درس اخلاق

حضور قلب در نماز

شخصی خواب دید، که در صف جماعت است، و پیشنماز مسجد، پشت به قبله نماز می خواند. چون تعبیرش را پرسید، متوجه شد که امام جماعت در نماز حواسش به کم و زیادی مأمومین است (که چند نفر به او اقتدا کرده اند). اگر پیشنماز هستی مدتی قبل از نماز بیا و در سجاده بنشین که مردم و مأمومین و کم و زیادی آن ها را نبینی. خصوصاً اگر وقتی می آیی و مردم صلوات می فرستند و سلام می کنند و دست می بوسند و بلند می شوند و تو هم حواست این گونه باشد، که دیگر واویلا است.

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «لا یَقبلُ اللّه صَلوةَ عَبدٍ لا یَحضُرُ قَلبُهُ مَعَ بَدَنِهِ؛1 خداوند نماز بنده ای را که حضور قلب ندارد قبول نمی کند». همین طور بی سواد نرو در محراب، وقتی آیت الله علوی (ره) فوت نمودند پسر ایشان گفت: پنجشنبه و جمعه جای پدر نماز می خوانم ولی روزهای دیگر برای ادامه درس به قم می روم. از این کار خیلی خوشم آمد، قدیم که اصلاً پیش نماز نمی شدند. از عالمی پرسیدند شما چرا پیشنماز نمی شوی گفت: یقین ندارم که در خواب هم گناه نکنم. علامه طباطبایی (ره) اصلاً نمی گذاشتند کسی به ایشان اقتدا کند.

طلاب هم سعی کنند تا شرایط امام جماعت را در خودشان نیافتند پیشنماز نشوند. الآن هر بچه طلبه ای پیشنماز می شود. مُغنی و سیوطی می خواند می رود پیشنماز می شود. در قدیم اکثر پیشنمازها مجتهد بودند.

لطیفه ای را نقل می کنند که در جایی امام جماعتی نیامده بود، به یکی از حضار گفتند: شما پیشنماز باش. او برای فرار از پیشنماز شدن گفت: هر گناهی کرده ام به جز پیشنمازی. نکند که پیشنماز شدن ما علاوه بر این که ثوابی نصیب ما نکند بلکه بر اثر نداشتن شرایط امام جماعت و مسلط نبودن بر هوی و هوس و خدای نکرده پیروی از تمایلات نفسانی و غیره، امام جماعت شدن ما هم گناه باشد.

«پیشنماز»ی، صبح ها به مسجد نمی آمد علتش را از او پرسیدند گفت: می خواهم لااقل یک نماز را برای خدا بخوانم، نه برای مردم. زیرا امام جماعت شدن شرایطی دارد که باید به آن عمل شود مثلاً اگر مأمومین پیر یا ضعیف باشند مستحب است امام جماعت نماز را سریع بخواند و طول ندهد و همین امر باعث می شود که من نتوانم نمازم و عبادت و بندگی و راز و نیازم با خداوند را طول بدهم؛ لااقل یک نمازم را آن طور که می خواهم بخوانم.

ضرورت مطالعه برای مبلغ

اگر برای مردم صحبت می کنی یا منبری هستی مطالعه کن و علمت را زیاد کن، و بدون مطالعه بالای منبر نرو. در قدیم منبری ها عالم و مجتهد بودند، آیت الله اصطهباناتی از عراق به حاج آقای محقق خراسانی (ره) در ایران نامه نوشت که شما ماه رمضان سال گذشته آمدید حضرت یوسف (ره) را در چاه انداختید امسال بیایید درش بیاورید. ببین چقدر ملا بودند، که یک ماه رمضان تفسیر سوره یوسف گفته اند و علاوه بر این که تمام نشده بلکه تقریباً به اول داستان یعنی به چاه انداختن حضرت رسیده بودند.

علمای قدیم مقید بودند و بدون مطالعه منبر نمی رفتند. بعضی مثل آقای میرجهانی و شیخ مهدی محدث، تمام بحارالانوار را مطالعه کرده بودند. حاج شیخ جعفر خندق آبادی (ره) پیر شده بودند ولی گاهی که خدمتشان می رسیدم می دیدم مشغول مطالعه هستند و لااقل برای هر منبرشان دو ساعت مطالعه می کردند و از خصایص ایشان این بود که در مجالس زنانه منبر نمی رفتند. مانند مرحوم حاج مقدس (ره)، یک بار ایشان را دعوت کرده بودم با سختی روی پله دوم منبر، که خیلی باریک بود نشستند، و بالای منبر نرفتند مبادا که زن های پشت پرده ایشان را ببینند. الآن که زن ها می گویند تا آقا را نبینیم گریه مان نمی آید!

نکته دیگر این که هر حرفی را هم بالای منبر نزن. قدیم طلبه ها وقتی که پای منبر آقای اشراقی (ره) در قم می نشستند، ایشان می فرمود: ای شاه، پارلمانت هم خراب است، طلبه ها هم می نوشتند و می رفتند بالای منبر می گفتند. هر کس شأنی دارد، هر حرفی را که هر کسی گفت شما نباید بگویی. اگر هم حرفی را می زنی بگو این مطلب را فلان عالم فرمود یا فلان عالم نوشت. حق علما هم باید ادا شود، همین موعظه را آیت الله العظمی مرعشی (ره) به یکی از خطباء تهران فرمودند.

سخنرانی را دعوت کنید که اهل عمل باشد. واعظی از دستشویی بیرون آمد و چون عجله داشت لذا بدون وضو منبر رفت. اگر چه این عمل حرام نیست ولی همان روز بانیِ منبر که او را دید، متوجه شد که این خطیب مقید نیست که حداقل روی منبر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) با وضو وارد شود لذا پاکت او را داد و او را جواب کرد. اگر می خواهی حرفت در مردم اثر کند باید خودت عمل کنی. در حدیث است که «إنَّ المَوعِظَةَ إذا خَرَجَت مِنَ القَلبِ دَخلت فِی القَلبِ وَ إذا خَرَجَت مِن اللِّسانِ لَم یَتجاوَزِ الاذانَ؛2 به درستی که موعظه، هنگامی که از قلب خارج شود وارد قلب می شود و هنگامی که از زبان خارج شود (و عمل همراه آن نباشد) از گوش ها تجاوز نمی کند (و در کسی اثر ندارد)».

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «إنَّ العالِمَ اذا لَم یَعمَل بِعِلمِهِ زالَت مَوعظَتُه مِنَ القُلُوبِ کَما یَزالُ المَطَرُ عَنِ الصَّفا؛3 به درستی که عالم هنگامی که به علمش عمل نکند موعظه او از قلب ها جدا می شود همان طور که باران از روی سنگ جدا می شود».

اگر خودت را ساختی و به علمت عمل کردی می توانی در دیگران اثر بگذاری و دیگران را هم بسازی. اگر به آن چه می دانی و می گویی عمل نکنی علاوه بر این که حرفت اثری ندارد عقوبت های دیگر هم داری.4 خداوند متعال به حضرت داوود (علیه السلام) وحی کرد: «إنَّ أهوَنَ ما أنَا صانِعٌ بِعالِمٍ غَیرِ عامِلٍ بِعِلمِه مِن سَبعینَ عُقُوبَةً أن أُخرِجَ مِن قَلبِه حَلاوَةَ ذِکری؛5 همانا آسان ترین عقوبت، از آن هفتاد عقوبتی که من در نظر گرفته ام برای عالمی که به علمش عمل نمی کند، این است که شیرینی ذکر و یادم را از قلب او خارج می کنم».

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «إنَّ أهلَ النّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ مِن ریحِ العالِمِ التّارِکِ لِعِلمه؛6 به درستی که اهل جهنم از بوی عالم بی عمل اذیت می شوند.»

و همچنین فرمودند: «شبی که مرا به معراج بردند گروهی را دیدم که لب هایشان را با قیچی های آتشین قیچی می کنند و دور می افکنند، گفتم: ای جبرئیل، این ها کیستند؟ گفت: این ها خطیب ها و واعظان امت تو هستند مردم را به خوبی ها امر می کنند و خودشان را فراموش می کنند در حالی که قرآن را تلاوت می کنند، آیا اینان تعقل نمی کنند؟»

اگر عالم به علمش عمل نکند، باعث می شود که ارادت مردم نسبت به روحانیت کم شود. در نتیجه ارادتشان به اسلام کم خواهد شد. و بر عکس اگر کسی به علمش عمل کند چه؟ امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «مَن عَمِلَ بِما عَلِمَ عَلَّمَه اللّهُ ما لَم یَعلَم؛ 8 هر کس به علمش عمل کند خداوند به او آن چه را که نمی داند یاد می دهد». و باز اگر به آنچه خدا یاد داد عمل کرد باز خدا به او یاد می دهد و همین طور در دوری بی نهایت می افتد؛ حالا اگر طالب علمی، بسم الله، به آنچه می دانی عمل کن؛ تا خدا بر معلوماتت اضافه کند.

اگر خودت را ساختی آن وقت به سراغ دیگران برو، و گرنه گرفتار شیطان می شوی. تا وارد اجتماع نشده ای خودت را درست کن. حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «مَن نَصَبَ نَفسَه لِلنّاسِ اماماً فَعَلَیه أن یَبدَأ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ؛9 هر کسی خود را پیشوا و راهنمای مردم قرار دهد باید قبل از تعلیم دیگران، اول خودش را تعلیم دهد (اول خودش را بسازد)». رابطه بین خود و خدایت را درست کن خدا هم رابطه تو و مردم را درست می کند. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «مَن أصلَحَ ما بَینَه و بَین اللّهُ ما بَینَهُ و بَین النّاسِ؛10 هر کس رابطه خود و خدایش را اصلاح کند خداوند متعال هم رابطه او و مردم را درست می کند».

ساختن مردم هم دو گونه است یکی این که انسان با صحبت و موعظه مردم را تربیت کند و دیگری این که انسان اعمالش را طوری کند که برای دیگران سرمشق باشد. حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «وَ لیَکُن تَأدِیبُهُ بِسیرَتِه قَبلَ تَأدِیبُه بِلِسانِهِ؛11 قبل از این که مردم را با زبان خود تأدیب کند با رفتار خود تأدیب نماید» و باز فرمودند: «إنَّ الوَعظَ الَّذی لا یَمُجُّهُ سَمعٌ و لا یَعدِلُهُ نَفعٌ ما سَکَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ وَ نَطَقَ بِه لِسانُ الفِعلِ؛12 همانا موعظه ای که هیچ گوشی از آن دوری نمی کند و هیچ سودی با آن برابری نمی نماید (و تأثیر دارد) آن است که زبانِ گفتار، از آن خالی باشد و زبانِ فعل و عمل، بدان گویا باشد».

آیت الله العظمی بروجردی (ره) در آخرین جلسه درس سال، موعظه می کردند و یک بار فرمودند: آقایان! عوام مردم، دلیل و برهان بر عقاید خود ندارند جز اعمال ما، اگر ما خوب باشیم آن ها به دین علاقه مند و نسبت به عقاید خود محکم می شوند و گرنه از دین طرد و (نسبت به آن) بی علاقه خواهند شد.

آیت الله العظمی سیدمحمدکاظم یزدی (ره) یک بار در موعظه ای به طلاب و روحانیون فرمودند: کاری نکنید که گناه مرتدین در نامه عمل شما نوشته شود؛ بعد از منبر منظور ایشان را پرسیدند، فرمودند: یعنی کاری نکنید که مردم از دین زده شوند. نقل می کنند که یک روحانی آن قدر بی قید بود که به او گفتند: اگر خدا و پیغمبر و قیامتی نیست به ما بگو و خیال ما را راحت کن.13

نگاه مردم به اعمال ما روحانیون است. ما باید با اعمالمان مردم را تشویق کنیم و همیشه باید از عوام جلوتر باشیم زیرا وقتی که مردم می بینند ما به علم و گفته های خود عمل نمی کنیم، دل سرد می شوند؛ مثلاً اگر ما نماز شب بخوانیم، آن ها اول اذان، نماز صبح می خوانند اگر ما اول اذان، بلند شویم و نماز صبح بخوانیم، آن ها نیم ساعت به طلوع آفتاب بیدار می شوند و اگر ما نیم ساعت به طلوع آفتاب بلند شویم آن ها نماز صبحشان قضا می شود و اگر نماز صبح ما قضا شود آن ها نسبت به دین سهل انگار خواهند شد، مگر عده ای خاص که اگر همه روحانیت هم، بر فرض، وظایف خود را انجام ندهند آن ها به وظایف خود عمل خواهند نمود.

بعد از این که خودت را درست کردی و علم را با عمل همراه کردی و مردم را با عمل تربیت کردی نوبت می رسد به تربیت زبانی.14

شخصی چندین سال درس خوانده بود و ملا شده بود ولی هیچ صحبت نمی کرد و علمش را بروز نمی داد. شخصی از او پرسید: ببخشید احتکار مال چه حکمی دارد؟ گفت: حرام است، سپس پرسید: احتکار علم چه حکمی دارد؟ و با این سؤال آن عالم را بیدار کرد. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «کاتِمُ العِلمِ یَلعَنُه کُلُّ شَیی ءٍ، حَتّی الحُوتُ فِی البَحرِ و الطَّیرُ فی السَّماءِ؛15 پنهان کننده علم را، همه چیز لعنت می کند حتی ماهی در دریا و پرنده در آسمان». و همچنین امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «إنَّ العالِمَ الکاتِمَ عِلمَهُ یُبعَثُ أنتنَ أهلِ القِیامَةِ ریحاً؛ همانا عالمی که علم و دانش خود را مخفی نگه دارد، در روز قیامت با بدترین بوها مبعوث می شود».16

اگر چیزی می دانی، علمی داری، تخصصی داری، برای مردم بگو. در حدیث است که حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «زَکوةُ العِلمِ نَشرُهُ؛17 زکات علم نشر دادن آن است». احادیثی که می نویسی یا می خوانی و یا می شنوی، آن ها را نشر بده و برای دوستانت بگو. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «زَکوةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحَقِّهِ؛18 زکات علم بخشش آن به شخصی لایق و مستحق است». و اگر آن چه را که از تو پرسیدند، جوابش را نمی دانی؛ مثل شیر بگو نمی دانم و خجالت نکش.19

یک بار از حضرت امام خمینی (ره) پرسیدم: زن از زمین ارث نمی برد، بلکه از هوایی پول ارث می برد، بفرمایید این آپارتمان های وسط زمین و هوا، چه حکمی دارد؟ ایشان صریحاً فرمودند: نمی دانم.

یک بار هم از آیت الله العظمی سیداحمد خوانساری (ره) پرسیدم: حُجاج در حج وقتی از زیر پُل ها عبور می کنند، سایه پُل روی سر آن ها می افتد آیا اشکال دارد؟ ایشان بدون خجالت فرمودند: نمی دانم. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: لا أَدری نِصفُ العِلمِ.20

یک روز یکی از شاگردانم گفت: من عالِمی کامل هستم زیرا هم فرزند عالم هستم و؛ وَلَدُ العالِم نِصفُ العالِم21 و هم لاأدری می گویم، پس من کل علم را دارا هستم.

غرض این که علمت را پنهان مکن. باید برای مردم صحبت کنی و مردم را موعظه کنی و بسازی.22 از همین اول طلبگی سعی کنید صحبت کنید تا رویتان باز شود و بتوانید در آینده خوب صحبت کنید. لطیفه ای را نقل می کنند که عالمی به نجف اشرف رفت و پس از سال ها به شهر خود بازگشت ولی منبر رفتن بلد نبود. مردم از او خواستند که منبر برود. همه در مسجد جمع شدند. وقتی عالم بالای منبر قرار گرفت، هل شد و سرش گیج رفته و چشمش سیاهی رفت و گفت چرا برق ها را خاموش کردید و این سؤال را تکرار می کرد و همچنان نشسته بود. شخصی از پایین منبر و به آهستگی گفت: اگر مطالب را فراموش کرده ای پایین آمدن را که یادت نرفته است!

یکی دیگر هم به منبر رفت و او هم بر اثر هُل شدن گفت: خداوند (صلی الله علیه وآله) به پیغمبر تبارک و تعالی عرض کرد!

لذا شما از اول طلبگی تمرین صحبت کنید تا مسلط شوید و در آینده بتوانید تبلیغ دین نمایید. تبلیغ دین خیلی مهم است. قدیم در هر دهاتی یک مجتهد بود، الآن در بعضی جاها مردم یک روحانی ساده هم ندارند.

پی نوشت ها:

1ـ بحار، ج 84 ، ص 242.

2ـ لآلی الاخبار، ج 2، ص 278.

3ـ بحار، ج 2، ص 39.

4ـ حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: یا ابن مسعود: من تَعَلَّم العلمَ وَ لَم یَعمَل بِما فِیهِ حَشَرَه اللّه یَومَ القِیامَةِ أعمی؛ ای پسر مسعود، هر کس دانش فرا گیرد و به آن عمل نکند خداوند او را در روز قیامت نابینا محشور می کند. (بحارالانوار، ج 77، ص 102). و همچنین حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: یا حفص: یَغفَرُ لِلجاهِلِ سَبعُونَ ذَنباً قبلَ أَن یُغفَرَ لِلعالِمِ ذَنبٌ واحِدٌ. ای حفص، هفتاد گناه از نادان آمرزیده می شود قبل از آن که یک گناه از عالم آمرزیده شود. (اصول کافی، ج 1، ص 59، المحجة البیضاء، ج 1، ص 129)

5 ـ بحار، ج 2، ص 32.

6 ـ همان، ص 34.

7ـ وسائل، ج 11، ص 420.

8 ـ بحار، ج 78، ص 189.

9ـ همان.

10ـ نهج البلاغه، حکمت 70، صفحه 1117.

11ـ همان، حکمت 86 ، و بحار، ج 71، ص 367.

12ـ همان، حکمت 70، ص 1117.

13ـ غرر الحکم، ج 1، ص 232.

14ـ حضرت عیسی (علیه السلام) فرمودند: مثل علماء السُّوءِ، مَثَلُ صَخرَةٍ وَقَعَت علی فَمَّ النَّهرِ، لا هِیَ تَشرَبُ الماءَ وَ لا هِیَ تَترُکُ الماءَ یَخلُصُ اِلَی الزَّرعِ. مثل علما و دانشمندان بد همانند سنگ بزرگی است که بر دهانه نهر قرار می گیرد، که نه خود آب می آشامد و نه آب را به کشتزار رها می کند. (مجموعه ورام، ج 1، ص84)

15ـ حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کُونُوا دُعاةً للنّاسِ بِغیرِ أَلسِنَتِکُم، لِیَرَو مِنکُمُ الورع و الاجتهادَ و الصلوةَ و الخَیرَ فَإنَّ ذلکَ داعِیَةٌ ؛ مردم را به وسیله غیر زبان خود دعوت کنید، تا مردم، پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی شما را ببینند این ها خود، دعوت کننده هستند. (بحار ج 70، ص 303، و مجموعه ورام، ج 1، ص 12)

16ـ کنز العمال، 28997.

17ـ میزان الحکمة، ج 8، ص 3958.

18ـ غرر الحکم، ص 424.

19ـ همان، ص 425.

20ـ حضرت امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمودند: لا یَستَحِیَنَّ أحدٌ مِنکم اذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ أن یَقُول لا أعلَمُ. هر گاه یکی از شما از او چیزی پرسیده شد که نمی دانست نباید خجالت بکشد (بلکه فوراً) بگوید نمی دانم. (غرر الحکم ص 805 و نهج البلاغه (فیض) حکمت 79، ص 1123)

19ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 19، ص 246 و ج 18، ص 108.

20ـ برای جمله فوق (ولد العالم نصف العالم) سند حدیثی یا روایتی یافت نشد.

21ـ حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: یَجِبُ لِلمؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ أن یُناصِحَهُ؛ واجب است بر مؤمن که برادر مؤمن خود را نصیحت و موعظه نماید. (وسائل الشیعه، ج 11، ص 594)

و همچنین حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: نِعمَ العَطِیَّةُ وَ نِعمَ الهَدِیَّةُ المُوعِظَةُ ؛ خوب هدیه و خوب بخششی است، موعظه کردن.

(انوار الهدایه، ص 2)

و همچنین حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: نِعمَ الهَدیَّةُ، المَوعِظَةُ؛ خوب هدیه ای است، موعظه کردن. (غرر الحکم، ص 770)

شمیم یاس - اسفند 1385، شماره 36 - 

حجاب و قانونمندی روابط زن و مرد در روایات اسلامی

در روایات اسلامی، ضرورت پوشش زن مورد تأکید قرار گرفته است. ضمن اشاره به این روایات، به برخی از عناوینی که در این روایات درباره نحوه ارتباط زن و مرد با یکدیگر است و در راستای اهداف حجاب قرار دارد، اشاره می شود:

کیفیت پوشش زن در کلام معصومین

در این قسمت، روایاتی که در ذیل آیات حجاب وارد شده و نیز روایاتی که زنان را امر به پوشش می کند، می آید:

فضیل بن یسار گوید: از امام صادق (علیه السلام) سوءال کردم، آیا آرنج های دست زن، بخشی از زینت اوست که خداوند در قرآن فرموده: زنان زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان؟ فرمود: بله و تمام بدن زن غیر از صورت و دست ها تا مچ، از زینت او محسوب می شود (که باید از نامحرم پوشیده شود) (فروع کافی، ج 5، ص 520).

امام صادق(علیه السلام)می فرماید: بر دختری که به سن بلوغ می رسد، روزه و حجاب واجب است (وسایل الشیعه، ج 4، ص 409).

در روایتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) درباره عذاب زنان گناهکار در روز قیامت می فرماید: …اما زنی که به موی سرش آویزان بود به این دلیل بود که مویش را از نامحرم نمی پوشاند(بحارالانوار، ج 100، ص 247).

امام صادق(علیه السلام)فرمود: برای زن مسلمان صحیح نیست روسری و پیراهنش به گونه ای باشد که او را نپوشاند (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 255).

امام علی(علیه السلام)فرمود: به راستی که زن، شادی بخش زندگی است، هر کس که او را به همسری گرفت باید بپوشاندش (غرر الحکم، حدیث 16637).

عایشه گوید: روزی اسماء دختر ابوبکر در حالی که لباس های نازکی بر تن داشت، نزد رسول خدا آمد. آن حضرت روی از او برگرداند و فرمود: ای اسماء، وقتی دختر به سن بلوغ رسید نباید از بدن او جز این و این (در حالی که به صورت و دستش تا مچ اشاره می کرد) دیده شود (سنن ابی داود، ج 4، ص 87).

نگاه به نامحرم

برخی روایات، افراد را از نگاه های شهوانی به غیر همسر نهی می کند:

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که می فرمودند: نگاه شهوانی به نامحرم تیری از تیرهای مسموم شیطان است، و چه بسا لحظه ای نگاه، باعث حسرتی طولانی می شود (فروع کافی، ج5، ص 599).

در روایت دیگری آمده: پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) زنان را از نگاه کردن به مردان نهی کرد (مستدرک الوسایل، ج14، ص289).

ام سلمه گوید: من و میمونه نزد رسول خدا بودیم که ابن امّ مکتوم نابینا بر ما وارد شد؛ و این جریان بعد از واجب شدن حجاب بود. ایشان به ما فرمود: خود را از او پنهان کنید. گفتیم: ای رسول خدا، او نابیناست و ما را نمی بیند. فرمود: آیا شما هم نابینا هستید و او را نمی بینید؟(وسایل الشیعه، ج 20، ص 222).

در روایت دیگری آمده است: روزی در محضر رسول خدا در بقیع، زنی از روی مرکب به زمین افتاد؛ حضرت برای این که نگاهش به بدن او نیفتد رویش را به طرف دیگر برگرداند. اصحاب گفتند: ای رسول خدا آن زن شلوار دارد (و پاهایش پوشیده است). حضرت سه مرتبه فرمود: خدایا زنانی را که شلوار به تن می کنند بیامرز؛ ای مردم شلوار بپوشید که بهتر شما را می پوشاند و زنانتان را وقتی از خانه خارج می شوند به وسیله پوشش شلوار از دید نامحرم حفظ کنید (مستدرک الوسایل، ج 3، ص 244).

آرایش کردن زن برای نامحرم

روایات، آرایش و زینت کردن زن برای مردان بیگانه را حرام می داند:

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) زنان را از آرایش برای غیر شوهرشان نهی می کرد و می فرمود: هر کس چنین کند، خداوند حق دارد او را به آتش جهنم بسوزاند (منبع پیشین، ج 14، ص 280).

در روایتی، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) درباره عذاب زنان گناهکار در روز قیامت می فرماید: … اما زنی که گوشت بدن خود را می خورد، به این خاطر بود که بدنش را برای نامحرم آرایش می کرد (بحارالانوار، ج 100، ص 247).

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) به زنی به نام حولاء فرمود: ای حولاء، زینت و آرایش خود را به غیر همسرت نشان نده (مستدرک الوسایل، ج 14، ص 242).

لباس هایی که برای زنان ممنوع است

روایات، پوشیدن لباس های مهیّج و فتنه انگیز را ممنوع می کند:

امام علی(علیه السلام)فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) زن را از پوشیدن لباسی که او را مشهور و انگشت نما کند و از زینت کردن به زیورآلاتی که صدا ایجاد می کند (و سبب جلب توجه نامحرم می شود)، نهی کرد (منبع پیشین).

حکم بن مسکین گوید: سعیده و منّه خواهران محمدبن ابی عمیر برای من نقل کردند که ما بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدیم و پرسیدیم: آیا جایز است زن به زیارت برادر مسلمانش برود؟ فرمود: بله . پرسیدیم آیا می تواند با او مصافحه کند؟ فرمود: از زیر لباس مانعی ندارد.(در این هنگام) یکی از آنها گفت: این خواهر من به زیارت برادران مسلمانش می رود؛ امام (به او) فرمود: وقتی به زیارت برادر مسلمانت می روی لباس رنگارنگ (و جذّاب) نپوش (فروع کافی، ج 5، ص 526).

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)فرمودند: حکایت زنی که دامن کشان و آمیخته به زینت، در بیرون خانه رفت و آمد می کند، چون ظلمتی است در روز قیامت که از خود نور ندارد (نهج الفصاحة، حدیث 2721).

و نیز پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) در روایتی فرمود: هرکس به همسرش اجازه دهد که با لباس های نازک و مهیّج در بین انظار حاضر شود، خداوند او را به آتش جهنم می افکند (بحارالانوار، ج100، ص242).

دست دادن (مصافحه) با نامحرم

روایات، لمس بدن زن نامحرم را جایز نمی داند که ما برای نمونه به یک روایت اکتفا می کنیم:

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: هر کس با زن نامحرمی دست بدهد، روز قیامت دست بسته می آید سپس به آتش افکنده می شود (وسایل الشیعه، ج20، ص198).

اهل بیت(علیهم السلام)، الگوی حجاب

برخی روایات اهل بیت (علیهم السلام) را به عنوان الگوی عملی رعایت حجاب معرفی می کند و نشان می دهد که آنان توجه زیادی به این موضوع داشته اند:

عبدالله بن حسن به اسناد خود از پدران معصومش(علیهم السلام) روایت کرده است زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند از رسیدن فدک به حضرت فاطمه (علیهاالسلام) مانع شوند و این خبر به آن حضرت رسید، مقنعه بر سر پیچیدند (و محکم بستند) و چادر خود را بر تن کردند و همراه جماعتی از زنان خویشاوند و یاران خود آمدند، در حالی که (بر اثر بلندی چادر) بر پایین و ذیل آن پا می گذاشتند (مجمع البیان، ج 1، ص 253).

امام صادق از پدرش روایت می کند (روزی) مرد نابینایی از فاطمه (علیهاالسلام) اجازه خواست تا بر او وارد شود. پس فاطمه خود را از او پنهان کرد. پیامبر از او پرسید: چرا خود را از او پنهان می کنی در حالی که او تو را نمی بیند؟ فاطمه گفت: اگر چه او مرا نمی بیند، ولی من او را می بینم و او می تواند بوی مرا استشمام کند. پیامبر فرمود: گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی (مستدرک الوسایل، ج 14، ص 189).

در روایتی ابن عباس گوید: بعد از نزول آیه 53 احزاب که به مردان دستور می داد با زنان پیامبر از پشت پرده صحبت کنند، علی (علیه السلام) به منزل ام سلمه برای دیدار رسول خدا رفت و دقّ الباب کرد. پیامبر(صلی الله علیه وآله) کوبنده در را شناخت، ولی ام سلمه او را نشناخت. پیامبر به همسرش فرمود: برو و در را باز کن. ام سلمه گفت: مگر چه کسی پشت در است که من باید در را برای او باز کنم، مگر دیروز آیه نازل نشد که با زنان پیامبر از پشت پرده صحبت کنید؟ آیا من باید با محاسن و زیبایی هایم جلوی او ظاهر شوم؟ رسول خدا از این سخن ناراحت شد و فرمود: هر کس دستور پیامبر را اطاعت کند دستور خدا را اطاعت کرده است، بلند شو و در را باز کن، همانا پشت در، مردی است که نه نادان است ونه سبک مغز و نه عجول، خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر هم او را دوست دارند، هرگز در را باز نمی کند مگر آن که تو آن قدر از او دور شوی که صدای پایت شنیده نشود. ام سلمه به طرف در آمد در حالی که سخنان پیامبر را درباره حضرت علی تکرار می کرد و در را باز کرد. پس امام(علیه السلام) آن قدر در آن جا مکث کرد تا این که ام سلمه از کنار در دور شد و وارد اتاقش گردید. سپس امام وارد شد و بر رسول خدا سلام کرد. آنگاه ام سلمه او را شناخت (تفسیر البرهان، ج6، ص299).

استعمال بوی خوش برای زن

روایات، استفاده زن از عطر و بوی خوش را در حضور نامحرم ممنوع می کند:

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)فرمودند: وقتی زنی برای کسی جز شوهر خود، بوی خوش به کار ببرد، مستحق آتش جهنم و سرزنش است (منبع پیشین، ص 36).

در حدیث دیگری فرمود: اگر زنی خود را معطر کند، پس بر نامحرمان بگذرد تا بوی او را دریابند، زناکار است (منبع پیشین، ص 34).

همچنین فرمود: هر زنی خود را معطر کند و از خانه خارج شود، مشمول لعنت الهی است تا وقتی به خانه برگردد (فروع کافی، ج 5، ص 518)

قرار گرفتن با نامحرم در جای خلوت

روایات از خلوت کردن زن و مرد بیگانه با هم نهی می کند:

رسول خدا (صلی الله علیه وآله)فرمود: هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد شب را در جایی نمی گذراند که صدای تنفس زن نامحرم به گوشش برسد (وسایل الشیعه، ج 20، ص 185).

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: از گفتگو با زنان بپرهیزید که هر وقت مردی با زنی خلوت کند، قصد او کند (نهج الفصاحه، ص202، حدیث1004).

امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از زنان بیعت گرفت که هرگز با مردان بیگانه خلوت نکنند (فروع کافی، ج5، ص519).

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) در ضمن حدیثی طولانی، به زنی به نام حولاء فرمود: ای حولاء بر زن حلال نیست پسری را که به حد بلوغ رسیده به منزلش بیاورد و چشمش محو تماشای او شود و نیز خود را در معرض دید او قرار دهد و همراه او غذا بخورد و بیاشامد، مگر آن که آن پسر بر او محرم باشد و همسرش هم حاضر باشد (مستدرک الوسایل، ج 14، ص 242).

شوخی کردن با نامحرم

روایات از شوخی های زننده و سخنان و ملاقات های غیرضروری زن و مرد نامحرم نهی می کند:

هر کس با زنی غیر همسر خود شوخی زننده کند خداوند (در قیامت) او را در برابر هر کلمه ای که در دنیا با آن زن سخن گفته، هزار سال زندان می کند (وسایل الشیعه، ج 20، ص 198).

حد سخن گفتن و ارتباط با نامحرم

در روایتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) زنان را نهی فرمود از این که در حضور نامحرم بیشتر از پنج کلمه (یا جمله) درباره مسائل ضروری سخن بگویند (بحارالانوار،ج 100، ص 243).

همچنین در روایت دیگری آمده است: ابوبصیر گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، روزی با او مختصری شوخی و مزاح کردم؛ پس از مدتی که خدمت امام باقر (علیه السلام) رسیدم مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود: هر کس در خلوت مرتکب گناه شود خدا به او نظر رحمت نمی کند. (سپس فرمود:) به آن زن چه گفتی؟ من از خجالت صورتم را پوشاندم و توبه کردم. پس فرمود: دیگر چنین کاری را تکرار نکن. (بحارالانوار، ج 46، ص 247).

امام علی(علیه السلام)فرمود: هر کس با دختران و پسران جوان شوخی کند (وبگو و بخند داشته باشد)، قطعاً به زنا دچار می شود (مستدرک الوسایل، ج 14، ص 331).

امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بر تمام زنان سلام می کرد و آنان به سلام او پاسخ می دادند و امیرالموءمنین(علیه السلام) نیز بر زنان سلام می کرد ولی دوست نداشت بر زنان جوان سلام کند و می فرمود: می ترسم صدای آنان مرا خوش آید و ضرری که از این جهت بر من وارد می شود، بیش از ثوابی باشد که از سلام کردن به آنان می طلبم (فروع کافی، ج2، ص 648).

امیرالموءمنین (علیه السلام)فرمود: بر زنان سلام نکنید و آنان را به غذا خوردن با خود دعوت نکنید (منبع پیشین، ج5، ص534).

امام علی(علیه السلام)فرمود: پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) زنان را از بلند صحبت کردن نهی می کرد مگر آن که ناچار باشند؛ و نیز مردان را از سلام کردن بر آنان نهی می نمود (مستدرک الوسایل، ج14، ص280).

همانند شدن زن و مرد به یکدیگر

برخی روایات، زن را و مرد را از شبیه شدن به یکدیگر نهی می کند، مثل:

جابر بن یزید جعفی گوید: از امام محمد باقر(علیه السلام) شنیدم که بارها می فرمود: برای زن جایز نیست که خود را (در پوشش) شبیه مردان کند، زیرا رسول خدا لعنت کرده است مردانی که خود را شبیه زنان می کنند و زنانی که خود را شکل مردان در می آورند (منبع پیشین، ج3، ص246).

در روایت دیگری پیامبر فرمود: خدا زنان مردنما را لعنت کند (سنن ابی داود، حدیث 4099).

تشویق به حیا و عفت

روایات، افراد را به داشتن عفت و حیا و غیرت تشویق می کند:

امام باقر (علیه السلام) فرمود: بهترین زنان شما کسانی اند که وقتی با شوهران شان خلوت می کنند و لباس خود را در می آورند، در انجام رفتارهای جنسی خجالت نکشند، ولی وقتی در حضور دیگران اند، لباس و پوشش دارند و با حیا هستند. (تهذیب الاحکام، ج7، ص 399).

امام علی (علیه السلام) به اهل عراق فرمود: ای اهل عراق، به من خبر رسیده که زنان شما در کوچه و خیابان به مردان تنه می زنند، آیا حیا نمی کنید؟ آیا نسبت به زنانتان غیرت ندارید که به بازارها می روند و مزاحم مردان می شوند؟ خدا لعنت کند مردی را که غیرت ندارد (وسایل الشیعه، ج 20، ص 235).

رسول خدا (صلی الله علیه وآله)هفت نفر را لعنت کرد که یکی از آنها مردی است که نسبت به پوشش و عفت همسرش بی توجه است (مستدرک الوسایل، ج 14، ص 291)

پیامبر خدا به امیرالموءمنین فرمود: ای علی هر مردی از زنش اطاعت کند، خداوند او را به «صورت» داخل جهنم می اندازد. امام علی(علیه السلام) عرض کرد: در چه چیزی از زنش اطاعت کند؟ فرمود: به او اجازه دهد به جاهای نامناسب برود ودر حضور نامحرمان لباس های نازک و بدن نما بپوشد (بحارالانوار، ج 100، ص 242).

اختلاط با نامحرم

در روایات، از رفت و آمد زن، خصوصاً زن جوان در جاهای شلوغ و در انظار مردان بیگانه و نیز از اختلاط با نامحرم، نهی می کند، هر چند به بهانه عبادت باشد:

از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رسیده که ایشان زنان را از رفت و آمد در وسط کوچه نهی می کردند و می فرمودند زنان هنگام راه رفتن از وسط کوچه راه نروند (بلکه از کنار آن راه بروند) (مستدرک الوسایل، ج 14، ص280).

امام صادق (علیه السلام) فرمود: بر زن جوان سزاوار نیست به تشییع جنازه رود و بر آن نماز بگزارد ، مگر آن که زنی مسن و پیر باشد (منبع پیشین، ج3، ص 243).

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: بهترین مسجد زنان کنج خانه آنهاست (علل الشرایع، ج 1، ص 374).

امام صادق فرمود: بر زنان جایز نیست صدای خود را به لبیک بلند کنند و حجرالاسود را استلام نمایند به خانه کعبه وارد شوند و در سعی بین صفا و مروه، هروله (دویدن) کنند (فروع کافی، ج4، ص405).

فسادانگیز بودن بدحجابی

روایاتی که بدحجابی و رعایت نکردن حریم بین زن مرد را سبب فساد اخلاق می داند:

پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: زن اندامی شهوت انگیز دارد که خانه اش پوشش آن است؛ اگر خود را نپوشاند همین که از خانه خارج شد، شیطان او را احاطه می کند (مجموعه ورّام، ج2، ص 119).

امام رضا (علیه السلام) فرمود: نگاه کردن به موی سر زنان چه شوهردار و چه بی شوهر حرام است، زیرا سبب برانگیخته شدن غریزه شهوت مردان می شود و این برانگیختگی آنان را به فساد و انجام کارهای حرام و نازیبا می کشاند؛ هم چنان که نگاه کردن به قسمت های دیگر بدن زن نیز همین حکم را دارد (بحارالانوار، ج 101، ص 34).

 شمیم یاس - اسفند 1385، شماره 36 -

نقش غیرت مداری در سلامت فرد و اجتماع

بازخوانی ضرورت عفاف و حجاب

حیا و حجاب زن، تدبیری است که زن با نوعی الهام، برای گران بها کردن خود و حفظ موقعیتش در برابر مردان به کار می برد؛ زیرا زن با هوش فطری و حس ویژه خود، دریافته است که با عفت و حجاب، بهتر می تواند مرد را مجذوب خود کند و هر چه متین تر و با وقارتر باشد، بر احترامش افزوده می شود. در حقیقت بی حجابی نوعی حرکت بر خلاف فطرت و تمایلات و خواسته های بانوان است.

اساسا هنگامی که جامعه، زن را برهنه بخواهد، طبیعی است که روز به روز تقاضای آرایش و خودنمایی، بیشتر می شود. وقتی زن از طریق جاذبه جنسی اش، وسیله تبلیغ کالاها، دکور اتاق های انتظار و عاملی برای جلب جهانگردان و سیّاحان و مانند این ها قرار گیرد، شخصیت او به حد عروسک یا یک کالای بی ارزش سقوط می کند و ارزش های والای انسانی او بکلّی به دست فراموشی سپرده می شود. تنها افتخار این زن، جوانی و زیبایی و خودنمایی اش است که رفته رفته آن هم از بین می رود و سرانجام به انسانی سرخورده و افسرده تبدیل خواهد شد.

در جامعه ای که چنین رویکردی وجود دارد چگونه زن می تواند با ویژگی های اخلاقی، آگاهی و توانایی اش به مقام والایی برسد و الگوی مناسبی برای دیگر بانوان شود؟! دردآور است که در کشورهای غربی و غربزده بیشترین شهرت و آوازه، پول و موقعیت برای زنان آلوده و بی بندوباری است که به نام هنرمند و هنرپیشه معروف شده اند و به هر جا قدم می نهند، مورد استقبال هوس پیشگان قرار می گیرند.

در کشور اسلامی ما، آنگاه که نور انقلاب اسلامی تابیده شد، زن از ابتذال پیش گفته به در آمد و شخصیت خویش را بازیافت. حجاب را برازنده خود ساخت و در تمام صحنه های اجتماعی حتی در صحنه های جنگ با همان حجاب اسلامی ظاهر شد و نقشی سازنده ایفا نمود. اما امروزه افرادی که فرهنگ اسلامی را درک نکرده اند با عناوین و تدبیرهای مختلف می خواهند دوباره زنان را از منزلت و ارزش والای دینی خود دور کنند و از مقام و منزلت آنان بکاهند. این افراد می کوشند تا با تولید و عرضه اجناس به شکل های مختلف و ترویج فرهنگ مصرفی، که ارمغان غرب است، زنان را بفریبند و نیازهای کاذبی را که خود به آن دامن زده اند، پاسخگو باشند؛ در حالی که حجاب، نشان دهنده استقلال در فرهنگ مذهبی و ملی ماست؛ نشانگر حیا و پاکی روح و روان زن است؛ ارزش زنان را بالا می برد و نشانه عفاف و نوعی مصونیت است.

دختران و زنان با حجاب، از لحاظ روحی و اخلاقی سالم ترند. حجاب باعث می شود زن، لطافت و طبیعت خود را حفظ کند و مانند گلی شود که در دسترس همگان نیست و زود پژمرده نمی شود. زن با حجاب چون کم تر دیده می شود، محبوب است و هر چه محبوب باشد، مطلوب است.

وظیفه مسلمانان در پاسداری از زنان و دختران

دشمنان اسلام می کوشند تا زنان و دختران را از حریم عفاف و جاده سلامت به در آورده و مورد سوء استفاده قرار دهند. در مقابل، مسلمانان نیز وظایفی دارند و سکوت و بی توجهی در برابر این توطئه خانمان سوز، پسندیده نیست.

قرآن مجید به مؤمنان می آموزد:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُوءْمَرُونَ؛2 ای کسانی که به خدا و رسولش ایمان آورده اید! خود و خانواده تان را از آتش دوزخی که مردم و سنگ ها، هیزم و آتش آن اند، حفظ کنید که مأموران آتش، فرشتگانی بسیار سخت دل اند که هرگز نافرمانی خدا نمی کنند و آنچه به آن ها گفته می شود، فورا انجام می دهند».

همچنین در آیه شریفه دیگری آمده است که در روز قیامت وقتی انسان های ظالم را به طرف جهنم می برند، آن ها با حالت ترس و ذلّت با گوشه چشم بر آتش دوزخ می نگرند و در آن حال، مؤمنان خطاب به ظالمان می گویند: «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ؛3 آری زیانکاران کسانی هستند که خود و خانواده شان در امروز که قیامت است ضرر کرده اند».

این آیات و توصیه های معصومین به ما گوشزد می کند که انسان علاوه بر آن که مسئول اعمال خویش است، باید در همه حال از کسانی که وابسته به او هستند (همچون زن، دختر، خواهر، فرزند، برادر و…) نیز مواظبت کند تا آنان را از کجروی و گناه باز دارد. در این راه، باید آنان را مورد کنترل قرار دهد و از برآوردن خواسته های نابجای آنان پرهیز کند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

«رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: کسی که از زنش اطاعت نماید، خداوند او را به صورت، در آتش می اندازد. پرسیده شد: آن اطاعت چیست؟ فرمود: این که زن درخواست رفتن به حمام ها و عروسی ها و مراسم عید و جشن ها و نوحه سرایی ها و یا پوشیدن لباس های نازک و بدن نما را داشته باشد و شوهر از او اطاعت کند».4

در نتیجه این سهل انگاری ها و بی توجهی ها در مهمانی ها، جشن ها و صحنه های اجتماعی، با آشکار شدن زینت و زیبایی زنان، نگاه های شهوت انگیز متوجه آنان می شود و حوادث ناگواری رخ می دهد.

غیرت مداری در روایات و سیره معصومین(علیهم السلام)

امام صادق(علیه السلام) به نقل از حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:

ای اهل عراق! با خبر شدم که زنان شما در راه، با مردان برخورد می کنند؛ آیا حیا و شرم نمی کنید؟! مرحوم کلینی می گوید: در حدیث دیگری آمده است که حضرت فرمود: آیا حیا نمی کنید و به غیرت نمی آیید که زنانتان به طرف فروشگاه ها بیرون می روند و با افراد بی ایمان و لاابالی برخورد می کنند؟!5

همچنین در نامه 31 نهج البلاغه از کلمات حضرت امیر استفاده می شود که هر چه زن کم تر از منزل خارج شود، از جهات مختلف برای او و همسرش بهتر خواهد بود. البته اگر کار ضروری و لازمی برای او پیش آید و خارج شود، باید حجاب را کاملاً رعایت کند و از هر گونه حرکت ناشایستی دوری کند. اسلام، با حضور محجبانه زنان در اجتماع مخالفتی ندارد و منافاتی بین کار زن و حجاب و مستور بودنش نمی بیند. او می تواند در بیرون از خانه کار کند ولی باید مسائل شرعی را رعایت کند. هم چنان که حضرت امام(ره) بارها فرمودند که اگر شئون و مسائل شرعیه رعایت شود، خدمت و کار زن در جامعه مانعی ندارد.

صفت غیرت در انسان، مانند پاسبانی است که موجب ثبات خانواده می گردد و غیرتمند با تعصب و حمیت و حفظ نوامیس خود، جلوی انحراف های احتمالی را خواهد گرفت. انسان غیور نه تنها نسبت به خانواده خود بلکه نسبت به ناموس دیگران نیز حساس است؛ زیرا وظیفه حراست و پاسبانی را منحصر در اهل و عیال خود نمی داند بلکه در سطحی گسترده تر در اجتماع و حتی در سراسر جهان خود را مسئول می داند. او آفریده خالقی است که غیور مطلق است؛ چنان که در روایتی، به غیرت الهی اشاره شده است:

«خداوند غیرتمند است و هر انسان غیرتمندی را هم دوست دارد و چون غیور است، گناهان زشت را، چه آشکار و چه پنهانش، حرام کرده است».6

در برابر، کسانی که غیرتمند نیستند ذلیل و خوار خواهند شد؛ چنان که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید:

«خدا، بینیِ مؤمن و مسلمانی را که غیرت نداشته باشد، به خاک ذلّت می مالد.»7

غیرت مداری در سیره انبیا و امامان معصوم، به وضوح دیده می شود. پیامبر گرامی اسلام با تأیید غیرتمداری حضرت ابراهیم، خود را غیرتمندتر می دانند و با یادآوری آثار زیانبار بی غیرتی، از همگان می خواهند که از ایشان پیروی کنند:

«کان ابراهیمُ علیه السلام ابی غیورا و انا اغیرُ منه و ارغم الله انف من لا یغار من المؤمنین؛8 پدرم ابراهیم مرد غیرتمندی بود، ولی من غیرتمندترم و خداوند، بینیِ مسلمانی را که غیرت ندارد، به خاک ذلت می مالد».

در سیره امامان معصوم(علیهم السلام) که کردار و گفتار آنان نه تنها سرمشق شیعیان و مسلمانان بلکه الگوی آزادمردان جهان است، آموزه های فراوانی در این باره وجود دارد؛ برای مثال، حضرت امام حسین(علیه السلام)، سردار غیرت و آزادی، وقتی مشاهده نمود که لشکر یزید بین او و اهل بیت جدایی افکنده اند، با بازداشتن آن ها از حرکت به سوی خیمه های اهل بیت، غیرت مداری خویش را نشان داده و فرمودند:

«اقول انا الذی اقاتلکم و لقاتلونی و النساء لیس علیهنّ جناح فامنعوا عتاتکم عن التعرّض لحرمی ما دمت حیّا؛9 من با شما می جنگم و شما نیز با من می جنگید؛ زن ها که گناهی ندارند. تا من زنده هستم نگذارید سرکش ها و ستمکاران شما، متعرض اهل بیت من شوند».

با نگاهی به روایات و سیره معصومین(علیهم السلام) درمی یابیم که غیرت، از نیکوترین صفات مردان است. خداوند غیرتمندان را دوست دارد و خود نیز غیور است. بی غیرت، در دنیا و آخرت، عذاب می کشد و بی عفتی نوامیس او، فساد خانوادگی، ناصالح شدن فرزندان و… نتیجه همین بی غیرتی است.

ناگفته نماند این صفت پسندیده و بعضی از صفات دیگر در حیوانات و پرندگان نیز وجود دارد. امام رضا (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«خروس سفید، پنج خصلت از خصال انبیا را داراست: آگاهی به اوقات نماز، غیرت، بخشش، شجاعت و… ».10

در حقیقت، وقتی صفت پسندیده ای در حیوانات و پرندگان که عقل ندارند، وجود دارد، باید در اشرف مخلوقات به نحو کامل تر موجود باشد. این روایت حضرت امیر(علیه السلام) که بی غیرت را واژگون و سیاه قلب می دانند، شایان توجه است:

«ان اللّه یغار المؤمن فلیغر و من لا یغار فانّه منکوس القلب؛11 خداوند نسبت به مؤمن غیرت دارد. او هم باید غیرت داشته باشد (که از صفات خدای بزرگ است). کسی که غیرت ندارد، قلبش واژگون و سیاه است».

اقسام غیرت

در یک نگاه کلی، می توان غیرت را به اقسام زیر تقسیم کرد:

الف) غیرت در دین

مسلمان تا جایی که توان دارد، باید از دین دفاع کرده و آن را از خطرهای احتمالی حفظ کند و در صورتی که لازم باشد از بذل جان و مال در این راه دریغ نورزد و در این راه نباید از سرزنش دیگران بهراسد. بسیاری از انبیا و امامان معصوم(علیهم السلام) و مردان صالح در طول تاریخ، جان و مال خویش را در راه حفظ و پاسداری از دین، تقدیم کرده اند.

ب) غیرت نسبت به نوامیس (فرزندان و خویشان و هم کیشان)

انسان باید مراقب همسر، دختر، خواهر و هم کیشان خود باشد و آنان را از انحراف باز دارد و نگذارد در موارد غیرضروری با نامحرم در تماس باشند. اختلاط و روابط ناسالم، عاملی در گسترش فساد و انحراف، و پرهیز از آن مورد توجّه جدّی اسلام و رهبران دینی است. اسلام، در عین تأکید بر حضور اجتماعی زن، آن را، بدون قید و شرط، مجاز نمی داند. یکی از شرایط مهم و اساسی در فعالیت و مشارکت اجتماعی زنان، رعایت مرزبندی و حفظ حریم است. قرآن مجید، درباره عدم اختلاط زنان و مردان می فرماید:

«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ؛12 هرگاه از ایشان (زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله)) چیزی خواستید، از پشت پرده، طلب کنید».

هر چند شأن نزول این آیه، ویژه زنان رسول الله(صلی الله علیه وآله) است اما «مورد نزول» نمی تواند شمول مفهومی آیه را محدود کند.

بنابراین، آیه یاد شده به منظور منع اختلاط زن و مرد و حفظ زن ها از محرکات شهوانی وارد شده است. شهید مطهری(ره) می گوید: طبق این دستور مردان نباید وارد جایگاه زنان شوند و هر اندازه که رعایت حریم کنند به تقوا و پاکی، نزدیک تر خواهد بود.13

امام صادق(علیه السلام) درباره رعایت این مرزبندی فرموده اند:

از جمله بیعت هایی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از زنان گرفت این بود که در خلوت با مردان معاشرت و نشست و برخاست نکنند.14

غیرت مرد مسلمان، امری ستودنی است؛ چنان که امیرالمؤمنین آن را از نشانه های ایمان شمرده اند: «غیرة الرجل الایمان؛15 غیرت مرد و حراست او از ناموسش، جزء ایمان است».

در اسلام، غیرت بی جا ممنوع است؛ چنان که حضرت امیر(علیه السلام) در وصیت خود به امام حسن(علیه السلام) می فرماید:

از غیرت و بدگمانی در جایی که نباید غیرت به کار برد، اجتناب کن؛ زیرا این کار، زن پاک را به ناپاکی و زن بی گناه را به اندیشه گناه فرا می خواند.16

هر چند غیرتمندی بسیار پسندیده است اما غیرتمند باید از بدگمانی و وسوسه های نابجا بپرهیزد؛ زیرا چنین رفتارهایی، کانون گرم خانواده را سرد و بی روح و خود فرد را نیز به بیماری، مبتلا می سازد.

از سوی دیگر، بی توجهی مردان نسبت به نوامیس نیز به شدت نکوهش شده است؛ چنان که پیامبر گرامی اسلام می فرماید:

هر زنی که خود را بیاراید و خوش بو کند و از منزل خارج شود و شوهرش به این امر راضی باشد، خداوند در قبال هر قدمی که بر می دارد، برای شوهرش خانه ای در دوزخ بنا خواهد کرد.17

زن مسلمان با رفتاری مناسب و متین، زمینه گسترش عفت عمومی را فراهم می آورد؛ زیرا جامعه اسلامی جامعه ای به هم پیوسته است و فرد نباید خود را تافته ای جدابافته از دیگران تلقی کند.

انسان مؤمن، نابهنجاری های اجتماعی را به همان سان که بر زن و ناموس خود برنمی تابد، درباره سایر زنان مسلمان نیز تحمل نمی کند (غیرت اجتماعی). مردان موظف اند در برابر حرمت شکنی ها ایستادگی کنند. امام صادق(علیه السلام) در تعبیری ظریف به نتیجه چنین رویکردی اشاره می نمایند:

نیکی کنید با پدرانتان تا پسرانتان به شما نیکی کنند و چشم پوشی کنید از زنان مردم تا مردم از زنانتان چشم بپوشند.18

در سایه غیرت اجتماعی ضمانت های اجرایی برای فعالیت زنان فراهم می آید و جامعه از امنیت و سلامت معنوی بهره مند می شود.

انسان غیور، در مورد تربیت فرزندان حساس است و به همین جهت از ابتدا، زنی را برمی گزیند که مؤمن و پاک دامن باشد تا وظیفه هدایت فرزندان را به بهترین شکل انجام دهد. اساسا شیر مادر و رفتار و کردار او در تکوین شخصیت فرزندان بسیار مؤثر است که در جای خود نیز، به اثبات رسیده است. انسان غیرت مدار، آمد و رفت ها و دوستان و آشنایان فرزندان خود را از نظر دور نمی دارد و با حساسیت های ویژه ای که دارد، او را در مسیر تربیت و سازندگی همراهی می کند.

ج) غیرت در مال

انسان مسلمان، باید مالش را از راه حلال کسب کند و در حفظ و حراست آن نیز کوشا باشد و از اسراف و تبذیر و خسّت و بخل بپرهیزد و حقوقی را که خداوند بر مال واجب گردانیده، ادا کند و در یک کلمه، با مال خود آخرت خویش را آباد گرداند. ناگفته پیداست مالی که از راه حرام به دست آید وبال گردن صاحب خویش خواهد بود و زیان آن در دنیا و آخرت به او می رسد.

پی نوشت ها:

1ـ رساله نوین، عبدالکریم بی آزار شیرازی، ج 3، ص 49.

2ـ تحریم / 6.

3ـ شوری / 45.

4ـ وسائل الشیعه، ج 14، ص 130.

5 ـ همان، ص 176، الکافی، ج 5، ص 537.

6 ـ الکافی، ص 535.

7ـ همان، ص 536.

8 ـ وسائل الشیعه، ص 176.

9ـ نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص 354.

10ـ سفینة البحار، شیخ عباس قمی، باب غیر.

11ـ وسائل الشیعه، ص 176؛ الکافی، ص 536.

12ـ احزاب / 53.

13ـ ر.ک: مسأله حجاب، مرتضی مطهری، ص 154.

14ـ وسائل الشیعه، ص 174.

15ـ غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 377.

16ـ نهج البلاغه، نامه 31.

17ـ بحارالانوار، ج 103، ص 249.

18ـ الامالی، ج 6، ص 288.

شمیم یاس - اسفند 1385، شماره 36 -

سخنان سبز(رهنمودهای مقام معظم رهبری به زوج های جوان)

امام (ره) فرمودند: بروید با هم بسازید

من یک وقت خدمت امام رفتم. ایشان می خواستند خطبه عقدی را بخوانند، تا من را دیدند گفتند: شما بیا طرف عقد بشو! ایشان بر خلاف ما که طول و تفصیل می دهیم و حرف می زنیم، عقد را اول می خواندند، بعد دو سه جمله ای کوتاه صحبت می کردند. من دیدم ایشان پس از این که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند:

«بروید با هم بسازید.»

من فکر کردم دیدم که ما این همه حرف می زنیم، اما کلام امام (ره) در همین یک جمله بروید و با هم بسازید خلاصه می شود!

معنای سازگاری

سعی شما این باشد که در تمام دوران زندگی، به خصوص سال های اول، این چهار پنج سال اول، با هم سازگاری داشته باشید. این طور نباشد که یکی اندکی ناسازگاری نشان داد، آن دیگری هم حتماً در مقابل او ناسازگاری نشان بدهد. نه! هر دو با هم سازگاری نشان بدهید و اگر دیدید همسرتان ناسازگاری کرد، شما سازگاری نشان دهید. این جا از آن جاهایی است که سازش و کوتاه آمدن خوب است.

معنای سازگاری چیست؟ آیا معنایش این است که زن ببیند این مرد، درست ایده آل اوست تا با او سازگار باشد؟ یا مرد ببیند که این زن، کاملاً ایده آل اوست و همان فرد مطلوب عالی است، تا با او سازگاری داشته باشد؟ اگر یک ذره این گوشه یا آن گوشه اش کج بود، قبول نیست؟ معنای سازگاری این است؟ نه! اگر سازگاری این باشد که این خودش به طور طبیعی انجام می گیرد و اراده شما را نمی خواهد. این که می گویند شما سازگار باشید، یعنی شما با هر وضعیتی که هست و پیش آمده بسازید. معنای سازگاری این است. یعنی چیزهایی در زندگی پیش می آید. خب دو نفرند، با هم تا حالا آشنایی نداشته اند، زندگی نکرده اند، ممکن است فرهنگشان دو تا باشد. ممکن است عاداتشان دو تا باشد. اول ممکن است یک ناسازگاری هایی ببینند، حالا اول ازدواج که نه، آدم هیچ متوجه نیست؛ بعد از یک خرده که گذشت، ممکن است یک ناسازگاری هایی حس کند. آیا باید این جا از هم سرد شوند و بگویند: این مرد یا این زن دیگر به درد من نمی خورد؟! نه! شما باید خودتان را با این مسئله تطبیق دهید. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید و اگر دیدید نه، کاری نمی شود کرد، خب با او بسازید.

سازش کاری در محیط خانواده جزء واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هر چه گفتند همان شود. آن چه خودشان می پسندند و آن چه راحتی آن ها را تأمین می کند همان بشود. نه، این طور نباید باشد. باید بنا داشته باشند که با هم سازگاری کنند. این سازگاری لازم است. اگر دیدید مقصود شما تأمین نمی شود مگر با کوتاه آمدن، کوتاه بیایید.

سازگاری در زندگی، اساس بقای زندگی است و همین است که محبت می آفریند. همین است که موجب برکات الهی می شود. همین است که دل ها را به هم نزدیک کرده و پیوندها را مستحکم می کند.

یک تعبیر خوب اروپایی

اصل مسئله ازدواج عبارت است از تفاهم و انس و اتحاد دو موجود در زندگی با یکدیگر که این البته در اصل یک امر طبیعی است. لکن اسلام با پیرایه ها و تشریفات و آیین هایی که قرار داده و با احکامی که گذاشته برای ازدواج، یک استمرار و برکتی به آن داده است.

زن و شوهر باید یکدیگر را درک کنند و بفهمند. این یک تعبیر اروپایی است ولی تعبیر خوبی است… یعنی هر کسی درد و خواست های طرف مقابل را بفهمد و با او راه بیاید، به این می گویند درک کردن. یعنی به قول معروف در زندگی تفاهم و درک متقابل باشد. این ها محبت را زیاد می کند.

هیچ انسانی بی عیب نیست

اگر دیدید که همسرتان یک نقطه عیبی دارد ـ هیچ انسانی بی عیب نیست ـ و مجبورید او را تحمل کنید؛ تحمل کنید، که او هم همزمان، دارد یک عیبی را از شما تحمل می کند. آدم عیب خودش را که نمی فهمد، عیب دیگری را می فهمد. پس بنا را بگذارید بر تحمل.

اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید. اگر دیدید کاری نمی شود کرد، با او بسازید.

علت متلاشی شدن بنیان خانواده

اسلام در داخل خانواده ترتیبی داده که اختلاف درون خانواده به خودی خود حل شود. به مرد دستور داده که یک ملاحظاتی بکند. به زن هم دستور داده که یک ملاحظاتی بکند. مجموع این ملاحظات اگر انجام بگیرد، هیچ خانواده ای قاعدتاً متلاشی نخواهد شد و از بین نخواهد رفت. غالباً متلاشی شدن خانواده ها به خاطر این بی ملاحظگی هاست. مرد بلد نیست که رعایت کند؛ زن، بلد نیست که عقل به خرج بدهد. او تندی و خشونت بی حد می کند، این بی تحملی به خرج می دهد. همه اش ایراد دارد، خشونتِ او هم ایراد دارد، سرکشیِ این هم ایراد دارد. اگر او خشونت نکند، اگر یک وقتی اشتباه کرد، این سرکشی نکند، ملاحظه کنند، با همدیگر بسازند، هیچ خانواده ای تا آخر متلاشی نخواهد شد و خانواده باقی می ماند.

سازگاری دو طرفه

در قدیم بیشتر می گفتند دختر باید سازگار باشد. برای پسر کأنّه1 وظیفه سازگاری را قائل نبودند. نه! اسلام این را نمی گوید. اسلام می گوید که دختر و پسر هر دو باید سازگار باشند، هر دو باید بسازند. باید بنا را بر این بگذارند که زندگی خانوادگی را سالم و کامل و آرام و همراه با محبت و عشقِ متقابل اداره کنند و این را ادامه بدهند و حفظ کنند. اگر چنانچه ان شاءالله این فراهم شد، که فراهم کردنش هم با تربیت های اسلامی مشکل نیست؛ این خانواده همان خانواده سالمی خواهد بود که اسلام معتقد به اوست.

پی نوشت:

1ـ کأنّه: مثل این که.

سوتیترها:

سازش کاری در محیط خانواده جزء واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هر چه گفتند همان شود. آن چه خودشان می پسندند و آن چه راحتی آن ها را تأمین می کند همان بشود. نه، این طور نباید باشد. باید بنا داشته باشند که با هم سازگاری کنند. این سازگاری لازم است. اگر دیدید مقصود شما تأمین نمی شود مگر با کوتاه آمدن، کوتاه بیایید

زن و شوهر باید یکدیگر را درک کنند و بفهمند. یعنی به قول معروف در زندگی تفاهم و درک متقابل باشد. این ها محبت را زیاد می کند

در قدیم بیشتر می گفتند دختر باید سازگار باشد. برای پسر کأنّه1 وظیفه سازگاری را قائل نبودند. نه! اسلام این را نمی گوید. اسلام می گوید که دختر و پسر هر دو باید سازگار باشند، هر دو باید بسازند. باید بنا را بر این بگذارند که زندگی خانوادگی را سالم و کامل و آرام و همراه با محبت و عشقِ متقابل اداره کنند و این را ادامه بدهند و حفظ کنند .

شمیم یاس - اسفند 1385، شماره 36

علامه طباطبایی

راوی می گوید :

«یک وقت عازم زیارت بیت الله الحرام بودم، برای عرض سلام و خداحافظی خدمت علامه رفتم و گفتم نصیحتی بفرمایید که به کارم بیاید و توشه راهم باشد. این آیه مبارکه را قرائت فرمودند:
«فاذکرونی اذکرکم:
به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم.» (بقره/152)
علامه می افزاید:
«به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی می یابد و اگر در کاری مانده است خداوند نمی گذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه، البته به یاد انسان خواهد بود.»
هنگامی که مرحوم علامه پاسخ نامه دوست خود، آیت الله مرندی را نوشته و در پاکت می گذارد و به یکی از بستگان مرحوم مرندی می دهد تا به وی برساند، آن شخص به علامه عرض می کند: آقا! مطلبی هم برای من بنویسید. علامه طباطبائی تکه کاغذی برداشته و با خط زیبای خودشان می نویسند:
«خدا را فراموش مکن!»

———————————————————————————-

استاد امجد می گوید:
«هرگاه از ایشان می پرسیدم: چگونه قرآن بخوانیم؟ می فرمودند :
«توجه داشته باشید که کلام الله است.»
در اینجا مناسب است به دو روایت بسیار لطیف و عمیق اشاره شود که اگر معنای ژرف و خاص «تجلی» را بدانیم و التفات داشته باشیم که کلام از متکلم جدا نیست، آن دو را جامع ترین روایت در معرفی قرآن خواهیم دانست:
1- حضرت مولی الموحدین علی(ع) می فرمایند:
«فتجلی ـ سبحانه ـ لهم فی کتابه من غیر أن یکونوا رأوه بما أراهم من قدرته:
پس خداوند سبحان، در کتابش (قرآن) بر بندگان، بی آن که (بتوانند) او را ببینند، تجلی کرد به آنچه از توانایی اش به آنان نشان داد.»
2- حضرت صادق(ع) فرمودند:
«(والله) لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه ولکنهم لایبصرون:
(به خدا قسم که) خداوند در سخن خویش (قرآن) بر آفریدگان خود تجلی کرده، اما آنان او را نمی بینند (و توجه ندارند.)»

———————————————————————————-

علامه می فرمود:
«ما هر چه داریم از اهل بیت پیامبر(ع) داریم… ما همه آبروی خود را از محمد و آل محمد(ع) کسب کرده ایم.»
مراقبه و خودسازی
علامه می فرمود:
«در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این بیست و چهار ساعت چگونه بر شما گذشته، اهل محاسبه باشید، همانطور که یک بازرگان، یک کاسب، دخل و خرج خود و صادرات و واردات خود را حساب می کند، شما ببینید در شبانه روزی که بر شما گذشته چه چیزی اندوخته اید، چه گفته اید، یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستی ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود خدا را شاکر باشید، تا به تدریج برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود.»
آیت الله استاد حسن زاده آملی می فرماید:
یکی از کلمات قصار علامه طباطبایی، این بود که:
«ما کاری مهم تر از خودسازی نداریم.»
البته این نه به این معناست که انسان همه کارها و وظایفش را کنار بگذارد و برود یک گوشه ای مشغول خودسازی شود، بلکه خودسازی اصلی در اجتماع بودن و به وظایف خود عمل کردن و گناه نکردن است.
علامه می فرماید:
«تخم سعادت، مراقبت است. مراقبت یعنی کشیک نفس کشیدن. یعنی حریم دل را پاسبانی کردن. یعنی سر را از تصرفات شیطانی حفظ داشتن. پاسبان حرم دل بودن. این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنی ، این نهال سعادت را پروراند.»
اواخر عمر مبارکشان دائم می فرمودند:
«توجه! توجه!» و این، فراتر از «تذکر» و «تفکر» است.
علامه می فرمودند:
«بزرگترین (و سخت ترین) ریاضت ها، همین دینداری است.»
در روایتی از حضرت امیر(ع) هست که می فرماید:
«الشریعه ریاضه النفس:
آیین اسلام و احکام آن، ریاضت و ورزیدگی نفس می آورد.»
از خود بطلب هر آنچه خواهی!
آیت الله حسن زاده به نقل از علامه می فرمود:
«ما سرانجام هر چه را در «خارج» می جستیم، در «درون» یافتیم.»
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی، که تویی

———————————————————————————-

حجة الاسلام محمد فاضل (تبریزی) می‌گوید:آقای شربیانی روزی علامه را به خانه خود (در تبریز) دعوت کرد و چند نفر را هم برای زیارت و استفاده از سفره معارف ایشان به منزل خود فراخواند؛ از جمله بنده .

آن شب علامه به من فرمود: «من سی سال پیش، استخر شاگُلی (محلی با صفا و خرم در تبریز) را دیده‌ام.» سپس با ملاطفت و مزاح ادامه داد: اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، می‌خواهم فردا بین‌الطلوعین به آنجا بروم. گفتم: صبح خدمتتان خواهم بود.

فردای آن شب، با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی می‌بردم که دیدم ایشان در ماشین، قرآنی از جیبِ خود درآورده و گفت: من عهد دارم که هر روز یک جزء از قرآن را بخوانم و الآن چهل سال است که این کار را انجام می‌دهم.

دیشب شما علما مزاحم شدید، نتوانستم بخوانم و اکنون قضا می‌کنم! هر ماه یک ختم قرآن تمام می‌شود و باز از ابتدای آن شروع می‌کنم و هر بار می‌بینم که انگار اصلاً این قرآن، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازه‌ای از آن می‌فهمم! از خدا می‌خواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم . نمی‌دانید من چه اندازه از قرآن لذت می‌برم و استفاده می‌کنم!

———————————————————————————-

حجة الاسلام صحفی می‌گوید در اواخر عمر مبارک علامه طباطبایی، از ایشان خواستم برای آرامش قلب، دستوری بفرمایند، فرمودند:

«دست را روی سینه بگذار و سه ـ چهار بار نشسته و ایستاده (یا فرمود: ایستاده و نشسته ـ که یادم نیست ـ) این آیه را بخوان:

«الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله؛ ألا بذکر الله تطمئن القلوب؛

کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.» (رعد/ 28)
و من اثر این دستور را هم دیدم… .

———————————————————————————-

از استاد پرسیدم :
مقصود از “وجه خداوند” چیست؟

آنجا که مى‌فرماید: “کل شى ء هالک الا وجهه” (قصص: 88)

هر چیز نابود است، بجز وجه او.

استاد فرمودند:
خداوند سبحان مى فرماید: “ما عندکم ینفد، و ما عند الله باق” (نحل: 96)

هر چه نزد شماست نابود مى گردد و پایان مى پذیرد، و تنها آنچه نزد اوست باقى و پایدار است .

از این آیه شریفه به ضمیمه آیه پیش استفاده مى شود که “وجه خدا” همان “ما عند الله” است.

در جاى دیگر نیز مى فرماید: “و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون” (آل عمران : 169)

و هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه نزده اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند.

و نیز مى‌فرماید: “و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات ، بل احیاء و لکن لاتشعرون” (بقره : 154)

کسانى را که در راه خدا کشته مى شوند، مرده نخوانید، بلکه زنده اند، ولى شما نمى‌دانید.

با ضمیمه کردن این آیات به آیات پیش استفاده مى شود که “شهداء"، “وجه الله” هستند و فنا و زوال ندارند، زیرا “عند الله” و “عند ربهم” هستند، و هر چه “عندالله” است باقى و پایدار است . و ائمه علهیم السلام بالاترین شهداء هستند.

آیة الله امجد می‌فرماید:

«هر گاه از علامه طباطبایی می‌پرسیدم: چگونه قرآن بخوانیم؟ می‌فرمودند:

«توجه داشته باشید که کلام الله است.»

نویسنده:انسان جاری almortaza.blog.ir

 
مداحی های محرم