نامه های ره نما
نامه مرحوم بیدآبادی به مرحوم میرزای قمی
اشاره
این نامه، یکی از مهم ترین نامه هایی است که حکیم الهی، مرحوم آیت الله آقا محمد بیدآبادی -از علما و عرفای بزرگ سده دوازدهم و سیزدهم هجری- در سیر معنوی نگاشته و به همین سبب «آداب سیر و سلوک» نامیده شده است. مخاطب این نامه، عالم ربانی و فقیه و اصولی بزرگ و نام آشنای سده سیزدهم، میرزا ابوالقاسم قمی رحمه الله1 است. میرزای قمی، از ارادتمندان و مشتاقان محضر حکیم بیدآبادی بوده است. هنگامی که وی قصد زیارت عتبات عالیات را داشته، از مرحوم بیدآبادی تقاضای رساله ای در سلوک می کند و استاد نیز رساله حاضر را در جواب وی می نگارد. چون مخاطب مرحوم بیدآبادی، فقیه بزرگ و آگاهی مانند میرزای قمی بوده، نامه را به عربی نگاشته و در آن، عصاره اندیشه ها، و نظرات خویش در این باره را بیان کرده است.2
به دلیل طولانی بودن این نامه، علاوه بر حذف بخش هایی از آن، نامه را طی دو شمارة نشریه ارائه می کنیم. همچنین برای استفادة بیشتر خوانندگان ارجمند هم متن عربی نامه را آورده ایم و هم ترجمة آن را.
در این نامه، مرحوم بیدآبادی طی خطبه ای مفصل، ابتدا به حمد و ثنای الهی می پردازد و سپس می نویسد: 3
1.فأقولُ امتثالاً لأمرک یا أخی فی الله:
مثلک یعلم بالضرورة أنّ الإخلاد إلی أرض المادّة و ازدیاد التثاقل بالانکباب علی لوازم الطبیعة الجسمانیة و الاشتغال باستیفاء اللذّات الحسیه و المشتهیات البهیمیة و السَبُعیة؛
2. بل صرف تمام أوقات العمر فی تدریس العلوم الرسمیة و ترک طریق التصفیة بالریاضات الشرعیة و تقلید الآباء و المشایخ فی المسائل الأصلیة و الفرعیة من موانع العروج إلی سماء المعارف الحقیقیة و النفس الأمریه؛
3. فخُذ من العلوم المتعارفة الرسمیة أحسنها، بقدر الضرورة مع المجانَبَة عن المراء و المجادلة الممرضة؛
4. ثمّ اشتغل بتلطیف السّر؛ فإنّ العلم لیس بکثرة التعلّم، إنما هو نور یقذف فی القلوب المستعدّة للإفاضة، بل العلم مجبولٌ فی القلوب، تأدّب بالآداب الروحانیة تجده؛
5. و الجوع سحابُ یمطر الحکمة، و من أخلص لله أربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛
6.و سید علوم اهل بیت علیهم السلام نَکت فی القلوب و قَرع فی الأسماع4 و العلم ما یحدث یوماً و لحظةً فلحظةً؛
7. فارفض عنک رسوم العادة و لازم طریق أهل الشهادة الطالبین للحقائق، لأنّ لکلّ حقًّ حقیقةً،.. .؛
8. و إیاک و الاغترار بالظاهر، لأنّ لکلّ آیةٍ ظهراً و بطناً و حدّاً و مطلعاً؛
9. و کن من الزاهدین فی الدنیا و ما فیها؛ لأنّها دار غرور الإنس و الجان و حیاتها لهوٌ و لعبٌ بنصَّ القرآن، فذرها… و شمّر مثل الرجال فی طلب الآخرة و هی الحیوان عند أهل العرفان؛
10. و ما الدنیا؟ هل هی إلاّ طعام أکیلة5 أو ثوب لبیسة او إمرأة أصبتها و هی عند أهل اللبّ فی الظلال.
11. و اتّقِ الله حق تُقاته ما استطعت و اطلب الإعانة من الله وجاهد أوّلاً فی سبیل الله ثمّ فی الله، لأن الثانی سبب الوصول کما أشار إلیه قوله سبحانه:
12. «اَلَّذِینَ جَاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا»6
13. ورَمَزَ الیه قول سجاد علیه السلام: «مَنْ وَفا بِعَهْدِکَ وَ تَعِبَ نَفْسَهُ فِی ذلِکَ وَ أجْهَدَها فِی مَرْضاتِکَ فَأهْلٌ للبِشارَة».7 إذ لیس لأهل الإخلاص فی النشأة العنصریة من خلاصٍ إلاّ بإفناء بقایا الوجود و تسلیم الأمر کلّه إلی ولی الإحسان و الجود؛
14. فتقرّبْ إلیه بالنوافل، حتی یکونَ الحقّ بصرک و سمعک، فتکون من الرجال السابقین الذین صَدَقوا ما عاهدوا الله علیه وادّوا الأمانات إلی أهلها و ردّوا إلی الله مولیهم الحقّ، فإنّ لِلّه أولیاءً تحت قبائه لایعرفهم غیره.
15. و إن لم تستطع و لن تستطیعَ إلاّ بمعونة توفیقٍ و تجریدٍ و احتمال مشقّةٍ شدیدةٍ، فلازم طریقة أصحاب الیمین،
16. «أکْثَرُ أهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْهُ» القانعون بجوار خیرات الحسان و بطواف جواری و غلمان عن روضة رضوان الجمال و خلد مقعدِ صدقٍ عند ملیکٍ8 متعالٍ؛
1.پس در مقام امتثال امر تو[مبنی بر نگاشتن یک دستورالعمل سلوکی] می گویم:
ای برادر ایمانی! شخص فهیمی مانند جناب عالی به خوبی واقف است که توجه و دلبستگی به دنیا و علاقه به ماندگار شدن در آن و بند و بارهای گران بر نفس نهادن، با روی آوردن به ابزار طبیعی و جسمانی و مشغول شدن به لذت های نفسانی و خواهش های پست حیوانی، مانع از رشد و ترقی و رسیدن به مرتبة والای معارف حقیقی و الهی هستند.
2. بلکه بالاتر از آن، صرف کردن تمام لحظات عمر در تدریس علوم رسمی و چشم پوشی از طریقة تهذیب و تزکیة نفس با ریاضت های شرعی، و تقلید از پدران و استادان در مسائل اصلی و فرعی نیز مانع از عروج به آسمان معارف حقیقی و رسیدن به واقعیات هستی است.9
3. پس، از میان علوم رسمی، بهترینِ آن ها را برگیر و از آن نیز تنها به اندازه ای که مورد نیاز و لازم است فرا بگیر و از جدل و مناقشه در تحصیل علم که موجب بیماری [روح و قلب] است، بپرهیز.
4. بعد از آن [که از علوم لازم به اندازة نیاز، تحصیل کردی] به پاکسازی قلب و باطن بپرداز؛ زیرا علمِ[حقیقی] وابسته به یادگیری فراوان نیست؛ بلکه آن، نوری است که بر قلب ها و دل های مستعد که صلاحیت افاضة آن را داشته باشند می تابد؛10بلکه نهاد دل ها و قلب ها با علم، سرشته شده است. به آداب شایستة الهی آراسته شو تا آن را بیابی.11
5. گرسنگی، ابری است که حکمت و معارف از آن فرو می ریزد. هرکس چهل شبانه روز برای خدا اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلبش [می جوشد و] بر زبانش جاری می شود.
6. والاترین علوم اهل بیت علیهم السلام آن است که بر قلب ها الهام گردد و بر گوش ها القا شود. علم آن است که لحظه به لحظه و روز به روز حادث می شود و پدید می آید.12
7. پس گرد و غبار رسوم و عادات را از خود بزدای و راه و روش اهل شهود و جویندگان حقیقت را در پیش گیر؛ زیرا هر چیزی را حقیقت و ظاهری [و مغز و پوسته ای] است….
8. بر حذر باش که فقط ظواهر آیات را بگیری و فریفتة آن شوی؛ چون برای هر آیه از کلام الهی، ظاهری است و باطنی و حدّی است و مطَّلعی.13
9. به دنیا و زینت های آن، بی رغبت باش؛ زیرا دنیا، جایگاه فریفتگی و خودنمایی انس و جن است و حیات آن به تصریح قرآن کریم بازیچه و سرگرمی است؛ پس آن را برای اهلش رها کن.. .و مردانه در طلب آخرت و حیات بکوش که نزد اهل معنا، زندگی حقیقی و دائمی و واقعی، در سرای بازپسین است.
10. دنیا چیست؟! آیا جز لقمة غذایی است که خورده می شود یا تکه لباسی است که پوشیده می شود یا همسری است که به نکاح در می آید و همة این ها نزد صاحبان عقل، در سایة است [و اموری حقیقی و قابل اعتنا نیست].
11. آنچه در توان داری، تقوای الهی را آن چنان که در شأن اوست پاس دار و از او یاری بخواه و مجاهدت کن، اولاً در راه خدا و سپس برای خدا؛ چون جهاد برای خدا، سبب رسیدن به مقصد می باشد؛ همان طور که خدای تعالی خود در قرآن فرمود: «آنان که برای ما جهاد می کنند، آنان را بر راه های خودمان هدایت می کنیم».
12. امام سجاد علیه السلام نیز در این دعا به آن اشاره فرموده: «الهی! آن کس که به عهد و پیمان تو وفا کرده و خود را در آن به سختی و مشقت انداخته و برای جلب رضای تو کوشش نموده، سزاوار بشارت است».
13. و [سرّ آنکه جهاد برای خدا موجب نیل به مرام و مقصد است این است] چراکه بندة مخلص را بدون فنای تمامی وجود و تسلیم نمودن امور به ولی خود، راه نجات دیگری در این دنیای مادی متصور نیست.
14. به وسیلة نواقل، به خدا تقرّب بجو، تا آنکه حق، چشم و گوش تو شود14و در زمرة مردان پیشروی باشی که بر پیمان و عهد خود با خدا وفادار مانده اند.
15. و امانات را به صاحب آن برگردانده، به سوی خدای خویش- که سرور و مولای حقیقی آنان است- بازگشته اند. خداوند در تحت لوای خود، اولیایی دارد که [ناشناسند و] کسی غیر خدا آنان را نمی شناسد.
16. اگر بر این اندازه قادر نبودی- که البته بدون کمک توفیق الهی و قطع تعلقات و تحمل سختی های طاقت فرسا قادر نخواهی بود- پس راه اصحاب یمین را در پیش گیر [که در حدیث وارد شده است]: «بیشتر بهشتیان، کم خردند.» [به این دلیل] که به جای بهشت رضوان جمال الهی و ابدیت جایگاه صادق و پر از سرور نزد پادشاهی بلند مرتبه، به هم جواری با زیبارویان بهشتی و خدمتگزاری کنیزان و غلمان آن اکتفا کرده اند.15
ادامه دارد…
حکیمانه
توصیه در ماه میهمانی
امام خمینی قدس سره: اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییری پدید نیامد و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقی نکرد، معلوم می شود روزه ای که از شما خواسته اند، محقق نشده است.
اگر دیدید کسی می خواهد غیبت کند، جلوگیری کنید و به او بگویید: «ما متعهد شده ایم که در این سی روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خودداری ورزیم» و اگر نمی توانید او را از غیبت باز دارید، از آن مجلس خارج شوید. ننشینید و گوش کنید. باز تکرار می کنم تصمیم بگیرید در این سی روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه اعضا و جوارح خود باشید.
توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید، فقط دعا خواندن نباشد، دعا به معنای واقعی اش باشد.16
حکیمانه
دریای رحمت
آیت الله ناصری حفظه الله: شب های ماه مبارک رمضان، وقت بایگانی کردن پرونده هاست. هر روز هنگام افطار، خداوند یک میلیون نفر را می آمرزد.17 سر سفره افطار توجه داشته باشید یکی از دعاهای مستجاب، دعای روزه دار به هنگام افطار است.18 برای امام زمان، خودتان، پدر و مادر، فرزندان، رفقا، دوستان، عزیزانتان و همه مسلمانان و مسؤولان دلسوز مملکت دعا کنید. تو، لب دریا هستی، هم برای خودت بردار، هم برای دیگران. چرا فقط یک جرعه خودت می خوری و می روی؟ حالا که دعایت مستجاب است، برای همه دعا کن.
پی نوشت ها:
1. میرزا ابوالقاسم گیلانی معروف به میرزای قمی(1150-1321ق) صاحب کتاب قوانین الاصول. مزار او در قبرستان شیخان قم، پیوسته زیارتگاه ارادتمندان و حاجتمندان است.
2. تذکرة السالکین، علی صدرایی خویی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،1390،ص36.
3. همان،ص73-88. با اندکی تصرف در ترجمه.
4. اشاره دارد به حدیثی که مفضل به نقل از ابی الحسن علیه السلام: عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام رُوِّینَا عَنْ أبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام أنَّهُ قَالَ إِنَّ عِلْمَنَا غَابِرٌ وَ مَزْبُورٌ وَ نَکتٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ فَقَالَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَا تَقَدَّمَ مِنْ عِلْمِنَا وَ أَمَّا الْمَزْبُورُ فَمَا یأْتِینَا وَ أَمَّا النَّکتُ فِی الْقُلُوبِ فَإِلْهَامٌ وَ أَمَّا النَّقْرُ فِی الْأَسْمَاعِ فَأَمْرُ الْمَلَک. ترجمه: مفضل بن عمر گوید: به ابو الحسن علیه السلام گفتم: از امام صادق علیه السلام برای ما روایت شده است که فرموده: علم ما یا راجع به گذشته است و یا ثبت شده است و یا انداختن در دل و اثر کردن در گوش است، فرمود: راجع به گذشته یعنی آنچه در امور پیشین می دانیم و ثبت شده، یعنی آنچه بیاید و اما انداختن در دل، الهام است، و اثر کردن در گوش: از امر فرشته است.( کافی(ط - الإسلامیة)، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چهارم، 1407 ق، ج1، ص264.)
5. در کتاب تذکرة السالکین این چنین [أکلیه] آمده است؛ ولی به نظر می رسد، «أکیله» به معنای مأکول (خورده شده) صحیح باشد.
6. سورة عنکبوت: 69.
7. الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة (ط - الحدیثة)، علی بن موسی بن طاووس، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، اول، 1376ش، ج 2، ص 96.
8. اشاره است به آیه: «فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیک مُقْتَدِر: در جایگاهی که همه قرب و نعمت و سرور و بقا است، قرب مالکی مقتدر». سوره قمر: 55.
9. معلوم است که در این کلام مرحوم آیت الله بیدآبادی، تقلید در فضایی خاص، نکوهش شده است و آن صرف تمام عمر در علوم ظاهری و چشم پوشی از تهذیب است. در چنین فضایی، تقلید از پدران و اساتید، نکوهیده است؛ اما واضح است که تقلید در امور مطلوب و معقول، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه از دستورات دینی است.
10. اشاره به حدیثی است که در بحارالانوار، ج1، ص225 به این صورت نقل شده است: «لَیسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یرِیدُ اللهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی»«لیس العلم بکثرة التعلم بل هو نور یقذفه فی قلب مَن یشاء؛ علم به فزونی درس و تحصیل نیست؛ بلکه آن نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد می افکند».
11. از بعضی پیامبران نقل شده است که خطاب به پیروان خود چنین فرمود:. .. لا تَقُولُوا الْعِلْمُ فِی السَّماءِ مَن ینْزِلُ بِهِ؟ وَ لا فِی تُخُومِ الأرْضَ مَنْ یصْعَدُ بِهِ؟ وَ لا مِنْ وَراءِ الْبِحارِ مَنْ یعُبُرُ بِهِ، الْعِلْمُ مَجْعولٌ فی قُلُوبِکُمْ تَأدَّبُوا بَینَ یدَی بِآدابِ الرُّوحانیینَ وَ تَخَلَّقُوا بِأخْلاقِ الصِّدیقینَ اُظْهِرَ الْعلمُ مِنْ قُلُوبِکُمْ؛ مگویید که علم در آسمان است و کیست که آن را از آسمان فرو بیاورد؟ مگویید که علم در اعماق زمین است و کیست که آن را بیرون بیاورد؟ مگویید که علم در آن سوی دریاهاست و کیست که آن را از دریاها به این سو بیاورد؟ بلکه علم در دل خود شما نهفته است. نزد من به آداب روحانی و اخلاق صدیقان تربیت شوید تا علم را از درون شما آشکار سازم. (مصباح الهدایه، عزالدین محمود کاشانی، ص60). علی صدرایی خویی.
12. اشاره به حدیثی که در اصول کافی، کتاب الحجه، باب جهات علوم الائمه علیهم السلام وارد شده است: «عن أبی الحسن موسی علیه السلام قال: مَبْلَغُ عِلْمِنا عَلی ثَلاثَةِ وُجُوهٍ: ماضٍ وَ غابِرٍ وَ حادِثٍ، فَأمّا الماضی فَمُفَسَّرٌ وَ أمّا الغابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أمّا الحادِثُ فَقَذَفَ فِی القُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الأسْماعِ وَ هُوَ أفْضَلُ عِلْمِنا وَ لا نَبِی بَعْدَ نَبینا؛
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: علم ما به سه جهت رسایی دارد: گذشته و آینده و پدید شونده؛ اما گذشته برای ما تفسیر شده است و اما آینده نوشته شده و اما پدید شونده از راه الهام به دل و تأثیر در گوش باشد و آن بهترین دانش ماست و پیغمبری بعد از پیغمبر ما نیست. (اصول کافی، با ترجمة مصطفوی، ج1، ص393).
13. اشاره به حدیثی که در مقدمه چهارم تفسیر صافی از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: «ما مِنْ آیةٍ إِلّا وَ لَها أرْبَعَةُ مَعانٍ: ظاهِرٍ وَ باطِنٍ وَ حَدٍّ وَ مُطَّلِعٍ، فَالظّاهِرُ التَّلاوَةُ وَ الباطِنُ الفَهْمُ وَ الْحَدُّ هُوَ الأحْکامُ الْحَلالِ وَ الْحَرامِ وَ الْمُطَّلِعُ هُوَ مُرادُ اللهِ مِنَ الْعَبْدِ بِها؛ هیچ آیه ای [از آیات قرآن] نیست، مگر اینکه چهار معنا دارد: ظاهر و باطن و حدّ و مطّلع. پس [منظور از] ظاهر، تلاوت آن است و باطن، فهم آن و حد، دانستن احکام حلال و حرام است و مطلع، همان چیزی است که خدا به واسطه این آیه از عبدش خواسته است.
14. اشاره به حدیثی است که در وسائل الشیعه(ط آل بیت)، ج4، ص72 نقل شده: عن ابی جعفر علیه السلام - فی حدیث- اِنَّ الله جَلَّ جَلالُه قالَ: و… إِنَّهُ لَیتَقَرَّبُ إِلَی بِالنَّافِلَةِ حَتَّی اُحِبَّهُ، فَإِذَا أحْبَبْتُهُ کنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ، وَ یدَهُ الَّتِی یبْطِشُ بِهَا، إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَألَنِی أعْطَیتُه؛. .. بنده من با نمازهای نافله چنان مقرّب درگاه من می شود تا اینکه او را دوست می دارم. وقتی او را دوست داشتم، گوش او، چشم او و زبان و دست او می شوم. اگر دعا بکند، اجابت می کنم و اگر چیزی بخواهد، عطا می نمایم.
15. این حدیث با عبارت مختلف نقل شده است در بحارالانوار، ج5، ص128 آمده است: « أکْثَرُ اَهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْهُ» و در ج 70، ص9 آمده است: «دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأیتُ أکْثَرَ أهلِها البُلْه». در تفسیر «بلهاء» اختلاف شده، بر فرض صحت سند حدیث، تفسیری که مرحوم بیدآبادی در متن برای آن ذکر نموده قریب به واقع به نظر می رسد و آن اینکه منظور از « بلهاء» در حدیث، کسانی هستند که در عبادات و طاعات خود مقصودی جز رسیدن به نعمت های مادی الهی در نظر ندارند و در حقیقت عبادات را نوعی داد و ستد برای رسیدن به نعیم بهشتی قرار داده اند.
16. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 8.
17. روضة الواعظین، ج2، ص347.
18. شهاب الاخبار، ص362.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم رجبيكلاشمي در 1395/03/23 ساعت 08:58:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |