توصیه های اخلاقی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی(ره)

مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم. باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد. 
 


نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است].
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
 
دعا در قنوت نماز
آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.
 
قرآن
آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود.
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 ه.ق یا 260 ه.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند: دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…
و نیز:بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد.
 
نماز شب
اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.
علامه طباطبایی می فرمودند: چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.
 
توسل به ائمه أطهار(ع)
آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: …. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا.
 
توسل به حضرت سیدالشهدا(ع)
محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
 
دعا برای فرج امام زمان(ع)
از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت صلوات الله علیه در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.
 
دل هیچ کس را نرنجانید!
دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!
تا توانی دلی بدست آور     دل شکستن هنر نمی باشد
 
رفع ناراحتی های روحی
آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.
 
حق الناس
آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم: مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.
آقای قاضی فرمودند: هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.
 
اوراد و اذکار معمول
بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماست؛ و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار.
 
رفتن به مساجد
زیارت مشهد اعظم برای کسی که مجاور آنجاست در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است!
 
زیارت برادران مومن
زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند.
 
رفع گرفتاری
علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ در جواب فرمودند: پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:
«اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء: بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد.»
 
حدیث عنوان بصری
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند.
 
دعای کمیل و زیارت جامعه
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: ایشان خصوصاً سفارش می کردند که دعای کمیل را در شب های جمعه بخوانید و خواندن زیارت جامعه (در اواخر مفاتیح الجنان مذکور است) را در روزهای جمعه تأکید داشتند.
 
حضور قلب
حجت الاسلام آقای دکتر مرتضی تهرانی می فرمایند: آیت الله قاضی در پاسخ شخصی که از ایشان تقاضای سفارش کرد، فرمودند:
قلم و کاغذ از جیبت درآور و بنویس:
سررشته دولت ای برادر به کف آر      وین عمر گرانمایه به خسران مسپار
یعنی همه جا با همه کس در همه جا         می دار نهفته چشم دل جانب یار
 
توصیه به توبه و استغفار
برادران عزیزم! خداوند متعال شما را برای طاعتش موفق نماید هشیار باشید که به ماههای حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام نعمتهای باری تعالی بر ما؛ پس قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه نمائیم با شرائط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم.
پس شب جمعه یا روز شنبه نماز توبه بخوانید شب جمعه یا روز آن سپس روز یکشنبه از روز دوم ماه اعاده کنید آن را. سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاقبه نفس به آنچه که شایسته و لازم است. [منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس است از جهت صدور گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات و مراقبه کبری، دوام ذکر و توجه و عدم غفلت در حد امکان]. پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد. سپس به دلهایتان توجه نمائید و مرضهایی که در اثر گناه است مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیبهای بزرگ تان را کوچک و کم نمائید.
 
مرحوم قاضی به همه سفارش می کردند این ذکر را قرائت کنند: استغفر الله الذی لا اله الا هو من جمیع ظلمی و جوری و إسرافی علی نفسی و أتوب إلیه: از خداوند که معبودی جز او نیست به خاطر تمامی ظلم ها و گناهانم و ستمی که بر خود روا داشته ام طلب بخشش می کنم و به سوی او باز می گردم.
 
برآورده شدن حاجت
مرحوم قاضی قرائت دعای زیر (دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان) را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند: إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذاالذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذاالذی أدعوه فیستجیب لی؟ إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین.
 
عرضه خود به امیرالمؤمنین
حاج سید عبدالکریم کشمیری(ره) می فرماید: روزی با آقا سید مهدی قاضی، فرزند استادم آقا میرزا علی قاضی (ره) در مسجد هندی نشسته بودیم. ایشان گفت: شما که در برخی امور ماهر و متبحر هستید بگویید پدرم به من چه وصیتی کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم و تأملی کرده، ذکری بر زبان راندم. به دلم الهام شد آقای قاضی به وی دو نصیحت کرده است: اول این که هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه کن و دیگر این که اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالی، به منازل و بیوت مراجع نرو.
 
دعای «یا من احتجب…»
آقای سید هاشم حداد در موقع خوابیدن دعای اللهم یا من إحتجب بشعاع نوره… را قرائت می کردند و چه بسا می شد که در قنوت نماز می خواندند. و چون از بعضی از شاگردان دیگر مرحوم قاضی شنیده شده است، معلوم می شود اصلش از مرحوم قاضی بوده است.
این دعا با مختصر اختلافی در لفظ، در مهج الدعوات ص 108 مرحوم سید بن طاووس موجود است که آن را از محمد ابن حنیفه از رسول خدا (ص) روایت نموده است و برای آن آثار و خواص عجیبی را نقل کرده است.
 
تقویت حافظه
آن مرحوم برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین (دو سوره مبارکه ناس و فلق) را سفارش می فرمودند.
 
مدد از روح بزرگان
آقای قاضی(ره) به همه توصیه می کردند که: اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید.
 
عمل به دانسته ها
برو آنچه از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی، بدان که تو عارف خواهی بود.
 
کلید سعادت دنیا و آخرت
سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!
 
و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:
اول بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره صلوات الله علیها بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی کذلک ؛
و سجده شکر و خواندن سوره یس بعد از نماز صبح؛
و واقعه در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم.
مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.

http://www.hawzah.net/

معرفی کتاب

 
 

آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت، از جمله موضوعات «علوم تربیتی» است که نقش ویژه آن در سعادت و معرفت آدمی بر کسی پوشیده نیست. در روزگاری که حجم وسیع پژوهش ها و آثار مدون اندیشوران غربی و غیرمسلمان در دسترس قرار گرفته است، این بحث بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد، تا جایگاه رفیع آرای تربیتی - اخلاقی متفکران اسلامی شناخته شود.

بی شک شناخت و بررسی هر رشته علمی در پرتو «نگاه تاریخی» به آن است تا زوایای نهان آن شاخه علمی و نقاط تاریک آن، آشکار شود و سیر تحول و تطور آن نمایان گردد. در این راستا «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» -که بیش از دو دهه از فعالیت های پربار آن می گذرد- این رسالت مهم را بر عهده گرفته است، تا در ساحت آن، تطوّر اندیشه اسلامی و جایگاه مراحل تکون و تحول فرهنگ و معرفت مسلمانان و آرای تربیتی - اخلاقی متفکران مسلمان را آشکار سازد.

این مجموعه به روش توصیفی، آرای اندیشمندان مسلمان را بر پایه ملاک هایی- مانند برجستگی علمی و داشتن اثر مکتوب اخلاقی و تربیتی- محور بحث و بررسی قرار می دهد. ویژگی این آثار از این قرار است:

* فراگیری مجموعه نسبت به گرایش ها و نحله های گوناگون فکری

* ترتب و تسلسل تاریخی

* استناد به منابع اصیل و دست اول

* جمع آوری اندیشه های هر متفکر از همه آثار او و نظام بخشیدن به آن.

این مجموعه، تحت نظر حجت الاسلام و المسلمین علیرضا اعرافی تهیه شده و دانشمندان بررسی شده در آن به این شرح هستند:

جلد یکم: جاحظ، ابن سحنون، فارابی، قابسی، اخوان الصفا، ابن سینا ( صفحه)

(نویسندگان این جلد: محمد فتحعلی خانی، علیرضا فصیحی زاده و علی نقی فقیهی)

جلد دوم: مسکویه، سهروردی (شیخ اشراق)، خواجه نصیرالدین طوسی، مولوی ( صفحه)

(نویسندگان این جلد: محمد بهشتی، مهدی ابوجعفری و علی نقی فقیهی)

جلد سوم: محمد غزالی ( صفحه)

(نویسنده: بهروز رفیعی)

جلد چهارم: سعدی، ابن خلدون، علامه مجلسی، ملامهدی نراقی و ملااحمد نراقی ( صفحه)

(نویسندگان: محمد بهشتی، مهدی ابوجعفری و علی نقی فقیهی)

جلد پنجم: فیض کاشانی ( صفحه)

(نویسنده: محمد بهشتی)

انتشارات سمت، جلد نخست این مجموعه را در سال به چاپ رساند و هر جلد، تا کنون چندین بار به چاپ رسیده است. گفتنی است جلد سوم و جلد پنجم به عنوان کتاب برگزیده سال جمهوری اسلامی ایران، شناخته شده اند.

همچنین علاوه بر کاربردهای آموزشی و علمی، این تحقیق دارای کاربردها و آثار نظری و تحقیقی است که می تواند زمینه ای فراهم آورد تا در آینده «سیر تحول» اندیشه های تربیتی متفکران مسلمان و مراحل تطوّر و ارتباط تاریخی اندیشه های هر یک بازشناسی شود؛ همچنین مقدمه ای است بر طبقه بندی «مکاتب تربیتی» در تاریخ اسلام و نقد و تحلیل آن ها. از سوی دیگر این دسته از پژوهش ها برای استنباط «نظام تربیت اسلامی» نیز راه گشا و مساعد است و علاوه بر آن، شناخت تاریخ تفکرات تربیتی و نیز سیاسی و اجتماعی هم می تواند عاملی برای شناخت تاریخ فکر و تمدن اسلامی باشد.

اسرار الصلوة

غایت آرزوی ما چیست؟ تلاش روزانه مان برای رسیدن به چه هدفی است؟ اگر رستگاری در پرتو انجام بهترین عمل، نیت هر روزه ماست، پس چگونه است که بارها در طول روز به آن خوانده می شویم؛ ولی با کمترین انگیزه ها به سمت آن می رویم؟

«حَی عَلَی الْفَلاحِ» و «حَی عَلی خَیرِالْعَمَلِ» پیامی است که برای هر نماز بارها تکرار می شود، تا بیش از پیش یادآور بهترین ها باشد. خوشا به سعادت افرادی که دچار حجاب روزمر گی و کم معرفتی، نیستند و این پیام معنوی را درک می کنند.

اولیای خدا، طبیب دردهای روحی اند و بهترین نسخه های شفا نزد آن هاست. و چه بهتر که این طبیب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی باشد که نسخه ای به غایت نغز و گران سنگ پیچیده است؟!

مکتوب نفیس این عارف صاحبدل «اسرار الصلوة» نام دارد که تا عمق روح انسان اثر می کند و آدمی را به فکر وامی دارد تا بیش از گذشته، معنای فلاح و رستگاری را به او بنوشاند. چگونه چنین نباشد؛ در حالی که دربارة این عالم ربّانی چنین نقل شده است:

«آن مرحوم، شب ها که برای تهجد برمی خاست، مدتی در رخت خواب ضمن اجرای دستورات و آداب برخاستن از خواب -از قبیل سجده و دعا- گریه می کرد. سپس به صحن منزل می آمد و به اطراف آسمان نگاه می کرد و آیات «إِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الأرْضِ…» را می خواند و سر به دیوار می گذاشت و مدتی گریه می کرد. آن گاه برای وضو آماده می شد و در کنار حوض می نشست و مدتی گریه می کرد. پس از وضو ساختن چون به مصلایش می رسید و مشغول تهجّد می شد، دیگر حالش خیلی منقلب می شد. ایشان گریه های طولانی در نمازها و مخصوصاً قنوت ها داشته تا آنجا که بعضی ایشان را جزء بکّائین عصر به شمار آورده اند.»1

چنین کسی آن گاه که از نماز و راز و نیاز با معبود بی نیاز سخن بگوید، سخنش در دل اثرگذار خواهد بود.

اسرار الصلوة، کیمیایی است بی نظیر در آداب نماز و عبادات که ارکان، واجبات و مستحبات و احکام آن را به گونه ای بدیع مطرح نموده و درلابه لای آن -با استفاده از آیات و روایات- اسرار باطنی و راز و رمز بندگی را بیان کرده است. شاید یکی از ویژگی های این اثر که آن را از دیگر آثار متمایز می کند، جامع بودن همراه با شیوایی و روانی بیان مطالب است که گستره مخاطب آن را بیشتر از سایر آثار کرده است.

این کتاب از دو بخش «اسرار طهارت» و «درباره نماز» تشکیل شده که ذیل آن، ابواب و فصول مختلفی آمده است.

بخش اول (اسرار طهارت) از پنج باب تشکیل شده است؛ باب اول: تفکر، باب دوم: درباره تخلّی (آداب و احکام، پندهای طهارت)، باب سوم: وضو (آداب ظاهری، فضیلت و اوقات مسواک زدن، تیامن[=آغاز کردن از راست]، پندهای وضو، توبه و اسرار آن و دیگر حکایات اخلاقی) باب چهارم: اقسام طهارت (غسل، حمام، نظافت، عطر، تیمم و…) باب پنجم: سایر مقدمات نماز (لباس نمازگزار، مستحبات آن، اوقات نماز، اوقات شریفه، روز عید، روزهای اختصاص یافته به معصومان علیهم السلام، مکان نماز).

بخش دوم (درباره نماز) از سه باب و فصول مختلف تحت آن تشکیل شده است؛ باب اول: تأملات پیش از نماز (تفکر درباره نماز، آیات اشاره کننده به معنای حقیقی نماز، روایات شرح حالات نماز معصومان علیهم السلام، حضور قلب در نماز)، باب دوم: اعمال پیش از نماز (روی نمودن به قبله، درباره خوف و رجا، هراس از بدفرجامی، رجا و حقیقت آن، اسباب رجا، قیام و ایستادن، نیت، اذان و اقامه)، باب سوم (افعال و اسرار نماز، تکبیر و قیام، قرائت، تفسیر سوره فاتحه، تفسیر سوره توحید، درباره رکوع، درباره سجده، قنوت و تشهد، تعقیبات نماز، نماز شب و نماز جماعت).

مؤلف در فصول پایانی، از نماز شب و تهجد می گوید. مؤلف گران قدر در سطری می نویسد:

من خدا را شاهد می گیرم که از متهجّدین[= شب زنده داران] کسی را می شناسم که در اوائل امرش می شنید که کسی او را برای نماز شب با لفظ «آقا» بیدار می کند.2

برخی گفته اند: این گفتار را مرحوم میرزا جواد آقا ملکی در باره حالات خود بیان فرموده و برای رفع شائبة خودستایی، آن را بر حالات کسی دیگر حمل کرده است.

پی نوشت ها:

1. این مطلب را مرحوم آیت الله فهری از قول مرحوم حجت الاسلام یزدی نقل کرده است.

2. اسرارالصلوة، ص 345.

حکایت صاحبدلان

 

 
 

عبادت عاشقانه

وقتی راز و نیاز و عبادت اولیای الهی توصیف می شود، انسان خود را در زیر بارش رحمت الهی احساس می کند و معنای این کلام گوهربار «عِنْدَ ذِکْرِ الصّالِحینَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ» را با تمام وجود درک می کند و اینک نمونه ای از این باب:

آیت الله آقا نجفی قوچانی رحمه الله در کتاب حیات الاسلام می نویسد:

مرحوم آیت الله آخوند خراسانی در دو وقت صبح و مغرب، نماز جماعت اقامه می کرد و نوافل شبانه روزی، از آن جناب فوت نمی شد؛ لکن نه صرف ادای تکلیف باشد، بلکه روح جذبه حق از عباداتش هویدا بود.

یکی از همسایگان آن جناب می گفت: «بام خانه ما متصل به بام منزل ایشان بود و ایشان در سجده، سوز وگداز و ناله ای داشتند که هر قسی القلبی می شنید، محال بود منقلب نشود».1

انس بی نظیر

آیت الله بهجت رحمه الله:

آقا میرزا مهدی شیرازی، در ایام ماه رمضان، در فصل هایی که شب ها بلند بود، تا صبح در حرم امام حسین علیه السلام، یک ختم قرآن می کرد و در فصل هایی که روزها بلند بود، در روز یک ختم قرآن در حرم داشت.2

نیز در این باره فرموده اند:

در میان حافظان قرآن در این نزدیک ها نشنیده ام که کسی مثل آقای [میرزا سید مهدی] شیرازی باشد، که در سامرا و در یک ماه رمضان، شبانه روزی، یک ختم قرآن می کرد. ایشان نماز صبح را در حرم عسکریین علیهما السلام می خواند و بعد از فریضة صبح به منزل نمی رفت؛ بلکه تلاوت قرآن را شروع می کرد و از حرم بیرون نمی آمد، مگر برای تطهیر و تجدید وضو، و بدین ترتیب در یک روز یا یک شب در اَطْوَلُ الْوَقتَین (از شب تا سحر یا از صبح تا شام) قرآن را ختم می کرد و تمام را از حفظ می خواند. بنده به یاد ندارم که شخص دیگری هم این طور بوده باشد.3

پی نوشت ها:

1. مرگی در نور، ص 395-394؛ نقل در: سیمای فرزانگان، رضا مختاری، قم بوستان کتاب،1386، ص 143 (با اندکی تصرف).

2. زمزم عرفان، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، قم، اول، 1389، ص 36 و یادداشت شماره 31 بند 3.

3. همان، ص 36؛ در محضر آیت الله بهجت، ج 1، ص 136.

نامه های ره نما

 
 

نامه مرحوم بیدآبادی به مرحوم میرزای قمی

اشاره

این نامه، یکی از مهم ترین نامه هایی است که حکیم الهی، مرحوم آیت الله آقا محمد بیدآبادی -از علما و عرفای بزرگ سده دوازدهم و سیزدهم هجری- در سیر معنوی نگاشته و به همین سبب «آداب سیر و سلوک» نامیده شده است. مخاطب این نامه، عالم ربانی و فقیه و اصولی بزرگ و نام آشنای سده سیزدهم، میرزا ابوالقاسم قمی رحمه الله1 است. میرزای قمی، از ارادتمندان و مشتاقان محضر حکیم بیدآبادی بوده است. هنگامی که وی قصد زیارت عتبات عالیات را داشته، از مرحوم بیدآبادی تقاضای رساله ای در سلوک می کند و استاد نیز رساله حاضر را در جواب وی می نگارد. چون مخاطب مرحوم بیدآبادی، فقیه بزرگ و آگاهی مانند میرزای قمی بوده، نامه را به عربی نگاشته و در آن، عصاره اندیشه ها، و نظرات خویش در این باره را بیان کرده است.2

به دلیل طولانی بودن این نامه، علاوه بر حذف بخش هایی از آن، نامه را طی دو شمارة نشریه ارائه می کنیم. همچنین برای استفادة بیشتر خوانندگان ارجمند هم متن عربی نامه را آورده ایم و هم ترجمة آن را.

در این نامه، مرحوم بیدآبادی طی خطبه ای مفصل، ابتدا به حمد و ثنای الهی می پردازد و سپس می نویسد: 3

1.فأقولُ امتثالاً لأمرک یا أخی فی الله:

مثلک یعلم بالضرورة أنّ الإخلاد إلی أرض المادّة و ازدیاد التثاقل بالانکباب علی لوازم الطبیعة الجسمانیة و الاشتغال باستیفاء اللذّات الحسیه و المشتهیات البهیمیة و السَبُعیة؛

2. بل صرف تمام أوقات العمر فی تدریس العلوم الرسمیة و ترک طریق التصفیة بالریاضات الشرعیة و تقلید الآباء و المشایخ فی المسائل الأصلیة و الفرعیة من موانع العروج إلی سماء المعارف الحقیقیة و النفس الأمریه؛

3. فخُذ من العلوم المتعارفة الرسمیة أحسنها، بقدر الضرورة مع المجانَبَة عن المراء و المجادلة الممرضة؛

4. ثمّ اشتغل بتلطیف السّر؛ فإنّ العلم لیس بکثرة التعلّم، إنما هو نور یقذف فی القلوب المستعدّة للإفاضة، بل العلم مجبولٌ فی القلوب، تأدّب بالآداب الروحانیة تجده؛

5. و الجوع سحابُ یمطر الحکمة، و من أخلص لله أربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛

6.و سید علوم اهل بیت علیهم السلام نَکت فی القلوب و قَرع فی الأسماع4 و العلم ما یحدث یوماً و لحظةً فلحظةً؛

7. فارفض عنک رسوم العادة و لازم طریق أهل الشهادة الطالبین للحقائق، لأنّ لکلّ حقًّ حقیقةً،.. .؛

8. و إیاک و الاغترار بالظاهر، لأنّ لکلّ آیةٍ ظهراً و بطناً و حدّاً و مطلعاً؛

9. و کن من الزاهدین فی الدنیا و ما فیها؛ لأنّها دار غرور الإنس و الجان و حیاتها لهوٌ و لعبٌ بنصَّ القرآن، فذرها… و شمّر مثل الرجال فی طلب الآخرة و هی الحیوان عند أهل العرفان؛

10. و ما الدنیا؟ هل هی إلاّ طعام أکیلة5 أو ثوب لبیسة او إمرأة أصبتها و هی عند أهل اللبّ فی الظلال.

11. و اتّقِ الله حق تُقاته ما استطعت و اطلب الإعانة من الله وجاهد أوّلاً فی سبیل الله ثمّ فی الله، لأن الثانی سبب الوصول کما أشار إلیه قوله سبحانه:

12. «اَلَّذِینَ جَاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا»6

13. ورَمَزَ الیه قول سجاد علیه السلام: «مَنْ وَفا بِعَهْدِکَ وَ تَعِبَ نَفْسَهُ فِی ذلِکَ وَ أجْهَدَها فِی مَرْضاتِکَ فَأهْلٌ للبِشارَة».7 إذ لیس لأهل الإخلاص فی النشأة العنصریة من خلاصٍ إلاّ بإفناء بقایا الوجود و تسلیم الأمر کلّه إلی ولی الإحسان و الجود؛

14. فتقرّبْ إلیه بالنوافل، حتی یکونَ الحقّ بصرک و سمعک، فتکون من الرجال السابقین الذین صَدَقوا ما عاهدوا الله علیه وادّوا الأمانات إلی أهلها و ردّوا إلی الله مولیهم الحقّ، فإنّ لِلّه أولیاءً تحت قبائه لایعرفهم غیره.

15. و إن لم تستطع و لن تستطیعَ إلاّ بمعونة توفیقٍ و تجریدٍ و احتمال مشقّةٍ شدیدةٍ، فلازم طریقة أصحاب الیمین،

16. «أکْثَرُ أهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْهُ» القانعون بجوار خیرات الحسان و بطواف جواری و غلمان عن روضة رضوان الجمال و خلد مقعدِ صدقٍ عند ملیکٍ8 متعالٍ؛

1.پس در مقام امتثال امر تو[مبنی بر نگاشتن یک دستورالعمل سلوکی] می گویم:

ای برادر ایمانی! شخص فهیمی مانند جناب عالی به خوبی واقف است که توجه و دلبستگی به دنیا و علاقه به ماندگار شدن در آن و بند و بارهای گران بر نفس نهادن، با روی آوردن به ابزار طبیعی و جسمانی و مشغول شدن به لذت های نفسانی و خواهش های پست حیوانی، مانع از رشد و ترقی و رسیدن به مرتبة والای معارف حقیقی و الهی هستند.

2. بلکه بالاتر از آن، صرف کردن تمام لحظات عمر در تدریس علوم رسمی و چشم پوشی از طریقة تهذیب و تزکیة نفس با ریاضت های شرعی، و تقلید از پدران و استادان در مسائل اصلی و فرعی نیز مانع از عروج به آسمان معارف حقیقی و رسیدن به واقعیات هستی است.9

3. پس، از میان علوم رسمی، بهترینِ آن ها را برگیر و از آن نیز تنها به اندازه ای که مورد نیاز و لازم است فرا بگیر و از جدل و مناقشه در تحصیل علم که موجب بیماری [روح و قلب] است، بپرهیز.

4. بعد از آن [که از علوم لازم به اندازة نیاز، تحصیل کردی] به پاکسازی قلب و باطن بپرداز؛ زیرا علمِ[حقیقی] وابسته به یادگیری فراوان نیست؛ بلکه آن، نوری است که بر قلب ها و دل های مستعد که صلاحیت افاضة آن را داشته باشند می تابد؛10بلکه نهاد دل ها و قلب ها با علم، سرشته شده است. به آداب شایستة الهی آراسته شو تا آن را بیابی.11

5. گرسنگی، ابری است که حکمت و معارف از آن فرو می ریزد. هرکس چهل شبانه روز برای خدا اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلبش [می جوشد و] بر زبانش جاری می شود.

6. والاترین علوم اهل بیت علیهم السلام آن است که بر قلب ها الهام گردد و بر گوش ها القا شود. علم آن است که لحظه به لحظه و روز به روز حادث می شود و پدید می آید.12

7. پس گرد و غبار رسوم و عادات را از خود بزدای و راه و روش اهل شهود و جویندگان حقیقت را در پیش گیر؛ زیرا هر چیزی را حقیقت و ظاهری [و مغز و پوسته ای] است….

8. بر حذر باش که فقط ظواهر آیات را بگیری و فریفتة آن شوی؛ چون برای هر آیه از کلام الهی، ظاهری است و باطنی و حدّی است و مطَّلعی.13

9. به دنیا و زینت های آن، بی رغبت باش؛ زیرا دنیا، جایگاه فریفتگی و خودنمایی انس و جن است و حیات آن به تصریح قرآن کریم بازیچه و سرگرمی است؛ پس آن را برای اهلش رها کن.. .و مردانه در طلب آخرت و حیات بکوش که نزد اهل معنا، زندگی حقیقی و دائمی و واقعی، در سرای بازپسین است.

10. دنیا چیست؟! آیا جز لقمة غذایی است که خورده می شود یا تکه لباسی است که پوشیده می شود یا همسری است که به نکاح در می آید و همة این ها نزد صاحبان عقل، در سایة است [و اموری حقیقی و قابل اعتنا نیست].

11. آنچه در توان داری، تقوای الهی را آن چنان که در شأن اوست پاس دار و از او یاری بخواه و مجاهدت کن، اولاً در راه خدا و سپس برای خدا؛ چون جهاد برای خدا، سبب رسیدن به مقصد می باشد؛ همان طور که خدای تعالی خود در قرآن فرمود: «آنان که برای ما جهاد می کنند، آنان را بر راه های خودمان هدایت می کنیم».

12. امام سجاد علیه السلام نیز در این دعا به آن اشاره فرموده: «الهی! آن کس که به عهد و پیمان تو وفا کرده و خود را در آن به سختی و مشقت انداخته و برای جلب رضای تو کوشش نموده، سزاوار بشارت است».

13. و [سرّ آنکه جهاد برای خدا موجب نیل به مرام و مقصد است این است] چراکه بندة مخلص را بدون فنای تمامی وجود و تسلیم نمودن امور به ولی خود، راه نجات دیگری در این دنیای مادی متصور نیست.

14. به وسیلة نواقل، به خدا تقرّب بجو، تا آنکه حق، چشم و گوش تو شود14و در زمرة مردان پیشروی باشی که بر پیمان و عهد خود با خدا وفادار مانده اند.

15. و امانات را به صاحب آن برگردانده، به سوی خدای خویش- که سرور و مولای حقیقی آنان است- بازگشته اند. خداوند در تحت لوای خود، اولیایی دارد که [ناشناسند و] کسی غیر خدا آنان را نمی شناسد.

16. اگر بر این اندازه قادر نبودی- که البته بدون کمک توفیق الهی و قطع تعلقات و تحمل سختی های طاقت فرسا قادر نخواهی بود- پس راه اصحاب یمین را در پیش گیر [که در حدیث وارد شده است]: «بیشتر بهشتیان، کم خردند.» [به این دلیل] که به جای بهشت رضوان جمال الهی و ابدیت جایگاه صادق و پر از سرور نزد پادشاهی بلند مرتبه، به هم جواری با زیبارویان بهشتی و خدمتگزاری کنیزان و غلمان آن اکتفا کرده اند.15

ادامه دارد…

حکیمانه

توصیه در ماه میهمانی

امام خمینی قدس سره: اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییری پدید نیامد و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقی نکرد، معلوم می شود روزه ای که از شما خواسته اند، محقق نشده است.

اگر دیدید کسی می خواهد غیبت کند، جلوگیری کنید و به او بگویید: «ما متعهد شده ایم که در این سی روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خودداری ورزیم» و اگر نمی توانید او را از غیبت باز دارید، از آن مجلس خارج شوید. ننشینید و گوش کنید. باز تکرار می کنم تصمیم بگیرید در این سی روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه اعضا و جوارح خود باشید.

توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید، فقط دعا خواندن نباشد، دعا به معنای واقعی اش باشد.16

حکیمانه

دریای رحمت

آیت الله ناصری حفظه الله: شب های ماه مبارک رمضان، وقت بایگانی کردن پرونده هاست. هر روز هنگام افطار، خداوند یک میلیون نفر را می آمرزد.17 سر سفره افطار توجه داشته باشید یکی از دعاهای مستجاب، دعای روزه دار به هنگام افطار است.18 برای امام زمان، خودتان، پدر و مادر، فرزندان، رفقا، دوستان، عزیزانتان و همه مسلمانان و مسؤولان دلسوز مملکت دعا کنید. تو، لب دریا هستی، هم برای خودت بردار، هم برای دیگران. چرا فقط یک جرعه خودت می خوری و می روی؟ حالا که دعایت مستجاب است، برای همه دعا کن.

پی نوشت ها:

1. میرزا ابوالقاسم گیلانی معروف به میرزای قمی(1150-1321ق) صاحب کتاب قوانین الاصول. مزار او در قبرستان شیخان قم، پیوسته زیارتگاه ارادتمندان و حاجتمندان است.

2. تذکرة السالکین، علی صدرایی خویی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،1390،ص36.

3. همان،ص73-88. با اندکی تصرف در ترجمه.

4. اشاره دارد به حدیثی که مفضل به نقل از ابی الحسن علیه السلام: عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام رُوِّینَا عَنْ أبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام أنَّهُ قَالَ إِنَّ عِلْمَنَا غَابِرٌ وَ مَزْبُورٌ وَ نَکتٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ فَقَالَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَا تَقَدَّمَ مِنْ عِلْمِنَا وَ أَمَّا الْمَزْبُورُ فَمَا یأْتِینَا وَ أَمَّا النَّکتُ فِی الْقُلُوبِ فَإِلْهَامٌ وَ أَمَّا النَّقْرُ فِی الْأَسْمَاعِ فَأَمْرُ الْمَلَک. ترجمه: مفضل بن عمر گوید: به ابو الحسن علیه السلام گفتم: از امام صادق علیه السلام برای ما روایت شده است که فرموده: علم ما یا راجع به گذشته است و یا ثبت شده است و یا انداختن در دل و اثر کردن در گوش است، فرمود: راجع به گذشته یعنی آنچه در امور پیشین می دانیم و ثبت شده، یعنی آنچه بیاید و اما انداختن در دل، الهام است، و اثر کردن در گوش: از امر فرشته است.( کافی(ط - الإسلامیة)، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چهارم، 1407 ق، ج1، ص264.)

5. در کتاب تذکرة السالکین این چنین [أکلیه] آمده است؛ ولی به نظر می رسد، «أکیله» به معنای مأکول (خورده شده) صحیح باشد.

6. سورة عنکبوت: 69.

7. الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة (ط - الحدیثة)، علی بن موسی بن طاووس، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، اول، 1376ش، ج 2، ص 96.

8. اشاره است به آیه: «فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیک مُقْتَدِر: در جایگاهی که همه قرب و نعمت و سرور و بقا است، قرب مالکی مقتدر». سوره قمر: 55.

9. معلوم است که در این کلام مرحوم آیت الله بیدآبادی، تقلید در فضایی خاص، نکوهش شده است و آن صرف تمام عمر در علوم ظاهری و چشم پوشی از تهذیب است. در چنین فضایی، تقلید از پدران و اساتید، نکوهیده است؛ اما واضح است که تقلید در امور مطلوب و معقول، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه از دستورات دینی است.

10. اشاره به حدیثی است که در بحارالانوار، ج1، ص225 به این صورت نقل شده است: «لَیسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یرِیدُ اللهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی»«لیس العلم بکثرة التعلم بل هو نور یقذفه فی قلب مَن یشاء؛ علم به فزونی درس و تحصیل نیست؛ بلکه آن نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد می افکند».

11. از بعضی پیامبران نقل شده است که خطاب به پیروان خود چنین فرمود:. .. لا تَقُولُوا الْعِلْمُ فِی السَّماءِ مَن ینْزِلُ بِهِ؟ وَ لا فِی تُخُومِ الأرْضَ مَنْ یصْعَدُ بِهِ؟ وَ لا مِنْ وَراءِ الْبِحارِ مَنْ یعُبُرُ بِهِ، الْعِلْمُ مَجْعولٌ فی قُلُوبِکُمْ تَأدَّبُوا بَینَ یدَی بِآدابِ الرُّوحانیینَ وَ تَخَلَّقُوا بِأخْلاقِ الصِّدیقینَ اُظْهِرَ الْعلمُ مِنْ قُلُوبِکُمْ؛ مگویید که علم در آسمان است و کیست که آن را از آسمان فرو بیاورد؟ مگویید که علم در اعماق زمین است و کیست که آن را بیرون بیاورد؟ مگویید که علم در آن سوی دریاهاست و کیست که آن را از دریاها به این سو بیاورد؟ بلکه علم در دل خود شما نهفته است. نزد من به آداب روحانی و اخلاق صدیقان تربیت شوید تا علم را از درون شما آشکار سازم. (مصباح الهدایه، عزالدین محمود کاشانی، ص60). علی صدرایی خویی.

12. اشاره به حدیثی که در اصول کافی، کتاب الحجه، باب جهات علوم الائمه علیهم السلام وارد شده است: «عن أبی الحسن موسی علیه السلام قال: مَبْلَغُ عِلْمِنا عَلی ثَلاثَةِ وُجُوهٍ: ماضٍ وَ غابِرٍ وَ حادِثٍ، فَأمّا الماضی فَمُفَسَّرٌ وَ أمّا الغابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أمّا الحادِثُ فَقَذَفَ فِی القُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الأسْماعِ وَ هُوَ أفْضَلُ عِلْمِنا وَ لا نَبِی بَعْدَ نَبینا؛

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: علم ما به سه جهت رسایی دارد: گذشته و آینده و پدید شونده؛ اما گذشته برای ما تفسیر شده است و اما آینده نوشته شده و اما پدید شونده از راه الهام به دل و تأثیر در گوش باشد و آن بهترین دانش ماست و پیغمبری بعد از پیغمبر ما نیست. (اصول کافی، با ترجمة مصطفوی، ج1، ص393).

13. اشاره به حدیثی که در مقدمه چهارم تفسیر صافی از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: «ما مِنْ آیةٍ إِلّا وَ لَها أرْبَعَةُ مَعانٍ: ظاهِرٍ وَ باطِنٍ وَ حَدٍّ وَ مُطَّلِعٍ، فَالظّاهِرُ التَّلاوَةُ وَ الباطِنُ الفَهْمُ وَ الْحَدُّ هُوَ الأحْکامُ الْحَلالِ وَ الْحَرامِ وَ الْمُطَّلِعُ هُوَ مُرادُ اللهِ مِنَ الْعَبْدِ بِها؛ هیچ آیه ای [از آیات قرآن] نیست، مگر اینکه چهار معنا دارد: ظاهر و باطن و حدّ و مطّلع. پس [منظور از] ظاهر، تلاوت آن است و باطن، فهم آن و حد، دانستن احکام حلال و حرام است و مطلع، همان چیزی است که خدا به واسطه این آیه از عبدش خواسته است.

14. اشاره به حدیثی است که در وسائل الشیعه(ط آل بیت)، ج4، ص72 نقل شده: عن ابی جعفر علیه السلام - فی حدیث- اِنَّ الله جَلَّ جَلالُه قالَ: و… إِنَّهُ لَیتَقَرَّبُ إِلَی بِالنَّافِلَةِ حَتَّی اُحِبَّهُ، فَإِذَا أحْبَبْتُهُ کنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ، وَ یدَهُ الَّتِی یبْطِشُ بِهَا، إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَألَنِی أعْطَیتُه؛. .. بنده من با نمازهای نافله چنان مقرّب درگاه من می شود تا اینکه او را دوست می دارم. وقتی او را دوست داشتم، گوش او، چشم او و زبان و دست او می شوم. اگر دعا بکند، اجابت می کنم و اگر چیزی بخواهد، عطا می نمایم.

15. این حدیث با عبارت مختلف نقل شده است در بحارالانوار، ج5، ص128 آمده است: « أکْثَرُ اَهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْهُ» و در ج 70، ص9 آمده است: «دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأیتُ أکْثَرَ أهلِها البُلْه». در تفسیر «بلهاء» اختلاف شده، بر فرض صحت سند حدیث، تفسیری که مرحوم بیدآبادی در متن برای آن ذکر نموده قریب به واقع به نظر می رسد و آن اینکه منظور از « بلهاء» در حدیث، کسانی هستند که در عبادات و طاعات خود مقصودی جز رسیدن به نعمت های مادی الهی در نظر ندارند و در حقیقت عبادات را نوعی داد و ستد برای رسیدن به نعیم بهشتی قرار داده اند.

16. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 8.

17. روضة الواعظین، ج2، ص347.

18. شهاب الاخبار، ص362.

شیطان شناسی

آشنایی با شیطان، اهداف و سیاست های او در رویاروی با انسان

دام های شیطان

شیطان برای فریب افراد مختلف، به فراخور حال آنان از ابزار و روش های متنوعی استفاده می کند. مهم ترین ابزار شیطان برای گمراه کردن انسان ها را می توان این گونه برشمرد:

1.زینت گری و صحنه پردازی

از مهارت های اصلی و کلیدی شیطان، تسویل یا صحنه پردازی است. نفس سرکش، در برآوردن نیازهای زشت خود، اشتیاق کامل دارد و برای این منظور، لعاب آراستگی برآن ها می کشد، تا برای طبع انسان، خوشایند شود.1 آرایش گری های شیطان2 را می توان در دو عرصه مشاهده کرد:3

الف. زینت امکانات دنیا

انسان در این دنیا امکاناتی دارد که اگر به آن ها به دیدة ابزار و وسیله بنگرد، می تواند آن ها را نردبان رشد و ترقی خود قرار دهد؛ اما اگر به این ابزار، دل ببندد و آن ها را هدف زندگی خود بداند، از مسیر اصلی خلقت منحرف شده، در مسیر مورد نظر و مطلوب شیطان قرار می گیرد:

زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِک مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛4

دوستی خواستنی ها [ی گوناگون ] از زنان و پسران و اموال فراوان -از زر و سیم و اسب های نشاندار و دام ها و کشتزار[ها]- برای مردم آراسته شده؛ [لیکن ] این جمله، مایه تمتّع زندگی دنیاست و [حال آنکه ] فرجام نیکو نزد خداست.

علامه طباطبایی رحمه الله مفسر گران قدر قرآن در ذیل این آیه شریفه می فرماید:

اگر بنا باشد این فریب را مستند به کسی بدانیم، باید بگوییم که مستند به شیطان است؛ هم چنان که خود خدای تعالی فرمود:«وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ ما کانُوا یعْمَلُونَ».5

و نیز فرمود: «وَ إِذْ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ أَعْمالَهُمْ»6 که هر دو آیه، این فریبکاری ها را به شیطان نسبت می دهد.

ب. آرایش اندیشه ها و پندارهای باطل، و رفتارهای زشت

یکی از ابزارهای مورد استفاده شیطان در راستای تأثیر بر نفوس انسانی، آمیختن حق و باطل و تباه کردن حقایق است، تا از این طریق بتواند بر افکار انسان ها مسلط شود و اصول و اعتقادات آنان را در هم بریزد.

امام سجاد علیه السلام فرمودند:

بار خدایا! اگر شیطان، آدمیان را نفریفته و از طاعت تو باز نداشته بود، هیچ گنه کاری جامة جان را به گناه نمی آلود، و اگر باطل را در چهره حق جلوه نمی داد، هیچ گم گشته ای راه تو گم نمی کرد.7

2.غرایز و شهوت

از مهم ترین سلاح های شیطان برای گمراه کردن بشر، بهره برداری از شهوت جنسی و میل به غرایز است. شیطان از راه غریزه جنسی به انسان ها نفوذ کرده، و تیرش را به هدف می زند. پس از اینکه انسان را از راه مستقیم منحرف کرد، هر طور بخواهد و بتواند، با او رفتار می کند. در این هنگام است که فرد به مثابه یکی از ابزار و ایادی شیطان درآمده، خدمت گزار او می شود. تا هنگامی که انسان، اسیر میل جنسی خود باشد، شیطان به راحتی او را فریب می دهد.8

اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمودند:

فتنه ها در سه چیز است: محبت زنانِ[نامحرم] و آن شمشیر شیطان است، خوردن شراب و آن تله شیطان است، محبت دینار و درهم و آن، تیر شیطان است. پس هر کس زنان[نامحرم] را دوست داشته باشد، از زندگی خود سودی نمی برد و هر کس شراب را دوست داشته باشد، بهشت بر وی حرام است و هر کس دینار و درهم را دوست داشته باشد، دنیا را پرستش کرده است.9

3-.سرگرمی به آرزوهای دور و دراز

از جمله اعترافات شیطان در برابر خداوند، تلاش او برای سرگرم کردن انسان ها با آرزوهای طولانی است. قرآن کریم در این باره می فرماید:

وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّینَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیبَتِّکنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیغَیرُنَّ خَلْقَ اللهِ وَ مَنْ یتَّخِذِ الشَّیطانَ وَلِیا مِنْ دُونِ اللهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبیناً *یعِدُهُمْ وَ یمَنِّیهِمْ وَ ما یعِدُهُمُ الشَّیطانُ إِلاَّ غُرُوراً؛10

و گمراهشان می کنم و آرزومندشان می سازم و وادارشان می کنم، تا به عنوان تحریم گوشت حیوانات حلال گوشت، گوش آن ها را بشکافند و دستورشان می دهم که خلقت خدا را دگرگون سازند. [این است دعوت شیطان] و هر کس به جای خدا، شیطان را دوست بگیرد، زیانی آشکار کرده است. * [آری؛] وعده شان می دهد و آرزومندشان می کند و جز فریب به ایشان وعده نمی دهد.

طول امل یا همان آرزوی دراز زمینه ساز ورود انسان به مهالک و گناهان است11 و شخص را دچار قساوت قلب می کند،12مرگ را از یاد او برده،13 و زندگی اش را پر از رنج و ملال14و ذلت15 می کند، توفیق درک حقیقت ها را از انسان سلب نموده،16 او را از نعمت های الهی محروم می کند.17 از همه این ها مهم تر، انسان را در ارتکاب معاصی پا برجا و محکم کرده، با بیماری «تسویف» فرصت توبه را از او می گیرد؛ یعنی به امید فردایی که می آید و شما قرار است در آن توبه کنید، شما را از توبة فوری باز می دارد.18

4.ایجاد تفرقه

وحدت و همبستگی در هر مجموعه، از ضروریات بدیهی است. طبیعی است جناح و سپاه حق، آن زمان که قرار است در برابر شیطان بایستند و با او رودررو شوند، هرقدر وحدت و اتحاد آنان کاهش یابد، بر احتمال پیروزی شیطان و سپاهیانش افزوده می شود. این تفرقه و دودستگی، گاه در امور عقیدتی است که از آن به فرقه سازی یاد می شود، و گاه در امور سیاسی و اجتماعی که بسته به گروه ها، اجتماعات و مناطق مختلف، مصادیق متعددی می یابد.

این روزها عموم مسلمانان نه تنها در کشورهای گوناگون که در کشورهای خود نیز دچار تشتت و افتراق جدی هستند و به این مهم توجه ندارند که ثمره این تفرقه، تنها عاید دشمن قسم خورده ما، ابلیس می گردد. امام باقر علیه السلام در این باره می فرمایند:

راستی شیطان میان دو مؤمن، تا هنگامی که یکی از آنان از دین خود برنگشته باشد، آشوب گری می کند و چون چنین کنند[و از دین خود برگردند] به پشت خوابد و استراحت کند و سپس گوید: «کامیاب شدم»؛ پس خدا رحمت کند مردی که میان دو تن از دوستانِ ما الفت اندازد و آن ها را صلح دهد! ای گروه مؤمنان! با هم الفت گیرید و مهرورزی کنید.19

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند:

پیوسته تا دو مسلمان با هم قهرند، ابلیس شاد است و چون آشتی کنند، زانوهایش بلرزد و به هم بخورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد کشد: «ای وای بر من! که هلاک شدم». 20

درباره لزوم وحدت و اتحاد، مطالب بسیاری قابل طرح است که به سبب کمی مجال در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم.

زمینه سازهای موفقیت شیطان

برخی اعمال و ویژگی های اخلاقی هستند که ورود شیطان به مملکت وجود آدمی را تسهیل و تسریع می کند که در اینجا برخی را با هم مرور می کنیم:

الف. اعمال زمینه ساز

1.دوری از تعقل و اندیشه

آیات و روایات فراوانی انسان را به تعقل، اندیشه و تدبر فراخوانده اند، ضمن نکوهش عدم تعقل،21 آن را ریشه بسیاری از گناهان معرفی می کنند.22 کسانی که عقل مدار نیستند در مواقع حساس و بحرانی، به سبب نداشتن روحیه تفکر، توانایی تفکیک حق از باطل را نخواهند داشت؛ لذا به سادگی دچار فتنه شده، مسیر شیطان را می پیمایند.

2.پیروی از هوای نفس

منشأ و سرآغاز فتنه ها، پیروی از هواهای نفسانی است. پیروی از هواهای نفسانی موجب می شود که نور عقل پوشیده شود و قدرت تشخیص حق از باطل از انسان سلب گردد. در روایات بسیاری از هوای نفس تعبیر به دشمن عقل23، ضد عقل24، آفت عقل25، فاسدکننده عقل26 شده است و مخالفت آن را موجب شفای عقل27دانسته اند. همچنین در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل است که فرمودند:

الْعَقْلُ وَ الشَّهْوَةُ ضِدَّانِ وَ مُؤَیدُ الْعَقْلِ الْعِلْمُ وَ مُزَینُ الشَّهْوَةِ الْهَوَی وَ النَّفْسُ مُتَنَازَعَةٌ بَینَهُمَا فَأَیهُمَا قَهَرَ کانَتْ فِی جَانِبِهِ؛28

عقل و شهوت، ضد همدیگرند. مؤید و یاری دهنده عقل، علم است و زینت دهندة شهوت، هوای نفس. این دو بر سر نفس انسان در جدالند؛ پس هر یک که پیروز شود، نفس آدمی در پی او می رود.

همچنین می فرمایند:

حِفْظُ الْعَقْلِ بِمُخَالَفَةِ الْهَوَی وَ الْعُزُوفِ عَنِ الدُّنْیا؛29

نگاهداری عقل به مخالفت با خواهش نفس و رو گردانیدن از دنیا است.

3-.تعصب های قومی- قبیله ای

در دوره کنونی تعصب های نابجا در قومیت گرایی، نژاد پرستی و ناسیونالیسم ظهور می یابد؛ بر این اساس، حق های بسیاری همچنان پایمال می شود و خون های بسیاری بر زمین ریخته می شود. وجود تعصب حزبی، قومی و قبیله ای باعث می شود انسان بی دلیل از حزب و قوم خود حمایت کند؛ هر چند در جبهه باطل قرار گیرد. این خوی، باعث می شود انسان، هم رتبة اعراب جاهلی باشد. امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کنند:

مَنْ کانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیةٍ، بَعَثَهُ اللهُ یوْمَ الْقِیامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیةِ؛30

هرکس در دلش به اندازه دانه خردلی تعصب جاهلی باشد، خداوند او را در قیامت با اعراب جاهلی محشور می کند.

4-.تقلید کورکورانه و پیروی جاهلانه

تقلید کورکورانه، گاه از گذشتگان است و گاه از معاصران. تقلید نابخردانه از پیشینیان و سنت گرایی های غیرعاقلانه،آدمی را از پیروی پیامبران بازداشته، زمینه سلطه ابلیس بر آدمیان و سوق تا جهنم را فراهم می سازد:

وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أنْزَلَ اللهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَیهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ الشَّیطانُ یدْعُوهُمْ إِلی عَذابِ السَّعیرِ؛31

و چون به آنان گفته شود: « ازآنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید»، می گویند: « [نه؛] بلکه از آنچه که پدرانمان را بر آن یافته ایم پیروی می کنیم». آیا هر چند شیطان آنان را به سوی عذاب سوزان فرا خواند؟

در دوره کنونی، فرهنگ جاهلی تبعیت از پیشینیان با عنوان تازه «پیروی از رسم و رسوم» در جامعه مشاهده می شود. در این زمانه، بسیاری از رسوم غلط در مراسم شادی و غم، رواج یافته است که مقابله با آن ها و تغییر فرهنگ مردم در این عرصه ها سخت و دشوار است.

تقلید کورکورانه را امروزه در شکلی نوین، در قالب غربزدگی و رسانه گرایی می توان مشاهده کرد. با این توضیح که همین قدر که مطلبی رنگ و بوی غربی بیابد و به خصوص اگر رسانه ای شود، بی هیچ تحقیق و بررسی مورد پذیرش عدة بسیاری قرار می گیرد.

5.لجاجت و جدال

یکی از عواملی که باعث می شود انسان به رغم داشتن علم و اطلاع، راه غلط را برگزیند و در نتیجه از شیطان تبعیت کند، لج بازی است. در این باره امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند:

موقعی که جوان نورسی را به سبب گناهانی که مرتکب شده است نکوهش می کنی، مراقب باش که بخشی از لغزش هایش را نادیده انگاری و از تمام جهات، مورد اعتراض و توبیخش قرار ندهی، تا جوان به عکس العمل وادار نشود و نخواهد از راه عناد و لجاج، بر شما پیروز گردد. 32

گاهی اوقات، مراء و جدال، انسان را به لجبازی می کشاند، تا حتی اگر به غلط هم شده، حرف خود را بتواند به کرسی بنشاند.

6.گفتار ناپسند

قرآن، در آیات متعددی درباره آداب صحبت و تکلم در موقعیت های متفاوت به مسلمانان و دیگر انسان ها توصیه ها و دستوراتی دارد که تقید به آن ها زمینه ساز سعادت دنیوی و اخروی انسان است؛ اما در مقابل، سخنان همراه با خشونت، ناسزا و اهانت، زمینه کامیابی ابلیس در ایجاد تفرقه میان افراد و امت اسلامی را هموار می سازد. بر همین مبنا خداوند انسان ها را به گفتار نیکو و حسن فراخوانده است:

وَ قُلْ لِعِبادی یقُولُوا الَّتی هِی أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیطانَ ینْزَغُ بَینَهُمْ إِنَّ الشَّیطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبیناً؛33

و به بندگانم بگو: «آنچه را که بهتر است بگویند» که شیطان میانشان را به هم می زند؛ زیرا شیطان همواره برای انسان، دشمنی آشکار است.

همچنین از جمله گفتارهای ناپسند، تهمت زدن به دیگران است و تهمت زنندگان، فرودگاه شیطانند:

هَلْ أُنَبِّئُکمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطینُ *تَنَزَّلُ عَلی کلِّ أَفَّاک أَثیمٍ؛34

آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسی فرود می آیند؟ بر هر دروغزن گناه پیشه فرود می آیند.

7.عجله

طبق روایتی از امام دهم علیه السلام، شتاب زدگی انسان، یکی از راه های نفوذ شیطان به درون فرد معرفی شده است35و در دیگر روایات، منشأ شتاب زدگی را شیطان معرفی کرده اند.36 البته در مواردی که فرد، قصد انجام خیرات و مبرات را دارد، به شتاب، دستور داده شده است. در روایات تأکید شده در چنین اوقاتی تا می توانید شتاب کنید، تا از وسوسه های شیطان مبنی بر ترک آن عمل، رهایی یابید.37

8-.خلوت با نامحرم

علاوه بر ماجرای برصیصای عابد درباره خلوت با نامحرم و اثربخشی آن برای برباد دادن همه سرمایه معنوی زندگی، ذکر این اعتراف ابلیس نزد حضرت موسی علیه السلام در تبیین بیشتر این خطر کفایت می کند:

…ای موسی! با زن نامحرم خلوت نکن؛ چرا که مردی با زنی نامحرم خلوت نمی کند، مگر آنکه من به تنهایی همنشین او خواهم بود…. 38

9-.غفلت از یاد خدا

یاد خدا، دل ها را به خشوع واداشته39و انسان را به سوی خدا رهنمون می گردد؛ لیکن گاه اموال و فرزند40و کسب و کار و تجارت41 انسان را از یاد خدا باز می دارد و او را به غفلت می کشاند. گاهی غفلت از یاد خدا گذراست که با توبه و استغفار، مشکل را می توان حل کرد؛42 لیکن روی گردانی از یاد خدا هم معیشت را دچار ضیق و تنگی می کند؛43 هم شیطانی را قرین و همنشین انسان می سازد:

وَ مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحْمنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ؛ 44

و هر کس از یاد [خدای ] رحمان دل بگرداند، بر او شیطانی می گماریم تا برای وی دمسازی باشد.

تفاسیر، لقب «خناس شیطان»45که در سوره ناس آمده را از این جهت دانسته اند که او هنگام ذکر و یاد خدا، در هم کشیده و دور می شود.46

ب:خُلقیات زمینه ساز

در این بخش برخی ویژگی های اخلاقی را که اثرگذارتر از بقیه هستند، به طور گذرا مرور می کنیم:47

1.عُجب

عجب یا خودبینی، به صفتی گفته می شود که با داشتن آن، انسان نسبت به یکی از ویژگی های خود -اعم از مادی یا معنوی- خشنود و از آن شگفت زده شود. تفاوت عُجب با کبر در این است که عجب در مقایسه با کسی نیست؛ حال آنکه کبر در مقایسه با دیگران معنا پیدا می یابد. امیرالمؤمنین علیه السلام در عهدنامه معروف خود با مالک اشتر برای رهبری مصر از این مطلب چنین سخن گفته اند:

وَ إِیاک وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِک وَ الثِّقَةَ بِمَا یعْجِبُک مِنْهَا وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِک مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّیطَانِ فِی نَفْسِهِ لِیمْحَقَ مَا یکونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِینَ؛48

مبادا هرگز دچار خود پسندی شوی، و به خوبی های خود اطمینان کنی، و ستایش را دوست داشته باشی، که این ها همه از بهترین فرصت های شیطان برای هجوم آوردن به تو است و کردار نیک، نیکوکاران را نابود کند.

جالب اینجاست که در روایات، گناهی که شخص را آزرده کند، از کار نیکی که او را به عجب بکشاند بهتر دانسته شده است.

2-.غرور و کبر

کبر، نخستین گناهی است که خدا با آن معصیت شد50و ممکن نیست کسی با داشتن آن بتواند وارد بهشت شود.51 کبر، شکارگاه ابلیس و بزرگ ترین نقشه اوست:

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

پس خدا را! خدا را! از تعجیل در عقوبت و کیفر سرکشی و ستم بر حذر باشید و از آینده دردناک ظلم و سر انجام زشت تکبّر و خودپسندی -که کمین گاه ابلیس و جایگاه حیله و نیرنگ اوست- بترسید؛ حیله و نیرنگی که با دل های انسان ها، چون زهر کشنده می آمیزد و هرگز بی اثر نخواهد بود و کسی از هلاکتش جان سالم نخواهد برد؛ نه دانشمند به سبب دانشش و نه فقیر به دلیل لباس کهنه اش، در امان می باشد.52

3-.خشم و غضب

خشم، سپاه عظیم شیطان53 است که همواره از این طریق[خشم و غضب] بهره مند است و به خواسته هایش می رسد54 و سرچشمه همه شرارت ها و معاصی، است.55 بنابر روایات، غضب، ایمان را فاسد می کند.56

البته خلقیات زمینه ساز، منحصر به این موارد نیست و ما برای رعایت اختصار به این موارد اکتفا کردیم.

گلوگاه های خطر و آسیب پذیری از شیطان

گلوگاه ها و کمینگاه ها نقاطی است که دشمن از آن ها برای لطمه زدن به طرف مقابل، بسیار می کوشد57 و از سوی دیگر، احتمال آسیب پذیری ما از دشمن بسیار زیاد است. شناخت این موقعیت ها از این رو مهم است که بدانیم هرگاه در چنین شرایطی قرار گرفتیم، چگونه رفتار کنیم تا از حملات دشمن قسم خورده آسیب نبینیم. برخی از این کمینگاه های شیطان در زندگی روزمره ما عبارت است از:

1.احتضار

لحظه احتضار و جان دادن، یکی از سخت ترین مقاطع زندگی هر انسانی است. در این لحظه، که افراد، باطن خود را به ظهور می رسانند، اگر زمینه هایی برای آسیب پذیری دارند، در اختیار شیطان قرار می گیرد. امام صادق علیه السلام فرمودند:

هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد و در حال احتضار باشد، مگر اینکه ابلیس، یکی از افراد خود را بر او موکل می کند تا به کافر شدن دعوتش کند و وی را در دینش به شک اندازد، تا جان از تنش بیرون رود؛ پس هر گاه بر سر شخصی از کسان خود رفتید که مرگش فرا رسیده، به او شهادتین را تلقین کنید تا هنگامی که از دنیا برود و شیطان بر او دست نیابد.58

به تصریح، قرآن تنها مؤمنانند که در دنیا و آخرت قول و اعتقاد ثابت دارند.59 روایات، مصداق این مؤمنان را دوستداران اهل بیت علیهم السلام دانسته اند.60 طبیعی است اگر کسی تا پیش از مرگ، به اصلاح نفس و رهایی از رذایل اعتقادی و اخلاقی اقدام نکند، ممکن است در لحظه جان دادن تمام زحمات عمرش را به باد دهد. خداوند همه ما را در چنین اوقات و شرایطی از لطف و رحمت خود بی بهره نگذارد.

2-.مجامع غافلان و هواپرستان

اهل معرفت، نفس انسان را همانند سارقی می دانند که در پی هر مصاحبتی به سرعت از همنشینان خود خلقیات و روحیات خوب و بد او را می دزدد. شاید به همین دلیل باشد که در روایات بر تشکیل محافل الهی مؤمنان تأکید شده و در مقابل، از همنشینی با اهل تباهی و معصیت، نهی شده است. امام ششم علیه السلام ضمن روایتی دراین باره می فرمایند:

هر گاه سه تن یا بیشتر از مؤمنان گرد هم آیند، به همان شماره از فرشتگان حاضر شوند، تا اگر آن ها دعای خیری کنند، فرشتگان آمین گویند و اگر از شری پناهی جویند، فرشتگان دعا کنند تا خدا آن شر را از آن ها بگرداند و اگر حاجتی بطلبند، نزد خدا شفاعت کنند و برآورده شدن آن را از خدا بخواهند.

و هر گاه سه تن از منکرانِ [ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ] یا بیشتر گرد هم آیند، ده برابر آن ها از شیاطین حاضر شوند، تا اگر سخنی گویند، شیاطین هم مانند سخن آن ها گویند و چون بخندند، شیاطین هم بخندند و هرگاه از اولیای خدا بدگویی کنند، شیاطین هم بدگویی کنند؛ پس هر کس از مؤمنان که گرفتار آن ها شود، چون در این مطالب وارد شدند، باید برخیزد و شریک و همنشین شیطان نشود؛ زیرا در برابر غضب خدای عزوجل چیزی یارای مقاومت ندارد و لعنت خدا را چیزی باز نگرداند.61

امیرالمؤمنین علیه السلام همنشینی با اهل هوا را اسباب فراموشی ایمان و محل حضور شیطان معرفی کرده اند.62 در دعای ابوحمزه ثمالی نیز امام سجاد علیه السلام بی توفیقی در برقراری رابطه و گفت وگو با خداوند را ناشی از چند خطا از جمله انس با مجالس باطل پیشگان می خوانند.63

در دوره کنونی، علاوه بر مجالس و محافل معمول اهل غفلت، باید مراقب مجالس و فضاهای عرصه مجازی نیز باشیم.

3-.خانه ها و اماکن بی فروغ

بسیاری از ما بارها تجربه کرده ایم که در برخی مکان ها، حال بهتر و بیشتری برای دعا و برقرار رابطه با خداوند داریم و در برخی اماکن به عکس. قرآن کریم از برخی خانه ها چنین تعبیر کرده است:فی بُیوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ؛64

در خانه هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت ] آن ها رفعت یابد و نامش در آن ها یاد شود. در آن [خانه ]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می کنند.

در مقابل، خانه هایی را می توان شاهد بود که مورد هجوم و حمله شیطان شده اند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

خانه ای که در آن، قرآن بخوانند و خدای عزوجل [و یاد او] در آن یاد شود، برکتش بسیار گردد و فرشتگان در آن بیایند و شیاطین از آن دور شوند و برای اهل آسمان می درخشد؛ چنان که ستارگان برای اهل زمین می درخشند. و خانه ای که در آن، قرآن نخوانند و ذکر خدای عزوجل در آن نشود، برکتش کم شود و فرشتگان از آن دور شوند و شیاطین در آن حاضر گردند.65

البته شاید بتوان گفت خانه در اینجا قابل تعمیم به همه بناها و ساختمان هاست و محدود به منزل مسکونی نیست.

4-.جامعه مسموم(فتنه زده)

مسموم شدن فضای جامعه، علل مختلفی دارد؛ مانند بروز فتنه ها یا انحراف از مسیر اصلی به سبب تعلق خاطر افراد به شهرت و ثروت و مال و مقام و امثال آن. امیرالمؤمنین علیه السلام چنین شرایطی را آمادة بهره برداری شیطان بیان می کنند:

بندگان خدا!. ..در روزگاری هستید که خوبی به آن پشت کرده است و می گذرد و بدی بدان روی آورده، پیش می تازد و طمع شیطان در هلاکت مردم بیشتر می شود. اکنون روزگاری است که ساز و برگ شیطان، تقویت شده، نیرنگ و فریبش همگانی و به دست آوردن شکار برای او آسان است. به هر سو می خواهی نگاه کن؛ آیا جز فقیری می بینی که با فقر دست و پنجه نرم می کند؟ یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بخل ورزیدن در ادای حقوق الهی، ثروت فراوانی گرد آورده است؟ یا سرکشی که گوش او از شنیدن پند و اندرزها کر است.66

از مواردی که شرایط را برای سلطه شیطان فراهم می کند، جامعه آسیب خورده از تفرقه است که بنابر روایات هر کس از بدنه جامعه اهل حق جدا شود، طعمة شیطان خواهد شد.67

ادامه دارد….

پی نوشت ها:

1. معجم مفردات الفاظ القرآن، ص256.

2. نمونه این آرایش گری ها و زیبانمایی های اعمال انسان به وسیلة شیطان را در این آیات ببینید: سوره انعام: 43؛ سوره انفال:48؛سوره نمل:24؛ سوره عنکبوت:38.

3. ر.ک: مصاف بی پایان شیطان،ص66-72.

4. سوره آل عمران:14.

5. سوره انعام: 43.

6. سوره انفال: 48.

7. صحیفه سجادیه، دعای 37.

8. ر.ک: تبیان، ج 5، ص 218.

9. خصال، ج 1، ص 113.

10. سوره نساء: 119-120.

11. ر.ک: بحارالانوار، ج1، ص156.

12. میزان الحکمه، ج1، ص104.

13. تصنیف غررالحکم، ص312، ش 7223.

14. تصنیف الغرر، ص 314.

15. غررالحکم، ج 2، ص405.

16. تصنیف الغرر، ص 312.

17. همان، ص 314.

18. برای مطالعه بیشتر در این باره ر.ک: اخلاق در قرآن مکارم شیرازی، ج2.

19. کافی، ج 2، ص 345.

20. همان.

21. از جمله: سوره بقره: 164؛ سوره رعد: 4؛ سوره نحل: 12و67؛ سوره عنکبوت: 35؛ سوره روم:24 و بسیاری از آیات دیگر.

22. از جمله: سوره بقره:171؛ سوره مائده:58و103؛ سوره انفال:22؛ سوره یونس:100؛ سوره فرقان:44 و بسیاری از آیات دیگر.

23. الْهَوَی عَدُوُّ الْعَقْلِ، (غرر الحکم، دار الکتاب الإسلامی، قم، دوم، 1410 ق، ص 27).

24. الْهَوَی ضِدُّ الْعَقْلِ، (همان، ص 56).

25. آفَةُ الْعَقْلِ الْهَوَی، (همان، ص 134).

26. سَبَبُ فَسَادِ الْعَقْلِ الْهَوَی، (همان، ص 395)؛ طَاعَةُ الْهَوَی تُفْسِدُ الْعَقْلَ، (همان، ص 434)؛ غَلَبَةُ الْهَوَی تُفْسِدُ الدِّینَ وَ الْعَقْلَ، (همان، ص 473).

27. مُخَالَفَةُ الْهَوَی شِفَاءُ الْعَقْلِ، (همان، ص 706).

28. همان، ص 119.

29. همان، ص 351.

30. کافی (ط - دارالحدیث)، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، دار الحدیث، قم، اول، 1429ق، ج 3، ص 750.

31. سوره لقمان، 21.

32. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج20، ص333.

33. سوره اسرا:53.

34. سوره شعرا:221-222.

35. بحار الأنوار، ج 60، ص 250.

36. همان، ج 68، ص340.

37. مکارم الأخلاق، ص 136.

38. درر الأخبار، ص 130.

39. سوره انفال:2؛ سوره حج:35.

40. سوره منافقون:9.

41. سوره نور:37.

42. سوره آل عمران: 135؛ سوره اعراف:201.

43. وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی (سوره طه:124).

44. سوره زخرف:36.

45. سوره ناس:114.

46. نورالثقلین، ج 5، ص 725.

47. ضروری است عزیزان تفصیل مطالب این بخش را در کتاب هایی مانند شرح چهل حدیث از امام خمینی قدس سره، و معراج السعاده از ملا احمد نراقی و مطالعه نمایند. بدیهی است بدون آگاهی از ابعاد این رذایل اخلاقی و راه های درمان آن ها هرگز نخواهیم توانست بر دشمن قسم خورده خویش فائق آییم.

48. نهج البلاغة، نامه52.

49. همان،حکمت46.

50. همان،خطبه 192.

51. إرشاد القلوب، ج 1، ص 189.

52. نهج البلاغة، ص 294.

53. همان، نامه69.

54. همان، نامه76.

55. إرشاد القلوب، ج 1، ص 178.

56. کافی،ج2،ص32.

57. حضرت علی علیه السلام فرمودند:…«از افتادن در راه ها و کمینگاه های شیطان و سقوط گاه های دشمن بپرهیزید»(نهج البلاغه،خطبه151).

58. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 133.

59. یثَبِّتُ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ یضِلُّ اللهُ الظَّالِمینَ وَ یفْعَلُ اللهُ ما یشاءُ (سوره ابراهیم: 27).

60. بحارالانوار، ج 3، ص143.

61. کافی، ج 2، ص 188.

62. نهج البلاغه، خطبه86.

63. مفاتیح الجنان،اعمال ماه رمضان.

64. سوره نور: 36.

65. کافی، ج 2، ص 610.

66. نهج البلاغه، خطبه 129.

67. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 466.

 
مداحی های محرم