْ خَلْقِ اللَّهِ لَمْ یصِبْ رِضَی اللَّهِ إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةِ وُلَاةِ أَمْرِهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ.) بحارالانوار،ج۷۵،ص۲۲۱)?و بدانید که هیچ کسی مشمول رضای خدا نمی‌شود مگر ?با اطاعت او و اطاعت پیامبرش و اطاعت ائمه از آل محمد صلی‌اللَّه‌وآله.»‌?
?ب: رضایت از عمل خود?
قسم دوم رضایت، رضایت از خود است. در روایات غالباً رضایت الهی با ناخشنودی بنده از خودش تلازم دارد، بدین معنا که طالب رضای خدا از خودپسندی به دور است و همیشه از خود گله‌مند است و خود را مقصر می‌داند و از خود رضایت ندارد. اگر کسی از خود، راضی باشد و خود را بنده‌ای بی عیب بداند خدای متعال از او راضی نخواهد بود.
از حضرت لقمان نقل شده است که به فرزندش فرمود: ?«یا بُنَی مَنْ یرِدْ رِضْوَانَ اللَّهِ یسْخَطْ نَفْسَهُ کثِیراً وَ مَنْ لَا یسْخَطْ نَفْسَهُ لَا یرضی به?؛ای پسرکم! کسی که رضای الهی را می‌خواهد، بر نفس خویش بسیار خشمگین می‌شود و همیشه خود را مقصر می‌داند و کسی که از خود گله‌مند نباشد خداوند از او راضی نمی‌شود»(بحارالانوار،ج۶۷،ص۷۸
غالباً بین دل‌خواه با خداخواه نمی‌توان جمع کرد. دل‌خواه انسان حد و مرز ندارد و از حلال خدا فراتر می‌رود؛ اما اگر کسی این ملکه را تحصیل کرد که وقتی امر بین عمل به خواست خدا و خواست دل دایر می‌شود، خواست خدا را مقدم کند، خداوند متعال اولاً به او عزت نفسی می‌بخشد که به هیچ کسی احساس نیاز نمی‌کند. ثانیاً همت او را به گونه‌ای قرار می‌دهد که تمام فکر او متوجه آخرتش می‌گردد و اندیشه او از درگیری دائمی برای نقشه کشیدن برای دنیا نجات می‌یابد و خدا نیازهای او را برآورده می‌کند و دیگر از این جهت نگرانی نخواهد داشت و این دنیایی که مردم عادی عاشق آن هستند و برای رسیدن به آن نهایت تلاش خویش را به کار می‌بندند با کمال خضوع در اختیار او قرار می‌گیرد.
خداوند متعال فرموده است: «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ ارْتِفَاعِی فِی عُلُوِّ مَکانِی لَا یؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَی هَوَای إِلَّا قَطَعْتُ رَجَاهُ وَ لَمْ أَرْزُقْهُ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَه؛ ☀️قسم به عزت و جلالم و بلندی مقامم! بنده‌ای خواست خود را بر خواست من مقدم نمی‌کند مگر این‌که امید او را قطع می‌کنم. از دنیا تنها همان مقداری روزی‌اش می‌کنم که برای او مقدر کردم.»(بحارالانوار،ج ۶۸،ص۱۴۴)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.