السلام علیک یا فاطمه معصومه
آرام آرام، بر پهنه کویر حضور پرولایت شکوفه می دهد؛ غربت به یمن غریب معنا می یابد
دلم می خواهد برایتان از بانویی سخن بگویم که خیال سبزتان نیمه شبی بر اقامه ی سبزش سلام می دهد و در آینه حرمش چهره آراید.
برایتان از بانویی سخن می گویم که همانند زینب علیهاالسلام که برای قیام قربانی داد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف کرد، او هم با قدمهای پرحیاتش، به سرزمین کویری قم حیات بخشید و در رگ ایرانیان خون حمایت از ولایت را جاری ساخت.
برایتان از بانویی سخن می گویم که به یمن حضورش، شهر قم، مرکز صدور علم و دانش علوی شد و محل رشد و بالندگی.
برایتان از بانویی سخن می گویم که بارگاه زیبایش، پناهگاه دل های عاشقی است که شب های چهارشنبه در جمکران بیتوته می کنند. به نیابت از شیعه در نیمه شب های کویری قم، سر بر آستان حرم حضرت دوست می سایند و برای ظهور گل نرگس دعا می کنند و از بانوی کرامت، برای شکوفه دادن درخت اجابت استمداد می طلبند.
معصومه …
معصومه تفسیر معصومیت است که روزگاری در مدینه طلوع کرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت.
معصومه نگاه سبزی است که از معصومیت سرچشمه می گیرد، معصومه، روزگار دلدادگی است و از غربت به قربت رسیدن.
معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه ی با زینب هم سفر شدن.
معصومه فلسفه شیدایی است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگین ایران است که درقم، شهر اقامه می درخشد.
معصومه ضریب بالای ارادت به ولایت است، معصومه، قصه ی بلند مدینه تا مشهد است.
معصوم انتهای متبلور است. معصومه سر سلسله ی تنهایی است، معصومه فانی فی الله است…
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم رجبيكلاشمي در 1399/04/03 ساعت 01:41:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |