چلچراغ مهدوی

الامام الرضا علیه السلام: الرَّابِعُ‏ مِنْ‏ وُلْدِی‏ ابْنُ سَیدَه الْإِمَاءِ یطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ یقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِی یشُكُّ النَّاسُ فِی وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیبَه قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِهِ‏ وَ وَضَعَ مِیزَانَ الْعَدْلِ بَینَ النَّاسِ فَلَا یظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً؛
چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور كنیزان است که خداوند به واسطه وى زمین را از هر ستمی پاک گرداند و از هر ظلمی منزّه سازد و او كسی است كه مردم در ولادتش شک كنند و پیش از خروجش غیبت كند و آنگاه كه خروج كند زمین به نورش روشن گردد و در میان مردم ترازوی عدالت قرار دهد و هیچ كس به دیگرى ستم نكند».
كمال الدین و تمام النعمه، ج‏2، ص 372

ای بقیع مطهر

ای رازدار صدیق صدیقه اطهر
و ای هم‌نوای مولا مهدی(عج)
آنگاه که غریبانه آنجا به زیارت می‌آید.
ای بقیع با ما سخن بگو
با ما از رازهای سر به مُهری که در سینه داری بگو
بگو، با ما بگو
لابد صدای گریه غریبانه آن یار را
هنگامی که بر غربت اسلام می‌گرید، شنیده‌ای؟
بگو، با ما بگو که حبیب ما
در رازگویی‌های علی‌وار خویش
و در مناجات‌های سجادگون هاش، چه م یگوید.
ای تربت مطهر!
ای آنکه بر تربت تو، جای جای، نشانه پای حبیب ما
و اثر اشک‌های غریبانه او باقی است
ای همنوای مولا مهدی!
ای کاش ما به جای خاک تو بودیم
و هنگامی که آن یار غایب از نظر به زیارت قبور می‌آمد.
بر پای او بوسه می‌زدیم.
سالهاست که من مزار ناشناس تو را
در شکسته‌های دلم پنهان کرده‌ام،
تا مبادا پای غریبه‌ای خلوت محبت ما را بر هم زند
و تیر نگاه نامحرمی از ملاقات‌های شبان همان باخبر شود.
خواستم بر مزارت گل بوته‌های اشک بکارم
اما استخوان در گلو، راه را بر بغض بست
و خار در چشم، راه را بر گریستن!
شهید سید مرتضی آوینی

 

آیه‌های مهدوی؛ امام زمان(عج) پایان بخش مظلومیت اهل‌بیت علیه‌السلام

شكی نیست كه هرگاه اراده‏ الهی بر تحقق امرى تعلق گیرد، آن مسأله قطعاً عملی خواهد شد و هیچ مانعی نمی‌تواند سد راه آن شود. قرآن می‌‏فرماید: «انما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ؛ همانا فرمان اوست كه هرگاه چیزى را اراده كند كه باشد، پس آن چیز خواهد بود و محقق خواهد شد».
«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ؛ (1) و ما اراده كرده‌‏ایم بر كسانی كه در زمین به ضعف و زبونی كشیده شدند، منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان [روى زمین] قرار دهیم».

نكته‏‌ها:
1. كلمه‏ «منت» در این‏جا به معناى نعمت بزرگ و باارزش است؛ نه منت زبانی به معنی بازگو كردن نعمت به قصد تحقیر دیگران که مسلماً كار زشت و ناپسندى است.
2. شكی نیست كه هرگاه اراده‏ الهی بر تحقق امرى تعلق گیرد، آن مسأله قطعاً عملی خواهد شد و هیچ مانعی نمی‌تواند سد راه آن شود. قرآن می‌‏فرماید: «انما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ؛ (2)همانا فرمان اوست كه هرگاه چیزى را اراده كند كه باشد، پس آن چیز خواهد بود و محقق خواهد شد».
3. با این‏كه همه نعمت‏‌ها از جانب خداوند است و بندگان در هر نعمتی رهین منت او هستند، لیكن او در خصوص چند نعمت، تعبیر به منت فرموده كه طبعاً از اهمیت بالاى آن‌ها حكایت دارد؛ از جمله:
ـ نعمت اسلام: «كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیكُمْ» (3).
ـ نعمت نبوت: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا»(4).
ـ نعمت هدایت: «بَلِ اللَّهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَداكُمْ»(5).
ـ نعمت حاكمیت مؤمنان: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ»(6).
4. مسأله حاكمیت مستضعفان بر زمین، با عبارات و بیان‏‌هاى مختلفی در قرآن آمده است:
ـ «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ(7)؛ خداوند به كسانی كه ایمان آورده و كار شایسته انجام داده‏اند، وعده‏ خلافت در زمین ‏را داده است».
ـ «وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا…ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ(8)؛ بعد از آن‌كه اقوام ستمگر پیشین را هلاک كردیم… شما را جانشینان زمین قرار دادیم».
ـ «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ(9)؛ بندگان صالح، وارث زمین می‌‏شوند».
ـ «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ كانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا(10)؛ ما مستضعفان را وارث شرق و غرب زمین گرداندیم».
ـ «لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِینَ*وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ(11)؛ ما ستمگران را نابود، و بعد از آن، شما را ساكن زمین می‌گردانیم».
5. مراد از مستضعفان در این آیه ـ با توجه به مجهول بودن فعل «اسْتُضْعِفُوا» ـ كسانی هستند كه خود در این امر نقش نداشته‌اند و استكبار، آنها را به استضعاف كشانده است.
6. مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم كه فرمود: «رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نظرى به علی و حسن و حسین علیه‌السلام افكند، گریست و فرمود: «شما مستضعفان‏ بعد از وفات من هستید». من سؤال کردم: «یابن رسول‌الله! معنی آن چیست؟» فرمود: «یعنی شما امامان بعد از من هستید، چون خداوند می‌‏فرماید: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِین» و این آیه تا روز قیامت بر ما جاری است». (12)
7. در روایات بسیار، حضرت مهدى(عج) و حكومت آن بزرگوار در آخرالزمان، مصداق اتمّ این آیه معرفی شده است. حضرت علی علیه‌السلام در تفسیر این آیه فرمود: «هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ یبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیعِزُّهُمْ وَ یذِلُّ عَدُوَّهُم(13)؛ ‏ اینان كه در زمین ضعیف گشته‌‏اند، آل‌پیغمبرند كه خداوند مهدى آنها را برمی‌انگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند».
8. حكومت جهانی مستضعفان و حمایت از مظلومان تاریخ، اراده و خواست الهی است: «نُرِیدُ».
9. در حكومت خودكامه طاغوتی، نیروهاى كارآمد به ضعف كشانده می‌‏شوند: «اسْتُضْعِفُوا».
10. آینده از آنِ مستضعفان است. «نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه».
11. امامت، هم‌چون بعثت، نعمت ویژه‌‏اى است كه خداوند بر مردم منت می‌نهد. قرآن در مورد بعثت پیامبر (ص) می‌فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا» (14)؛ در این‏جا هم می‌‏فرماید: «نَمُنَّ … نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه».

1. قصص/ 55.
2. يس/ 82.
3. نساء/ 94.
4. آل‏‌عمران/ 164.
5. حجرات/ 17.
6. قصص/ 55.
7 . نور/ 55.
8 . يونس/ 13-14.
9 . انبياء/ 105.
10 . اعراف/ 137.
11 . ابراهيم/ 13-14.
12 . معانی الأخبار، ص 79.
13. الغيبه طوسی، ص 184.
14 . آل‏‌عمران/ 164.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ـ نشریه امان شماره 49

 

در محضر امام

معیار، انگیزه است
حضرت امام خمینی(ره):
«نه گوشه‏‌گیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشكیل حكومت، شاهد گسستن از حق. میزان در اعمال، انگیزه‌‏هاى آنها است. چه بسا عابد و زاهدى كه گرفتار دام ابلیس است و آن دام‏‌گستر، با آنچه مناسب او است چون خودبینی و خودخواهی و غرور و عُجْب و بزرگ‏بینی و تحقیر خلق اللَّه و شرك خفی و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک می‌‏كشاند. و چه بسا متصدى امور حكومت كه با انگیزه‌الهی به معدن قرب حق نائل می‌‏شود، چون داود نبی و سلیمان پیامبر علیهماالسلام ـ و بالاتر و والاتر چون نبی اكرم ـ صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم و خلیفه بر حقّش علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام و چون حضرت مهدى ـ ارواحنا لِمَقْدَمِه الفداء ـ در عصر حكومت جهانی‌‏اش. پس میزان عرفان و حرمان، انگیزه است. هر قدر انگیزه‏‌ها به نور فطرت نزدیكتر باشند و از حُجب حتّی حُجب نور وارسته‌‏تر، به مبدأ نور وابسته‏‌ترند». (1)

انتظار، جهت قانون‌گزاری
حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی):
«باید تمام قوانین ما، مقرّرات مملكتی، ادارات دولتی، نهادهای اجرایی و همه و همه، از لحاظ ظاهر و از لحاظ محتوا، اسلامی بشود و به اسلامی شدن روز به روز نزدیك‏تر بشود. این جهتی است كه انتظار ولی‌عصر (عج) به ما و به حركت ما می‏‌دهد. امام زمان (عج) ـ در دعای ندبه می‏‌خوانید كه ـ در مقابل فسوق، عدوان، طغیان، نفاق مقابله می‏‌كند و نفاق و طغیان و عصیان و شقاق و دو دستگی را ریشه كن می‌‏كند و ازاله می‏‌كند. ما هم باید در جامعه‏‌مان، امروز در آن جهت حركت كنیم و پیش برویم. این است آن چیزی كه ما را به امام زمان ـ صلوات اللَّه علیه ـ از لحاظ معنوی نزدیک خواهد كرد و جامعه ما را به جامعه ولی‌عصر ـ صلوات‌اللَّه‌وسلامه‌علیه ـ آن جامعه مهدوی علوی توحیدی، نزدیك‏تر و نزدیك‏تر خواهد كرد». (2)

1. صحيفه امام، ج‏18، ص 512.
2. خطبه نماز جمعه 59/04/06.

http://amanmag.mahdaviat.ir/articles/4825/

حکایت ها و هدایت ها

از سر سیری!
در داستان‌ها این طور آمده که روزی نادرشاه برای زیارت امام رضا علیه السلام با ملازمان خود به حرم مطهر مشرف می‌شد. سر راه خود شخصی را دید که اطراف صحن حرم نشسته بود. به او گفت: «به چه منظور اینجا نشسته‌ای؟» گفت: «از امام رضا درخواستی دارم». نادرشاه گفت: «هنوز نگرفته‌ای؟» زائر گفت: «نه». نادرشاه گفت: «چند روز است که اینجایی؟» گفت: «سه روز». نادرشاه گفت: «من می‌روم زیارت می‌کنم و ساعتی دیگر بر می‌گردم؛ چنانچه حاجت خود را از امام رضا نگرفته باشی، دستور می‌دهم گردنت را بزنند!»
زائر دست پاچه و درمانده شد. اما ساعتی بعد که نادرشاه برگشت، او حاجتش را گرفته بود! وقتی راز این مطلب را از نادرشاه پرسید، گفت: تو این چند روز داشتی با امام رضا بازی می‌کردی و از سر سیری، حاجت خود را از ایشان طلب می‌کردی. به خاطر همین موفق نبودی».
هدایت:
دوستان! کمی به دعاها و راز و نیازهایمان توجه کنیم. ظاهراً همین طور است که نمی‌توانیم حاجت خود را بگیریم. ما حتی در طلب حوائج مادی و آرزوی سلامتی بیماران که نیاز به آنها را احساس می‌کنیم نیز از سر عادت و شکم سیری از خدا طلب حاجت می‌کنیم، چه رسد به خطیرترین و حیاتی‌ترین حاجت خود که طلب مغفرت باشد. چرا که اگر گناهان مورد عفو و رحمت الهی قرار نگیرند، حیات اصلی و حقیقی ما به شدت مورد تهدید قرار می‌گیرد. اما اگر اضطرار و استیصال در وجود ما جای بگیرد، مثل انسان‌های عارف و روشن ضمیر که خطرات جدی و وحشتناک معاصی را می‌دیدند، آن وقت حال دعای ما فرق خواهد کرد؛ با چشمی اشکبار، قلبی دردمند و امیدوار و آهی سوزان به درگاه خدا خواهیم رفت.
عزیزان! کسب چنین حالتی در دعا فقط در تقوای خالصانه و توسل عاشقانه نهفته است.

سایت مجله امان - مجله عمومی - ویژه امام زمان علیه السلام

 
مداحی های محرم