ما مارک داریم
میدونستی آدمها هم مارک دارن؟
ـ مگه ما کیف و کفشیم که مارک داشته باشیم؟!
ـ فقط کفش و لباس و جنس نیست که مارک داره، انسانها هم مارک دارن.
ـ چی میگی؟ سر کارمون گذاشتی؟
ـ نه، یه لحظه گوش کن. هر انسانی وقتی به یه چیز خاصی علاقه نشون میده و تو راه اون پیش میره، بعد از یه مدت میشه مُعَرِّف اون. یعنی آدمهای دیگه با نگاه کردن به اون شخص، در مورد اون چیز به خصوص، تو دلشون قضاوت میکنند. البته قضاوت کار درستی نیست، ولی ما هممون به یه نحوی انجامش میدیم دیگه!
ـ منظورت رو نفهمیدم. زیر دیپلم حرف بزن ببینم چی میگی؟
ـ ببین، یه روز داشتم دنبال یه آدرسی میگشتم، ولی پیدا نمیکردم. یه دفعه چند تا بچه مدرسهای با روپوش مخصوص مدرسه دیدم که با رفتارهای عجیب و غریب، کوچه را گذاشته بودن رو سرشون. فکر کردم که اینها حتماً مال این محله هستن، میتونن توی پیدا کردن آدرس کمکم کنند. رفتم طرفشون و پرسیدم: بچهها شما مال کدوم مدرسهاید؟
چشمت روز بد نبینه، یکیشون با بیادبی خاصی گفت: «به شما چه مال کدوم مدرسهایم؟ لابد اسم مدیرمون را هم میخوای؟»
با تعجب گفتم: «نه، میخوام بدونم اگه مال مدرسه این محلید ازتون آدرس بپرسم!» دقت کن. اون بچهها رفتار خوبی تو خیابون نداشتن و چون روپوش مدرسه تنشون بود، معرف مدرسشون بودند. فکر کردند، من می خوام برم شکایتِ کاراشون را پیش مدیرشون ببرم.
ـ هر کسی با دیدن اون بچهها، میتونه تشخیص بده که اون مدرسه، مدرسه خوبی هست یا نه؟ یعنی مشت نمونه خرواره. ببین فهمیدمها، ولی زیاد این دو زاریه نیفتاد!
ـ ببین، مثلاً آدمها به واسطه شغل یا کاری که انجام میدن، مُعرّف اون کار میشن. اون وقت اگه کار نچسبی انجام بدن، اون شغل یا هنر میره زیر سؤال، نه اون فردِ خاص! با اینکه این اتفاق میافته، اما باز هم تأکید میکنم که این درست نیست، ما اصلاً حق نداریم اینطور درباره دیگران قضاوت کنیم.
ـ خوب حالا مارک ماها چیه؟
ـ ماها مارکمون امام زمانه، مذهب شیعه است، اسلامه!
ـ عجب مارک جالبی! بیزحمت توضیح بده.
ـ یعنی اگه مثلاً داخل یه کشور خارجی، کار ناشایستی انجام بدیم، میگن ببین، مسلمونها همشون اینجوری هستند. و یا مثلاً اگه توی کشور غیر شیعی، هم کار ناشایستی انجام بدیم، میگن ببین شیعه علی چکار میکنه! نمیگن فلان شخص، میگن شیعهها اینجوری هستند.
ـ ای بابا! حالا بیا تو مملکت خودمون؛ مارک امام زمانی چیه؟
ـ ببین دوست عزیز، ماهایی که بین دوست و فامیل و آشنا و همسایه و سرِکار و تو دانشگاه و مدرسه، ظاهر مذهبی داریم، لباس مشکی برای امام حسین علیه السلام میپوشیم، نیمه شعبان و اعیاد، شیرینی میدیم، نماز میخونیم و توی گرمای تابستون روزه میگیریم، شبهای ماه رمضون دعای ابوحمزه و قرآنمون ترک نمیشه، همیشه حرف حضرت را میزنیم و زیر لب «اللهم کن لولیک…» میخونیم، اگه خدای ناکرده، کار ناشایستی انجام بدیم، نمیگن فلانی مشکل داره، میگن شیعیان امام زمان اینجورین.
ـ خوب حالا چی؟
ـ ما باید خیلی مراقب رفتارهامون باشیم. به عنوان یک شیعه امام زمانی، نباید خدای نکرده، رفتار بدی داشته باشیم. مثلاً توی همسایهها اولین کسی که شارژ آپارتمانش را میده، ما باشیم نه اَرمنیه! به قصاب و بقال محل بدهکار نباشیم. به رفتگر زحمتکش، ماهیانه بیشتری بدیم، نه این که تا میبینیمش رومون را بکنیم اون ور. توی فامیل به خوش اخلاقی و بخشش معروف بشیم، نه اینکه بگن فلانی دستش تو جیبش میره، اما بیرون نمیاد!
اگه کارمندیم، جوری کار کنیم که صاحب کار نگه این مذهبیها همش به بهانه نماز و زیارت عاشورا از زیر کار در میرن. اگه صاحب کاریم، حق زیر دستها را زود و خوب، بدیم، نه اینکه بگن رئیس ما حقمون رو نمیده، اون وقت برای امام زمانش، کرور کرور خرج میکنه!
حالا که ظاهر مذهبی داریم، رانندگیمون هم با بزرگواری باشه؛ اینکه هی بپیچیم جلوی اون ماشین، به اون یکی فحش بدیم، به اون پیرمرده راه ندیم، زیبنده امام زمانمون نیست.
اخلاقمون گل محمدی باشه. لبخند از رو لبمون کنار نره. میدونی که رسول خداصلی الله علیه و آله فرمودند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من برای کامل کردن سجایای اخلاقی مبعوث شدم.» و یا در یکی از آیات قرآن داریم که: «فَبِما رَحْمَه مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَو کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لانْفَضوُا مِنْ حَولِکَ»؛ « [ای پیغمبر!] اگر این خلق و خوی تو نبود و به جای این اخلاق نرم و ملایم، اخلاق خشن و درشتی داشتی، مسلمانان از دور تو پراکنده میشدند.» یعنی این اخلاق تو، یک عامل مهم برای جذب مسلمان هاست.
توی سلام کردن به همه پیش دستی کنیم، مثل رسول خدا؛ نه این که خدای ناکرده بگن حاجی این قدر بد اخلاقه که با یه مَن عسل هم نمیشه خوردش!
اگه خوشاخلاق باشیم، مردم دور و برمون جمع میشن، به حرفامون گوش میدن، اون وقت ما چقدر راحت میتونیم پدر مهربونمون را بهشون معرفی کنیم.
به قول خود اهلبیت، باید زینتشون باشیم، نه مایه ننگ و سرافکندگیشون.
پس یادمون باشه هوای مارک گرون و با ارزشمون را داشته باشیم.
. بحارالانوار،ج68،ص382
. سوره آل عمران/ 159.
. امام صادق علیه السلام: «کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا». اصول کافی ،ج2،ص77.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم رجبيكلاشمي در 1395/03/11 ساعت 09:01:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |