فاطمه علیها السلام محبوب ترین افراد نزد پیامبر صلی الله علیه و آله
فاطمه علیها السلام محبوب ترین افراد نزد پیامبر صلی الله علیه و آله[71]
محبّت و عشق، قوی ترین جاذبه در میان دو موجود است.
در قانون معروف جاذبه که بر عالم ماده حکومت می کند می خوانیم:
«هر قدر جرم اجسام زیادتر، و فاصله آنها کمتر باشد، جاذبه آنها بیشتر است» این قانون در جهان معنا و محبت های الهی نیز حاکم می باشد، هر قدر شخصیت ها والاتر و فاصله ها کمتر باشد این محبت و عشق قوی تر می گردد!
با این تفاوت که در جهان ماده گاهی اختلاف و تضاد باعث جاذبه است (مانند جاذبه دو الکتریسته مثبت و منفی) در حالی که در جهان ارواح هر قدر سنخیت و شباهت بیشتر باشد این جاذبه نیرومندتر است، و تضاد باعث دوری است.
با توجه به این مقدمه کوتاه به سراغ احادیث می رویم، ببینیم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تا چه حد به دخترش فاطمه علیها السلام اظهار علاقه می کرد و او را دوست می داشت:
1- در حدیثی از زبان عایشه می خوانیم که می گوید:
«ما رَایتُ احَداً اشْبَهَ کلاماً وَ حَدِیثاً مِنْ فاطِمَةَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ کانَتْ اذا دَخَلَتْ عَلَیهِ رَحَّبَ بِها، وَ قامَ الَیها، فَاخَذَ
[72]
بِیدِها فَقَبَّلَها، وَ اجْلَسَها فِی مَجْلِسِهِ؛ (41)
من هیچ کس را در سخن گفتن از فاطمه شبیه تر به رسول خدا صلی الله علیه و آله ندیدم، هنگامی که وارد بر پدر می شد به او خوش آمد می گفت، و در برابر دخترش فاطمه بر می خاست، دست او را می گرفت و می بوسید، و او را در جای خود می نشاند».
2- در حدیث دیگری آمده است که گیسوان او را می بوسید:
«کانَ کثِیراً ما یقَبِّلُ عُرْفَ فاطِمَةَ». (42)
3- در حدیث دیگری می خوانیم که در بسیاری از اوقات دهانش را می بوسید:
«کانَ کثِیراً ما یقَبِّلُها فِی فَمِها». (43)
4- خلاصه آن قدر اظهار محبّت به دخترش فاطمه می کرد که گویا عایشه ناراحت شد و گفت: ای رسول خدا! چرا وقتی فاطمه می آید این قدر او را می بوسی و زبان خود را در دهان او می گذاری گویی می خواهی عسل به او بخورانی؟
فرمود: «بله، عایشه! هنگامی که مرا به معراج بردند …»
سپس داستان میوه بهشتی را نقل فرمود. (44)
[73]
5- هر زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفر می رفت آخرین کسی را که خداحافظی می کرد دخترش فاطمه علیها السلام بود و هنگامی که از سفر باز می گشت نخستین کسی را که دیدار می کرد زهرا علیها السلام بود چنانکه در «صحیح ابی داود» آمده است:
«کانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اذا سافَرَ کانَ آخِرُ عَهْدِهِ بِانْسانٍ مِنْ اهْلِهِ فاطِمَةَ علیها السلام وَ اوَّلُ مَنْ یدْخُلُ عَلَیهِ اذا قَدِمَ فاطِمَةَ». (45)
این حدیث را احمد بن حنبل در مسند خود نیز آورده است. (46)
ولی می دانیم محبّت و مهربانی واقعی همیشه طرفینی است که یک سر مهربانی هم دردسر است، و هم کم عمق و کم ارزش، و همان گونه که گفتیم محبّت و عشق حقیقی نشانه سنخیت است، و هنگامی که سنخیت برقرار شود جاذبه از دو طرف خواهد بود.
لذا همان گونه که در روایات اسلامی شدت علاقه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به فاطمه زهرا علیها السلام منعکس است، شدت علاقه فاطمه زهرا علیها السلام به آن حضرت صلی الله علیه و آله نیز به وضوح دیده می شود، گواه این سخن احادیث زیر است:
1- در صحیح مسلم می خوانیم: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه بود، یک روز در کنار خانه کعبه مشغول نماز بود، ابوجهل و گروهی از یارانش در گوشه ای نشسته بودند در حالی که روز قبل شتری در آن جا ذبح شده
[74]
بود.
ابوجهل گفت: کدام یک از شما حاضر است برود و بچه دان آلوده این شتر را بردارد و هنگامی که «محمّد» در سجده است پشت شانه هایش بگذارد؟
شقی ترین آنها از جا برخاست، و آن را گرفت، و هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله سجده کرد پشت شانه های او افکند، و آنها از مشاهده این منظره بسیار خندیدند …!
کسی این ماجرا را به فاطمه علیها السلام خبر داد، و او در حالی که دختر خردسالی بود آمد و آن را از شانه پدر برداشت و به کناری افکند، رو به ابوجهل و یارانش کرد و آنها را ملامت و سرزنش نمود.
هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله نماز را پایان داد آنان را نفرین فرمود، ولی آنها باز هم خندیدند، پیامبر مخصوصاً «ابوجهل» و «عتبه» و «شیبه» و «ولید» و «امیه» و «عقبه» را به نام، مورد نفرین قرار داد (و همه آنها در روز جنگ بدر به هلاکت رسیدند). (47)
آری فاطمه علیها السلام از همان کودکی مجموعه ای از «محبّت» و «شجاعت» بود و در دفاع از پدر در همه حال آماده بود.
2- و نیز در همان کتاب در ماجرای غزوه احد آمده است: هنگامی که پیشانی پیامبر صلی الله علیه و آله و دندان های پیشین او شکست، فاطمه علیها السلام به میدان
[75]
احد آمد خون از صورت مبارک پدر شست، علی علیه السلام با سپر آب می آورد و فاطمه صورت پدر را شستشو می داد، ولی خون پیوسته فزونتر می شد، ناچار قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را روی زخم قرار داد و مانع خونریزی شد. (48)
3- ابونعیم اصفهانی در «حلیة الاولیاء» نقل می کند که: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از یکی از غزوات باز می گشت، به مسجد آمد و دو رکعت نماز خواند، و همیشه دوست داشت چنین برنامه ای را عمل کند، سپس به خانه فاطمه علیها السلام آمد، و قبل از دیدار با همسرانش با او دیدار کرد، فاطمه علیها السلام به استقبال پدر شتافت، و پیوسته صورت و چشم های پدر را می بوسید و گریه می کرد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: چرا گریه می کنی؟
عرض کرد: می بینم رنگ و رویت دگرگون شده!
فرمود: ای فاطمه! (غم مخور) خداوند پدرت را به کاری مبعوث کرده که هیچ خانه ای و خیمه ای در روی زمین باقی نخواهد ماند مگر این که عزّت (اسلام) یا ذلّت (شکست و خواری) در آن وارد خواهد شد، و این دعوت تا آن جا که تاریکی شب پیش می رود پیش خواهد رفت (و سیاهی ها را در هم خواهد شکست، و با وجود آن تحمل مشکل آسان است). (49)
4- در ماجرای جنگ خندق نیز آمده است: هنگامی که رسول
[76]
خدا صلی الله علیه و آله مشغول حفر خندق بود فاطمه علیها السلام قطعه نانی برای پیامبر صلی الله علیه و آله آورد، و می خواست در دهان پیغمبر بگذارد. پیامبر فرمود: فاطمه جانم! این چیست؟
عرض کرد: قرص نانی برای فرزندانم پختم این قطعه را برای شما آوردم.
فرمود: دخترم! بدان این اوّلین طعامی است که بعد از سه روز به پدرت می رسد. (50)
چه جاذبه نیرومندی این پدر و فرزند را به هم پیوند می داد؟ جاذبه ای که در اعماق جانشان ریشه دوانده، محبّتی که از تمام وجودشان سرچشمه گرفته، و عشق و علاقه ای که روح پاک آن دو را در ملکوت اعلا با هم متحد ساخته است.
و چه افتخاری برای فاطمه زهرا علیها السلام از این برتر؟ افتخار و فضیلتی که درباره هیچ کس در تاریخ اسلام جز علی بن ابی طالب علیه السلام دیده نمی شود.
41) مستدرک الصحیحین، جلد 3، صفحه 154.42) کنز العمال، جلد 7، صفحه 111.43) فیض الغدیر، جلد 5، صفحه 176.44) تاریخ بغداد، جلد 5، صفحه 87.45) صحیح ابی داود، صفحه 26(باب ما جاء فی الانتفاع بالعاج).46) مسند احمد بن حنبل، جلد 6، صفحه 282.47) صحیح مسلم« کتاب الجهاد و السیر» و صحیح بخاری« کتاب بدأ الخلق- باب ما لقی النبی صلی الله علیه و آله و أصحابه من المشرکین».48) همان مدرک.49) حلیة الاولیاء، جلد 2، صفحه 30.50) ذخائر العقبی، صفحه 47.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم رجبيكلاشمي در 1394/12/05 ساعت 08:22:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |